شاعران درباری و «دُرّ لفظِ دری»

حضور شاعران شاخص و فرهنگیان فرهیخته کشور در نشستی با حضور ملا امیرخان متقی تنها یک نتیجه داشت و آن این‌که فارسی‌ستیزی، حذف کامل زنان و دختران از زندگی عمومی، تکفیر و تجرید شیعیان از دایره اسلام و سرکوب آزادی‌های انسانی و فرهنگی در افغانستان، چیزی از مشروعیت و اعتبار طالبان نکاسته و آن‌ها همچنان قادر اند بزرگان فرهنگ و ادب و هنر کشور را در خدمت دربار قرار دهند و همزمان، سیاست‌های ضد فرهنگی‌شان را نیز عملیاتی کنند.

محمدکاظم کاظمی؛ شاعر و نویسنده مهاجر افغانستان در ایران که همراه با شماری از فرهنگیان، فعالان و تاجران افغان با وزیر خارجه طالبان در مشهد دیدار کرده، می‌گوید مسائل اساسی فرهنگی افغانستان در این نشست مطرح نشد.

آقای کاظمی می‌گوید: «انتظار می‌رفت که جلسه به شکلی برگزار شود که افراد از گروه‌های مختلف، به صورت آزاد خواسته‌ها و مطالبات و انتقادهای‌شان را بیان کنند.»

اما او گفته که دو سه تن «به شکل گزینشی» و افراد «همسو» انتخاب شده بودند که به نمایندگی از مهاجرین صحبت کردند.

آقای کاظمی اضافه کرده که مباحث مهم افغانستان به ویژه «در زمینه زبان و ادبیات هم بحث‌های جدی وجود داشت، مثل مسائل زبان فارسی، موضوع فارسی‌ستیزی، وضعیت ادبیات و هنر و نشر کتاب» که مطرح نشد.

وزیر خارجه طالبان قبلا درباره انتفادها از حذف واژه‌های فارسی از تابلوها گفته بود که چنین اقدامی کار «افراد مغرض با اهداف شخصی» است و سیاست حکومت طالبان نیست.

آقای کاظمی از شاعران و شخصیت‌های فرهیخته و بسیار مورد احترام افغانستان که نه تنها بر زبان و ادب فارسی در افغانستان، حق بزرگی دارد؛ بلکه به دلیل سهم و حضور مغتنم‌اش در رویدادهای فرهنگی ایران و منطقه، یک چهره نامدار متعلق به حوزه تمدنی زبان فارسی شمرده می‌شود.

بربنیاد همین کارنامه درخشان و قابل احترام است که همواره انتظار می‌رود که او نماد زبان و تمدن پارسی در افغانستان و حامی و پاسبان آن در برابر تهدیدها، چالش‌ها، سیاست‌ها و عصبیت‌های فارسی‌ستیزانه حاکمان باشد. درست بر همین اساس است که حضور او و شماری از چهره‌های شاخص زبان و ادب فارسی از جمله سید ابوطالب مظفری و دیگر اعضای مؤسسه فرهنگی «در دری» در نشستی با وزیر امور خارجه طالبان در شهر مشهد ایران، به شدت واکنش‌‌برانگیز شده و شگفتی و حیرت و انتقاد بسیاری از پارسی‌زبانان و دغدغه‌مندان زبان فارسی را برانگیخته است.

اگرچه شاید شاعران و فرهنگیان شرکت‌کننده در آن نشست، توجیهات و استدلال‌های خاص خود را داشته باشند؛ چنانچه در نوشته انتقادی محمدکاظم کاظمی نیز آمده ‌است که آن‌ها انتظارات دیگری داشتند و برنامه به شیوه‌ای دیگر رقم خورد؛ اما این چیزی نیست که از حجم انتقادها بکاهد و سیل واکنش‌های انتقادی نسبت به این رویداد را مهار کند؛ به ویژه در شرایطی که شماری دیگر از چهره‌های نامدار فرهنگی نیز در همان نشست دعوت شده بودند؛ اما در اعتراض به ماهیت و هویت طالبان، گذشته شرم‌آور و سیاست‌های فارسی‌ستیزانه و ضد فرهنگی جاری آن‌ها به طور آگاهانه تصمیم گرفتند در نشست مورد اشاره شرکت نکنند.

بنابراین، آقای کاظمی و دیگر شاعران و نویسندگان و هنرمندان و فرهنگیان کشور می‌توانستند تصمیمی مشابه بگیرند و با تحریم دیدار با امیرخان متقی، صدای اعتراض خود را به گوش رهبران طالبان برسانند و نارضایتی عمیق و عملی خود را نسبت به فجایعی که از سوی طالبان بر فرهنگ و هنر و ادبیات و زبان و تاریخ و تمدن فارسی در افغانستان می‌آید نشان دهند.

از سوی دیگر، وقتی آقای کاظمی و دیگر نخبگان شرکت‌کننده در نشست مشهد، متوجه شدند که حق سخن‌گفتن و بیان آزادانه دغدغه‌ها و درد دل‌های‌شان را ندارند، چرا جلسه را به علامت اعتراض ترک نکردند تا به این ترتیب، بخشی از خبط و خطای غیرقابل توجیه خود را جبران کرده باشند و به نماینده طالبان نشان دهند که آن‌ها «شاعران درباری» نیستند و «این قیمتی در لفظ دری» را «به پای خوکان» نمی‌ریزند؟!

در نهایت، نتیجه‌ای که رقم خورد به طور کامل به نفع طالبان بود و نماینده طالبان یعنی امیرخان متقی با فراهم‌آوردن نخبگان مهاجر در کنسولگری تحت کنترل این گروه در مشهد، برای خود مشروعیت و اعتبار کسب کرد و نشان داد که طالبان علیرغم سیاست‌های فارسی‌ستیزانه، ضد شیعی و چالش‌های عمدی و آگاهانه‌ای که علیه تاریخ و تمدن کهن افغانستان ایجاد کرده‌اند، قادر اند شاعران و نخبگان سرآمد و سرشناس و نامدار کشور را در خدمت خود قرار دهند و آنان را مجبور کنند که مخاطب تریبون تبلیغاتی یک‌طرفه آن‌ها قرار بگیرند!

بنابراین، حضور شاعران شاخص و فرهنگیان فرهیخته کشور در نشستی با حضور ملا امیرخان متقی تنها یک نتیجه داشت و آن این‌که فارسی‌ستیزی، حذف کامل زنان و دختران از زندگی عمومی، تکفیر و تجرید شیعیان از دایره اسلام و سرکوب آزادی‌های انسانی و فرهنگی در افغانستان، چیزی از مشروعیت و اعتبار طالبان نکاسته و آن‌ها همچنان قادر اند بزرگان فرهنگ و ادب و هنر کشور را در خدمت دربار قرار دهند و همزمان، سیاست‌های ضد فرهنگی‌شان را نیز عملیاتی کنند.

در این میان، نوشته انتقادی محمدکاظم کاظمی، صرفا واکنشی دیرهنگام، بی‌اثر و فاقد پیام و پیامد عملی و واقعی است و در حالی که او می‌توانست در آن نشست شرکت نکند و یا آن را به نشانه اعتراض ترک کند، به نظر می‌رسد که انتشار این نوشته، بیش‌تر به هدف توجیه خطای بزرگ او و همگنانش و کاستن از بار انتقادهای سهمگین و واکنش‌های خشماگین مردم باشد تا اعتراض به آنچه در آن نشست گذشت.

مطالب مرتبط