ز سرفرازیات ای سرو سبز ترسیدند
واقعیت این است که طالبان از نام امثال مزاری هم میترسند، مرده او را نیز خطرناک و چالشساز میدانند و اگر قدرت لازم را داشته باشند و نگران پیامدهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی آن نباشند، بدون شک، حتی یک لحظه برای از میان برداشتن کامل تمام نامها و نمادهای منسوب به مزاری، تردید نخواهند کرد.
منابع محلی در ولایت بلخ میگویند که طالبان واژه «شهید» را از تابلوی ورودی محوطه مقبره شهید عبدالعلی مزاری؛ رهبر و بنیانگذار حزب وحدت اسلامی حذف کردهاند.
طالبان عبدالعلی مزاری را در سال ۱۳۷۳ به شهادت رساندند. حکومت اشرفغنی اما به شهید عبدالعلی مزاری لقب «شهید وحدت ملی» را داده بود.
پس از حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان در سال ۱۴۰۰، مجسمه رهبر پیشین حزب وحدت اسلامی در بامیان منفجر شد.
طالبان پیش از این نیز در ولایت بلخ، بر عکس احمدشاه مسعود و برهان الدین ربانی رنگ پاشیده بودند. حکومتهای پس از دوره اول حاکمیت طالبان به احمدشاه مسعود لقب «قهرمان ملی افغانستان» و به برهانالدین ربانی لقب «شهید صلح» را داده بودند.
این گروه همچنین با تصرف پنجشیر در اوایل حاکمیت خود، مقبره احمدشاه مسعود را نیز تخریب کرده بود.
این اقدامات نشان میدهد که طالبان حتی پس از مرگ رهبران طراز اول جهادی در افغانستان، از کینه و نفرت و خصومت علیه آنان دست نکشیده و این سیاست اصولی این گروه، علیرغم تلاشهای دروغین برای نشان دادن چهرهای متفاوت از خود نسبت به گذشته است.
این در حالی است که شهید مزاری برای میلیونها نفر از مردم افغانستان، یک رهبر ملی، شخصیتی قابل احترام و شهیدی گرانمایه است و به رغم تسلط طالبان بر افغانستان به عنوان قاتلان غیرقابل انکار شهید مزاری، مردم از ابراز عشق و وفاداری خود به آرمانهای شهید مزاری، دست نکشیدهاند.
بنابراین، تلاش برای تخریب وجهه این شخصیت بزرگ سیاسی و قومی، مواجهه مستقیم طالبان با میلیونها نفری است که او را رهبر خویش میدانند و به راه و مرام و آرمان او برای دستیابی به عدالت، وحدت ملی و مقابله با استبداد و ستم و سرکوب، اقتدا میکنند.
در این میان، بسیار احمقانه است که تخریب تندیس یا حذف واژه شهید و یا تغییر نام برخی اماکن و مراکز منسوب به شهید مزاری را صرفا ناشی از باورهای افراطی طالبان نسبت به آنچه اصطلاحا «مردهپرستی» نامیده میشود بدانیم. طالبان اگرچه به عنوان یک جریان تندرو، مخالفت شدیدی با تکریم و بزرگداشت مردگان دارند و از این منظر، تفاوت چندانی میان آنها و داعش و دیگر گروههای تکفیری و وهابی وجود ندارد؛ اما درباره ضدیت، کینه و نفرت طالبان علیه رهبران سیاسی درگذشته افغانستان و در این مورد خاص، شهید عبدالعلی مزاری، ماجرا فراتر از اعتقادات خشک و افراطی جریانهای بنیادگرای متاثر از ایدئولوژی وهابیت است.
واقعیت این است که طالبان از نام امثال مزاری هم میترسند، مرده او را نیز خطرناک و چالشساز میدانند و اگر قدرت لازم را داشته باشند و نگران پیامدهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی آن نباشند، بدون شک، حتی یک لحظه برای از میان برداشتن کامل تمام نامها و نمادهای منسوب به مزاری، تردید نخواهند کرد.
درست به همین دلیل است که در اقداماتی بزدلانه سردیس او را منفجر میکنند، واژه «شهید» را از تابلوی آرامگاهاش حذف میکنند و اگر قدرت داشته باشند، نام میدان و جاده شهید مزاری در غرب کابل را نیز تغییر خواهند داد.
این اقدامات اما نه تنها نقش مستقیم طالبان در ترور ناجوانمردانه و بسیار بیرحمانه شهید مزاری و همراهان او را مورد تایید مجدد قرار میدهد؛ بلکه عمق کینه و نفرت و خصومت طالبان علیه نام و راه و آرمان مزاری را آشکار میسازد و افزون بر این، ترس و هراس طالبان از فراگیرشدن پیام تاریخی شهید مزاری و زنده ماندن مسیری که او برای مبارزه با بیعدالتی و تبعیض و تعصب و ستم و سرکوب علیه شیعیان و هزارهها در افغانستان ایجاد کرد را مشخص میکند.
اما به تعبیر سید ابوطالب مظفری:
تو کوهوار سر ريشه سخت میماندی
تو را به جرم بلندی ز باغ ببريدند
به رغم باور طوفان درخت میماندی
ز سرفرازیات ای سرو سبز ترسيدند
با اینهمه این درخت وفادار به ریشههای قوی و کهن، این سرو سبز و سربلند باغ که هرگز تسلیم طوفان نشد و از بادهای برانداز روزگاران نلرزید، نه با حذف واژه «شهید» از سر در آرامگاهاش حذف خواهد شد و نه با انفجار سردیس و تغییر نام اماکن و مراکز منسوب به او. تنها پیامد این اقدامات، شناختن عقیدههای باطنی و دیدن عقدههای درونی دشمنان ذلیل و زبون مزاری است که حتی از ناماش نیز هراس دارند.