سیل، طالبان و سرنوشت سیل‌زدگان

در شرایطی که دولت طالبان همچنان سرگرم افتتاح نمایشگاه‌های صنعتی و تبلیغات سیاسی پیرامون سفرهای متعدد هیات‌های اقتصادی کشورهای منطقه به کابل است، واکنش‌های جهانی به سیل ویرانگر اخیر در کشور، ادامه دارد و بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی با اطلاع‌رسانی درباره آمار و ارقام تلفات و خسارات، سعی می‌کنند توجه جهان را به این بزرگ‌ترین بحران انسانی پس از سقوط نظام جمهوری، جلب کنند و کمک‌های جهانی را به سمت افغانستان گسیل بدارند.

سیل در بغلان فاجعه به بار آورده، در یک نیمه‌شب آرام، در حالی که مردم فقیر و خسته از یک روز کار فرساینده در مزارع، به خواب عمیق فرورفته بودند، بغض آسمان ترکید، سیل خروشان بر خانه‌های مردم تاخت و آب که نماد آبادانی بود، مرگ آورد و نابودی و نیستی برجای گذاشت.

هنوز حتی آمار دقیقی از شمار قربانیان وجود ندارد؛ اما گفته می‌شود که شمار کشتگان تنها در بغلان از ۳۰۰ نفر فراتر رفته و در ولایت‌های همجوار نیز هزاران خانه، طعمه سیلاب بی‌‌رحم و بنیان‌برانداز شده و از میان رفته‌اند.

عمیق و ابعاد خسارت‌ها مشخص نیست؛ اما هیچ امیدی به احیای زندگی در سرزمین‌های سیل‌زده در آینده نزدیک وجود ندارد. روستاهایی بودند که دیگر نیستند، مردان و زنان و کودکان بسیاری جان باخته‌اند و خانواده‌های پرشماری آواره و بی‌خانمان گشته‌اند.

تنها یک آمار ابتدایی در بغلان حاکی است که ۳۰۰ هزار کودک از این سیل، متاثر شده و زندگی بسیاری از آن‌ها برای بازگشت به حالت عادی، ماه‌ها و شاید سال‌ها زمان نیاز داشته باشد.

خانواد‌‌ه‌هایی هستند که چندین عضو خود را از دست داده‌اند و در نتیجه، مردان و زنان و کودکان بازمانده، تنها و بی‌سرنوشت باید با آینده‌ای مواجه شوند که مشخص نیست در فقدان عزیزان‌شان و زخم عمیق و دردناک و غیرقابل التیامی که خشم طبیعت کور و بی‌رحم برجای نهاده، چگونه رقم خواهد خورد.

حتی تصورش نیز هولناک و دردآور و غم‌انگیز است؛ اما سه روز است که هموطنان ما در بغلان، سرپل، سمنگان، بدخشان، غور و هرات، این غم جانکاه و اندوه توانفرسا را زندگی می‌کنند.

آن‌ها نیاز به کمک دارند. بدیهی است که ظرفیت‌های هیچ دولتی به تنهایی برای مواجهه با این فاجعه مهیب و عظیم و ناگهانی، کافی نیست؛ اما بدون شک، مدیریت مدبرانه بحران و مواجهه معقول و حساب‌شده با آن، چیزی است که همه مردم از یک دولت مسئول، مردمی و کارآمد، انتظار دارند؛ چیزی که عملا در افغانستان وجود ندارد.

دولت طالبان علیرغم بیانیه‌های تبلیغاتی اولیه و برخی اقدامات نمادین مانند تشکیل کمیسیون کمک‌رسانی و تکفین و تدفین قربانیان و نیز سفر معاون اقتصادی نخست‌وزیر آن گروه به بغلان، تاکنون اقدام بزرگی برای رسیدگی به این وضعیت فاجعه‌بار انجام نداده است.

طالبان حتی در زمینه استمداد از جامعه جهانی و سازمان‌های بین‌المللی برای ارائه کمک‌های فوری و انسان‌دوستانه به سیل‌زدگان و نجات جان افراد در معرض خطر هم تلاش نکرده‌اند. این در حالی است که از نظر آگاهان، پس از بروز فجایع هولناک و مرگبار در مقیاس بزرگ، ساعات اولیه رویداد در نجات جان قربانیان و کاهش تلفات انسانی، بسیار حیاتی می‌باشد؛ چیزی که طالبان هیچ برنامه‌ای برای آن نداشتند و این امر، سرنوشت سیل‌زدگان را با فاجعه و مرگ بیشتر گره زد.

حتی اکنون که حدود سه روز از وقوع فاجعه می‌گذرد، آمار دقیقی از قربانیان وجود ندارد و هیچ‌کس نمی‌داند که چه میزان از سرزمین‌های ولایات آسیب‌دیده از سیل ویرانگر اخیر متاثر شده‌ و چه بر سر ساکنان هزاران خانه‌ای آمده که بربنیاد گزارش‌ها، تصاویر هوایی و ارزیابی‌های کارشناسی، به طور کامل نابود شده‌اند.

با این‌همه و در شرایطی که دولت طالبان همچنان سرگرم افتتاح نمایشگاه‌های صنعتی و تبلیغات سیاسی پیرامون سفرهای متعدد هیات‌های اقتصادی کشورهای منطقه به کابل است، واکنش‌های جهانی به سیل ویرانگر اخیر در کشور، ادامه دارد و بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی با اطلاع‌رسانی درباره آمار و ارقام تلفات و خسارات، سعی می‌کنند توجه جهان را به این بزرگ‌ترین بحران انسانی پس از سقوط نظام جمهوری، جلب کنند و کمک‌های جهانی را به سمت افغانستان گسیل بدارند.

انتظار می‌رود که طالبان دست‌کم در مسیر ارسال و دریافت و توزیع عادلانه کمک‌ها مانع و اختلال ایجاد نکنند و با حذف تشریفات اداری و محدودیت‌های دیوان‌سالارانه و نادیده گرفتن نگرانی‌ها و سوء ظن‌های امنیتی و… اجازه دهند که این کمک‌ها به هنگام در اختیار نیازمندان قرار بگیرند تا فجایع کوچک پس از فاجعه بزرگ مانند نیاز فوری به سرپناه و آذوقه و آب و مهار بیماری‌ و… تامین شود.

در این میان اما مشخص شدن پیامدهای واقعی این فاجعه هولناک، شاید هفته‌ها و حتی ماه‌ها زمان ببرد و میزان آسیب‌ها و مقیاس خسارات و حتی تلفات، مدت‌ها پس از این رویداد وحشتناک، روشن خواهد شد. افزون بر این، بازگشت منطقه به وضعیت عادی و شکل‌گیری ریتم آرام زندگی، سال‌های سال طول خواهد کشید و چه بسا برای بسیاری از خانواده‌ها و افراد، این زخم عمیق و خون‌چکان برای همیشه تازه باقی خواهد ماند؛ زیرا در زندگی‌های نابودشده و رویاهای بربادرفته، چیزهایی بودند که هرگز دوباره به دست نمی‌آیند، هرگز!

مطالب مرتبط