تروریزم چگونه به روسیه رخنه می‌کند؟

تروریزم اوکراینی در حال ظهور است، امریکا با استفاده از کارت ترور این بار اقدام به ناامن‌سازی روسیه می‌کند؛ پروژه‌ای مهیب، خطیر و عمیقاً هولناک که می‌تواند رقابت‌های ژیوپلیتیک و خصومت‌های راهبردی میان شرق و غرب را وارد مرحله تازه‌ای کند.

شماری از مراکز مهم در برخی شهرهای روسیه اخیرا هدف حملات تروریستی سازمان‌یافته قرار گرفتند که طی آن چندین نفر کشته و زخمی شدند و خسارات هنگفتی به بار آمد.

این حملات یک بار دیگر انگشت اتهام را به سمت نهادهایی در درون اوکراین و متحدان غربی آن نشانه رفت؛ نهادهایی که از آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین بارها تلاش کردند تا در داخل روسیه دست به حملات انتقام‌جویانه بزنند و دامنه ناامنی‌ها را گسترش دهند.

با این حال به نظر می‌رسد که دست‌هایی پیدا و پنهانی که در پشت این حملات قرار دارند به طور ریاکارانه‌ای تلاش می‌کنند تا جریان‌های افراط‌گرای اسلامی را مسئول حملات هدفمند اهدافی در روسیه قلمداد کنند و به این ترتیب هم از اوکراین رفع مسئولیت کنند و هم این اقدامات را به مشارکت نظامی روسیه در ائتلاف‌های ضد تروریزم در خاورمیانه نسبت دهند.

البته در این زمینه عواملی نیز وجود دارد که در خدمت توجیه سازمان‌های اطلاعاتی غربی و مزدوران اوکراینی آن‌ها درمی‌آید. جمعیت بزرگ مسلمانان روسیه، چچن، داغستان، تاتارستان و… پیوندهای پیچیده و استراتژیکی که میان روسیه و جمهوری‌های آسیای مرکزی به ویژه تاجیکستان وجود دارد از جمله عواملی است که غربی‌ها و اوکراینی‌ها تلاش می‌کنند با استفاده از آن‌ها حملات تروریستی در داخل خاک روسیه را به عهده سازمان‌های افراط‌گرای اسلامی و تروریست‌های وابسته به آن‌ها نشان دهند.

با این وجود علیرغم این که سازمان‌های امنیتی روسیه عوامل مستقیم حملات تروریستی در داخل خاک آن کشور را شناسایی و بازداشت می‌کنند و در این زمینه حتی همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی خود با کشورهای متحد از جمله ترکیه، جمهوری‌های آسیای مرکزی و حتی ایران را نیز گسترش داده‌اند تا هسته‌های تروریزم در حال رشد در منطقه را شناسایی و منهدم کنند؛ اما هیچیک از این رویدادها و اقدامات مانع بی‌توجهی مقامات روس نسبت به حامیان و طراحان و مجریان این حملات تروریستی یعنی سازمان‌های اطلاعاتی غربی و در راس آن‌ها امریکا و مزدوران محلی آن‌ها در اوکراین نشده است.

کارشناسان مسائل امنیتی نیز معتقد اند که حملات تروریستی در خاک روسیه بدون دخالت و حمایت امریکا امکان‌پذیر نیست. آن‌ها در این زمینه به سابقه طولانی امریکایی‌ها در ایجاد، پرورش و گسترش گروه‌های تروریستی اشاره می‌کنند و می‌گویند امریکا این گروه‌ها را علیه دولت‌های متخاصم در هر نقطه از جهان که اراده کند استفاده می‌کند.

به باور این دسته از ناظران همچنین امریکا به این هدف از افغانستان خارج شد و این کشور را به طالبان واگذار کرد تا قدرت و برنامه‌ریزی نظامی‌اش را بر جنگ اوکراین و انتقام از روسیه متمرکز کند. این واقعیتی بود که حتی زلمی خلیلزاد؛ مذاکره‌کننده ارشد امریکا با طالبان نیز به آن اذعان کرد.

از جانب دیگر امریکا پس از خروج از افغانستان ده‌ها هزار نفر را از این کشور خارج کرد تا بخشی از آن‌ها را به عنوان نیروهای نیابتی خود در جنگ اوکراین استفاده کند. در این زمینه شواهد غیرقابل انکاری وجود دارد که شماری از نیروهای آموزش‌دیده افغان توسط امریکایی‌ها به جبهات اوکراین اعزام شدند.

بنابراین همین سناریو به سادگی درباره تروریست‌های دست‌آموز امریکا و انتقال آن‌ها از افغانستان و خاورمیانه به اوکراین هم قابل اجرا می‌باشد و همان‌گونه که اشاره شد جمعیت عظیم مسلمانان روسیه و سرمایه‌گذاری بنیادین امریکا بر گرایش‌های افراط گرایانه شماری از جوانان مسلمان در این کشور پروژه امریکا برای ناامن‌سازی روسیه و راه اندازی حملات مرگبار تروریستی را تسهیل می‌کند.

افزون بر این جو بایدن؛ رئیس جمهوری امریکا اخیراً به طور رسمی اعلام کرد که اوکراینی‌ها حق دارند به طور محدود از تسلیحات امریکایی برای حمله بر خاک روسیه استفاده کنند؛ مجوزی که به طور همزمان می‌تواند مورد استفاده گروه‌های تروریستی مورد حمایت امریکا نیز قرار بگیرد.

با توجه به این واقعیت‌ها تروریزم اوکراینی در حال ظهور است، امریکا با استفاده از کارت ترور این بار اقدام به ناامن‌سازی روسیه می‌کند؛ پروژه‌ای مهیب، خطیر و عمیقاً هولناک که می‌تواند رقابت‌های ژیوپلیتیک و خصومت‌های راهبردی میان شرق و غرب را وارد مرحله تازه‌ای کند؛ زیرا روسیه در این صورت به عنوان قربانی حملات تروریستی مورد حمایت امریکا به خود حق می‌دهد که دست به اقدامات مشابه بزند و دشمنانش را در هر نقطه از جهان که اراده کند مورد هدف قرار دهد؛ رویدادی که بدون شک نه تنها چشم‌انداز صلح را از بین می‌برد و طرح صلح‌آمیز ولادیمیر پوتین؛ رئیس جمهوری روسیه را از روی میز حذف خواهد کرد؛ بلکه ناامنی، بحران و تنش در دنیای به شدت ملتهب کنونی را به طور غیرقابل مهاری افزایش خواهد داد.

مطالب مرتبط