سیگنال‌های متفاوت مسکو به طالبان نشانه چیست؟

مساله دیگر، نگرانی‌های جدی همسایگان روسیه در آسیای مرکزی از وضعیت جاری در افغانستان است. روسیه بارها تصریح کرده است که در صورت هرگونه تهدید امنیتی از سوی افغانستان، در کنار متحدان و شرکای خود در آسیای مرکزی می‌ایستد. همین اکنون هم پروژه عظیم تقویت امنیت مرزهای مشترک تاجیکستان با افغانستان در دستور کار روسیه قرار دارد و بزرگ‌ترین پایگاه نظامی روسیه در بیرون از خاک این کشور نیز در تاجیکستان، مستقر است.

روسیه بار دیگر خواهان تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شده و وزارت خارجه این کشور از طالبان خواسته که «دولت فراگیر» تشکیل دهند و به وعده‌های خود عمل کنند.

آندری رودنکو؛ معاون وزیر خارجه روسیه گفت: «تمام خط مشی ما در مورد افغانستان بدون تغییر باقی می‌ماند.»

او همچنین گفت: «مسکو انتظار دارد که طالبان به وعده‌های خود برای تشکیل یک دولت فراگیر عمل کنند؛ اما این را با سیاست خود در قبال افغانستان مرتبط نمی‌کند.»

رودنکو افزوده که «جنبش طالبان یک واقعیت روی زمین است و ما باید آن را در نظر بگیریم.»

این در حالی است که ولادیمیر پوتین؛ رییس‌ جمهور روسیه هم روز سه‌شنبه، ۸ جوزا، در تاشکند به خبرنگاران گفت: «ایجاد روابط با طالبان ضروری است.»

آقای پوتین افزود: «این‌که چگونه با قدرت فعلی [طالبان] رابطه برقرار کرد، پرسش دیگری است؛ اما باید به نحوی [با آنان] رابطه داشته باشیم.»

این دو موضع‌گیری ظاهرا با هم در تضاد و تناقض قرار دارند؛ زیرا یکی از آن‌ها بر لزوم تشکیل دولت فراگیر تاکید می‌کند و دومی که منسوب به ولادیمیر پوتین است، طالبان را به مثابه یک واقعیت به رسمیت می‌شناسد و بر لزوم برقراری ارتباط با آن تاکید می‌ورزد.

در کنار این‌ها مواضع دیگری نیز از سوی روس‌ها در روزهای اخیر منعکس شده که نشانگر رویکردهای پارادوکسیکال و سیگنال‌های متفاوت و متعارض مسکو در قبال کابل بوده است.

معنای این‌همه چیست؟ روسیه چه می‌خواهد؟ طالبان چه انتظاراتی دارند؟ در پشت پرده چه می‌گذرد؟ آینده روابط روسیه و طالبان به کدام سو می‌رود و این امر چه تاثیراتی بر منطقه و جهان خواهد داشت؟

شاید پاسخ قاطع و قابل اطمینانی برای هریک از این پرسش‌ها وجود نداشته باشد؛ اما تردیدی نیست که مسکو در حال بازبینی مواضع خود در قبال طالبان است و این همان چیزی است که طالبان را امیدوار کرده و مخالفان را نگران.

در این میان البته بعید است که روسیه به طور یکجانبه و به عنوان نخستین کشور جهان، رژيم طالبان را به رسمیت بشناسد. مسکو هزینه‌ها و پیامدهای سنگین این تصمیم را می‌داند و برای مدیریت آن آمادگی ندارد.

روسیه به لحاظ تاریخی یک بازیگر مهم در قضایای افغانستان بوده و همچنان هست. در این میان، دولت‌های حاکم بر روسیه به ویژه در زمان شوروی پیشین، دچار اشتباهات بزرگی نیز شده‌اند که هنوز هم عوارض و هزینه‌های ناشی از آن، جریان دارد. پس بدیهی است که کرملین از آن اشتباهات درس گرفته و هرگز برای تکرار آن تلاش نخواهد کرد.

یکی از اشتباهات، سرمایه‌گذاری عظیم و یکجانبه روی یک جریان سیاسی حاکم بوده است که در زمان سلطه رژيم‌ کمونیستی رخ داد و با واکنش شدید مردم افغانستان مواجه شد و پیامدهای ناگوار و تلخ آن هم برای افغانستان و هم برای روسیه تا امروز، ادامه دارد.

پس منطقی نیست که انتظار داشته باشیم، روسیه با نادیده گرفتن تمام اقوام و جریان‌های سیاسی و قومی و مذهبی افغانستان، روی طالبان، سرمایه‌گذاری کند و همان اشتباه شوروی را دوباره مرتکب شود.

مساله دیگر، نگرانی‌های جدی همسایگان روسیه در آسیای مرکزی از وضعیت جاری در افغانستان است. روسیه بارها تصریح کرده است که در صورت هرگونه تهدید امنیتی از سوی افغانستان، در کنار متحدان و شرکای خود در آسیای مرکزی می‌ایستد. همین اکنون هم پروژه عظیم تقویت امنیت مرزهای مشترک تاجیکستان با افغانستان در دستور کار روسیه قرار دارد و بزرگ‌ترین پایگاه نظامی روسیه در بیرون از خاک این کشور نیز در تاجیکستان، مستقر است.

بنابراین، کرملین با حساسیت و نگرانی در حال رصد وضعیت در افغانستان است و هیچ‌گاه به طور یکجانبه اقدام به قمار بزرگ با طالبان نخواهد کرد.

نکته بعدی این است که خود طالبان یک جریان امریکایی است و به کمک امریکا به قدرت رسیده است. این چیزی است که روسیه، بیش از هر کشور دیگری بر آن اشراف دارد و غیرمنطقی است که در چنین شرایطی دست‌ابزار بازی‌های استخباراتی و امنیتی امریکا در افغانستان و منطقه قرار بگیرد و با به رسمیت شناختن طالبان در پروژه استعماری و ضد امنیتی واشنگتن، مشارکت کند.

رشد تروریزم، گسترش افراط‌گرایی، تغییر جمعیتی مناطق شمالی افغانستان، ناامنی در مرزها، مواد مخدر و معادلات شکننده قومی در منظومه سیاست افغانستان، مسایلی نیستند که روس‌ها بی‌اعتنا به آن‌ها با طالبان وارد تعامل شوند و دولت کابل را به رسمیت بشناسند.

بنابراین، ارسال سیگنال‌های گوناگون و متفاوت به طالبان می‌تواند نشانگر فعال‌تر شدن مسکو در قضایای افغانستان و عرض اندام آن به عنوان یک طرف بزرگ و مؤثر خارجی باشد نه لزوما اعطای امتیازات یکجانبه با طالبان.

مطالب مرتبط