اعتراضات بدخشان؛ فطرت بار دیگر مأمور سرکوب شد؟

استفاده از یک فرمانده خودی برای سرکوب اعتراضات بدخشان اما چند هدف دارد که یکی از آن‌ها راستی‌آزمایی صداقت و وفاداری خود فصیح‌الدین فطرت به آرمان‌های بزرگ طالبان یعنی دفاع تمام‌عیار از هژمون بلامنازع پشتون‌هاست. هدف دیگر، جلوگیری از تشدید اعتراضات و تبدیل شدن آن به یک قیام قومی علیه ستمگری پشتون‌ها می‌باشد.

طالبان در پی دو روز اعتراض گسترده مردم بدخشان، هیاتی را برای بررسی اعتراضات به ریاست فصیح‌الدین فطرت؛ رئيس ستاد ارتش طالبان تعیین کردند.

در روزهای گذشته تجمع اعتراضی در ولسوالی‌ درایم و ارگوی بدخشان ادامه داشته و به گفته منابع محلی در تیراندازی نیروهای طالبان دست‌کم یک نفر کشته و یک نفر زخمی شده‌اند.

آقای فطرت در یک پیام صوتی با اشاره به اعتراضات اخیر، گفت: «به همه مسئولین بگویم که در تخریب کشت کوکنار امارت اسلامی [حکومت طالبان] جدی است و با این تظاهرات‌ها هم [متوقف] نمی‌شود.»

او افزود که «اگر اجازه به تظاهرات داده شود، شاید در آینده، مردم در کارهای دیگر هم تظاهرات کنند.»

او علمای دینی را متهم به تحریک به «بغاوت» کرده، پرتاب سنگ از سوی معترضان به سمت طالبان را «توهین» خوانده و از مسئولان طالبان خواست که با بزرگان محلی صحبت کنند.

لحن اظهارات این مقام طالبان، آشکارا ستیزه‌جویانه، سرکوبگرانه و در مخالفت صریح با اعتراضات مردم و خواسته‌های معترضان است و نشان می‌دهد که او صرفا برای گفتگو با معترضان تعیین نشده و هرگز آماده گوش دادن به خواسته‌های آنان نیست؛ بلکه او رسما موظف به سرکوب شده و مأموریت یافته تا همشهری‌های بدخشانی و تاجیک‌تبار خودش را به گونه‌ای سرکوب کند که حتی در آینده هم هیچ‌کس جرأت راه‌پیمایی اعتراضی و شرکت در تظاهرات را پیدا نکند.

هما‌ن‌گونه که اشاره شد فصیح‌الدین فطرت، خود یک تاجیک بدخشانی است و از معدود طالبان غیرپشتون است که به سمت مهمی در وزارت دفاع آن گروه گماشته شده است. با این وجود، گزارش‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد او هیچ‌ صلاحیتی در وزارت دفاع طالبان ندارد، به شدت از سوی رهبران پشتون‌تبار آن گروه، تحت نظارت است و اصولا یکی از دلایل حضور او در کابل، تحت نظر بودن از سوی طالبان پشتون است تا از هرگونه تلاش برای قدرتمند کردن طالبان تاجیک و راه‌اندازی اقدامات خرابکارانه برای تضعیف هژمون پشتون‌ها بر مناطق تاجیک‌نشینی مانند بدخشان، بازداشته شود. این سیاستی بود که رهبران پشتون‌تبار طالبان درباره سایر طالبان غیرپشتون از جمله طالبان ازبک و تاجیک این گروه اعمال کردند که در برخی موارد به تنش‌های مرگباری میان آنان از جمله در زمینه دستگیری عالم خادم؛ فرمانده ازبک‌تبار طالبان و نیز مخالفت با واگذاری یک سمت مهم در ولایت‌های ازبک‌نشین به صلاح‌الدین ایوبی و نیز اخراج فرمانده مهدی مجاهد؛ از طالبان هزاره‌تبار از ولسوالی شیعه‌نشین بلخاب در سرپل انجامید.

با این‌همه در مواردی که بدخشان به عنوان قطب قدرت جمعیت اسلامی، پایتخت دولت برهان‌الدین ربانی در دوره اول طالبان و از ولایت‌های بزرگ عمدتا تاجیک‌نشین کشور، دچار تنش و بحران شده و مردم علیه حاکمیت طالبان اعتراض کرده‌اند، نیروهای مقاومت دست به اقدام زده یا طالبان تاجیک علیه طالبان پشتون، شورش کرده‌اند، فصیح‌الدین فطرت برای سرکوب اعزام شده است.

این در حالی است که گفته می‌شود خود او به عنوان یک فرمانده مسلح تاجیک‌تبار طالبان، مدت‌ها از سفر به این ولایت منع شده و نیروهای محلی وفادار به او نیز از سوی طالبان پشتون در بدخشان، خلع سلاح شده بودند.

حتی در یک مورد که یک حمله مرگبار منسوب به داعش در بدخشان رخ داد و در آن شماری از فرماندهان و مقام‌‌های تاجیک‌تبار این گروه کشته شدند، این شایبه مطرح شد که این حمله از سوی رهبران پشتون طالبان، سازمان‌دهی شده بود تا رقبای تاجیک خود را از میان بردارند و قدرت تاجیک‌ها در اداره بدخشان را تضعیف کنند.

استفاده از یک فرمانده خودی برای سرکوب اعتراضات بدخشان اما چند هدف دارد که یکی از آن‌ها راستی‌آزمایی صداقت و وفاداری خود فصیح‌الدین فطرت به آرمان‌های بزرگ طالبان یعنی دفاع تمام‌عیار از هژمون بلامنازع پشتون‌هاست. هدف دیگر، جلوگیری از تشدید اعتراضات و تبدیل شدن آن به یک قیام قومی علیه ستمگری پشتون‌ها می‌باشد. سران طالبان می‌خواهند این‌گونه خیزش‌ها را توسط فرماندهان غیرپشتون خود کنترل، مهار و سرکوب کنند تا اگر متهم هم شدند، بار مسئولیت را متوجه فرماندهانی از قومیت متبوع معترضان کنند.

افزون بر این، شاید مهار قوم خودش، یکی از هزینه‌هایی باشد که امثال فصیح‌الدین فطرت برای باقی‌ماندن در وزارت دفاع طالبان باید بپردازد؛ در غیر آن به سادگی طرد می‌شود و جایگاه و قدرت خود را از دست خواهد داد.

با این‌ وجود، نقش فصیح‌الدین فطرت در سرکوب خیزش‌ها و اعتراضات گاه به گاه قوم متبوع خود در بدخشان و سایر نقاط شمال و شمال شرق کشور مانند اندراب، پنجشیر، کاپیسا و… بر خشم و نفرت تاجیک‌ها از او خواهد افزود و پرونده او را در نزد تاجیک‌های ضد طالبان، سنگین‌تر خواهد کرد؛ بدون این‌که او بتواند شاباش و پاداش اضافه‌ای از ملا هبت‌الله یا سراج حقانی به دست آورد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *