عالیه یلماز در گفتگو با افق: راه تأمین حقوق زنان ایجاد چتری واحد و نقشه راه مشخص است
مقدمه: دکتور عالیه یلماز؛ استاد دانشگاه، عضو هیات علمی دانشگاه سلیمان دمیرل، فعال حقوق زنان و از چهرههای آکادمیک کشور است که در ولسوالی آقچه ولایت جوزجان به دنیا آمده است. وی در رشته فلسفه و علوم ادیان از دانشگاه آنکارای ترکیه سند دکترا دارد.
خانم یلماز که از اعضای شورای رهبری «جبهه مقاومت ملی افغانستان» است در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری افق، خواستار اتحاد همه زنان افغانستان و ایجاد یک چتر واحد به منظور دادخواهی برای حقوق زنان افغانستان شده و بیبرنامگی و نداشتن یک طرح و نقشه راه مشخص را یکی از دلایل نرسیدن زنان به خواستهها و حقوقشان عنوان میکند. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی اختصاصی ایشان با دکتور مهدی نوری؛ مدیرمسئول خبرگزاری افق است.
نشستهای مختلفی در رابطه با مسائل افغانستان برگزار شده و شما به نمایندگی از جامعه زنان افغانستان در نشست مسکو شرکت کردهاید، اگر به 20 سال گذشته برگردیم، نهادها و اشخاص مختلفی در قسمت مبارزه برای حقوق زنان کار کردهاند؛ اما عملا حقوق زنان و حقوق بشر حتی در 20 سال گذشته هم به نوعی نادیده گرفته شده بود. با آمدن طالبان ورق برگشت و تمام آمال، آرزوها و حقوق اولیه زنان از آنها گرفته شد. حال به نظر شما دنیا و جامعه جهانی چه میخواهد بکند؟ شما به عنوان فعال حقوق زنان چه دورنمایی از وضعیت زنان در افغانستان میبینید؟
در واقع تاریخ حضور زنان در جامعه را میتوانیم به سه دوره تقسیم کنیم. دوره اول قبل از 20 سال حکومت جمهوریت است که زن در حاشیه تاریخ قرار داشت، دوره دوم 20 سال گذشته و سوم دو سال اخیر. به نظر من دو سال اخیر تاریخ طوری رقم خورده که زنان از همه فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در جامعه افغانستان داشتهاند دور مانده و شرایط زیر و رو شد؛ به همین خاطر مهمترین بخش همین دو سال اخیر است.
امروز همه جهان به دنبال این است که در مورد حقوق ابتدایی زنان افغان دادخواهی بکند؛ ولی هیچگاه زنان افغان در این دو سال یک قدم هم جلوتر نرفتهاند؛ حتی وضعیت بدتر هم شده است.
مهمترین مساله این است که ما در افغانستان یک مشکل با ذهنیت طالبانی داریم؛ یک مشکل دیگر که فراتر از اولی است، مشکل فرهنگی است. به عبارت بهتر، زیربنای همه نگاهها به زن را این مشکل فرهنگی تشکیل میدهد. در 20 سال اخیر چه چیزی رخ داده است؟ در 20 سال گذشته یک نوع تضاد بین جامعه سنتی و جامعه مدرنتر در افغانستان به وجود آمده که این تضاد مهار نشده؛ بهخاطر اینکه خوانشهای فرهنگی از لابهلای موهای زنان صورت میگرفت. بنابراین زنان آنچه که در قوانین برایشان درج شده به عنوان عنصرهای سیاسی مورد سوء استفاده قرار گرفتند و حق اساسیشان چنان که باید و شاید برایشان داده نشد. میدانید که در ۲۰ سال گذشته هم ما همین مشکلات فرهنگی را داشتیم و حوادثی علیه حقوق زنان جریان پیدا کرد.
اما در دو سال اخیر چه میگذرد؟ هنوز هم با وجود همه این کمبودها زنان افغانستان واقعا پراکنده عمل میکنند. یک مشکل کلان ما همین است و باید آن را قبول کنیم. ما باید یک چتر واحد ایجاد کنیم که در آن دادخواهی های اساسی برای حقوق زنان را انجام دهیم، مثلا من همیشه در همین نشستها اشاره میکنم که نبود یک مانیفست سیاسی برای زنان واقعا یک کمبود بسیار کلان است. شما در هر حرکتی را که مشاهده میکنید اولین کاری که انجام میدهند این است که یک مانیفست سیاسی و یک طرح سیاسی دارند؛ اما ما برای زنان افغانستان چطور دادخواهی میکنیم؟ اگر قرار باشد فقط یک لقمه نان از دنیای بیرون برای زنان داده شود و به آن اکتفا کنیم پس این مواردی که در تاریخ رشد زنان در افغانستان به وجود میآید هیچ معنایی ندارد. به نظر من ما زنان افغانستان برای اینکه سرمایههای 20 سال گذشته را به هدر ندهیم باید در قسمت دادخواهیها و برای به دست آوردن حقوق زنان، عقلانیتر عمل کنیم چرا که حقوق زنان منوط به این میشود که شما بدانید چه میخواهید.
در دو سال گذشته زنان به مراتب بیشتر از مردها در عرصههای سیاسی و اجتماعی در قسمت مخالفت با نظام حاکم حضور داشتهاند، چه در خیابانها و چه در شبکههای اجتماعی. هر زن نقش ارزنده خود را ایفا کرده و مخالفت خود را ابراز کرده و تقریبا برای طالبان یک چالش جدی شدهاند. برای بهتر شدن و نتیجه دادن، شما میتوانید کدام مکانیزمی ارائه کنید؟
به نظر من همین خود نشاندهنده این است که در 20 سال گذشته ما یک ذخیره و اندوخته خوب در جامعه زنان افغانستان داشتیم که امروز صدای آنها علیه بیعدالتیها و حقتلفیها بلند میشود؛ ولی اینکه چرا این صداها به عنوان یک پژواک مطرح نشد و چرا وقتی در شروع مخالفتها علیه طالبان با تظاهرات خیابانی و دادخواهیهای سیاسی و با راه انداختن شبکههای مختلف در سطوح مختلف زنان به عرصه آمدند؛ اما آهسته آهسته صداها با سکوت مواجه شدند به سبب این است که بیبرنامه بودن در زندگی زنان امروز افغانستان یک چالش است. به طور مثال: چند روز پیش یک دادخواهی از آدرس دختران معترض صورت گرفت، شما دیدید که خیمه تحصن برپا کرده بودند در آنجا تعدادی از شبکههایی که از آدرس زنان بعد از سقوط حداقل سرکار آمده بودند میتوانستند با آنها هم صدا شوند؛ ولی به خاطر این که برنامه مشخصی طرح و ارائه نشده بود این صداها نمیتواند در درازمدت اثرگذار باشد، ما به صداهای درازمدتتر نیازمندیم.
در نشستهای مختلف شما و سایر زنان مانند خانم کوفی صحبت کردهاید؛ ولی بحث این است که اگر تصور کنیم که فعلا طالبان آمادهاند که پای مذاکره بینالافغانی بنشینند و به تشکیل حکومت همهشمول که خواست کشورهای جهان است تن دهند؛ ولی بگویند ما به خانمها اجازه کار نمیدهیم و اجازه رفتن به مکتب نمیدهیم و این خط سرخ ماست، واقعا فکر میکنید چه نتیجهای خواهد داد و آیا فکر میکنید زنان افغانستان و سیاستمدارانی که طی 20 سال گذشته در هرم قدرت بودند، قبول خواهند کرد و به این موضوع که دختران دیگر مکتب نروند تن خواهند داد؟
در یک جمله میتوان گفت که چنین چیزی ممکن نیست به خاطر اینکه دنیای امروز متوجه این اصل است که در جامعه چطور به صورت یکسان میتوانیم حرکت کنیم. ما دو مشکل عمده داشتیم: یکی از بعد اتنیکی و دیگری از بعد دینی. با وجود این؛ امروز مهمترین مساله، مساله جنسیتی است به خاطر اینکه از آدرس طالبان، تبعیضها بیشتر در بعد جنسیتی صادر میشود. به نظر من هیچ گروه و هیچ کسی را سراغ نداریم که چنین معاملهای را قبول کند به خاطر اینکه شما دنیای بیرون را میبینید که نهضت زنان در دنیای غرب نیز بعد از جنگهای جهانی شکل گرفت؛ به خاطر اینکه احتیاجات، خود صحنه را مساعد میسازد که حوادث سیاسی چگونه شکل بگیرد.
شما تصور کنید چنین معاملهای صورت بگیرد؛ اکثر کشورها خواستار یک حکومت همهشمول در افغانستان هستند با وجود این عملا هیچکدام از کشورهای منطقه و جهان را نداریم که زنان و دولتهای آن کشورها برای حقوق زنان افغانستان کار کرده باشند یا فشاری بر طالبان برای اعاده حقوق زنان داشته باشند. چگونه میشود اصلاح کرد؟ چگونه میشود به آن مسیری که خواست مردم و زنان افغانستان است رسید؟
به نظر من یکی از سه معاملهای که در کنفرانس دوحه به آن اشاره شده حقوق زنان بوده است. شما وقتی در یک پروسه قرار میگیرید و در مورد به دست آوردن حقوق در سطوح مختلف صحبت میکنید حقوق زنان یکی از اساسیترین مسائلی است که با طالبان باید روی دست گرفته شود و حدس من این است که برای گروههایی که از آدرس حقوق بشری وارد میشوند این امکان وجود ندارد که بدون حضور زنان و تحجری که طالبان در برابر زنان دارند یک حکومت شکل بگیرد آن هم یک حکومت همهشمول.
شما و خانمهای فعال دیگر آیا برنامهای برای آینده دارید که جامعه جهانی برای حمایت شما بسیج شود و از آن طریق مکانیزمی برای فشار بر حکومت فعلی ایجاد شود؟
در واقع از زمان سقوط جمهوریت و آمدن طالبان تا این دم موارد متفاوتی در مورد دادخواهی برای حقوق زنان ایجاد شده است. حالا مهمترین مساله این است که ما مثل بقیه گروههای سیاسی که امروز در مورد نقشه راه آینده افغانستان طرحی را میخواهند بیرون بدهند در صدد این هستیم که یک گروه از آدرس خود زنان ایجاد شود و نسخههای بومی در این باره با در نظرداشت معیارهای دینی و ملی در کشور ما به وجود بیاید. به همین خاطر زنان افغانستان تلاش دارند با ایجاد گروههای مختلف این حقوق را به دست بیاورند و در قسمت به دست آوردن حقوق زنان باید بگویم از نگاه سیاسی و اقتصادی باید زنان حتما به شکل متوازن در قدرت شریک باشند.