گزینههای پاکستان برای مقابله با تروریزم در افغانستان
شهباز شریف و مقامات ارشد امنیتی پاکستان به دوشنبه رفتند تا با استفاده از گزینه «جبهه مقاومت» و سایر جریانهای شبه نظامی ضد طالبان فشارها بر کابل را افزایش دهند و این پیام را به طالبان افغان منتقل کنند که حمایت از تروریزم هزینهها و پیامدهای جدی برای حاکمیت آنها در افغانستان خواهد داشت.
خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان اخیرا چندین بار تاکید کرد که این کشور مصمم است که پایگاهها و پناهگاههای طالبان پاکستانی را در عمق خاک افغانستان هدف قرار دهد.
این موضعگیری با واکنش شدید مقامهای طالبان از جمله وزارت دفاع و نمایندگی سیاسی آنها در قطر روبهرو شد.
طالبان ضمن تاکید بر اینکه ناامنی «مساله داخلی» پاکستان است و طالبان هرگز اجازه نمیدهند که از خاک افغانستان برای حمله به کشورهای دیگر استفاده شود، نسبت به پیامدها و پاسخ متقابل هرگونه حمله خارجی هشدار دادند.
در پاسخ به این واکنش صریح و شدید مقامات طالبان، خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان بار دیگر تصریح کرد که اسلامآباد برای مقابله با تروریزم در خاک افغانستان با طالبان مشورت نخواهد کرد.
در رویدادی دیگر، پاکستان از اراده خود برای راهاندازی عملیاتی موسوم به «عزم استحکام» در مناطق قبایلی آن کشور خبر داده که هدف از آن انهدام هستههای تروریستی و از میان بردن قدرت عملیاتی تروریستهای پاکستانی اعلام شده است.
همزمان، نیروهای نظامی امریکا و پاکستان یک مانور مشترک را در مناطق مرزی آن کشور با افغانستان راه اندازی کردهاند که پیام مهم آن آمادگی و اتحاد دو کشور برای مقابله با تروریزم عنوان شده است.
نکته قابل تامل این است که حتی اعتراضات، واکنشها و هشدارهای داخلی در مناطق قبایلی از سوی پشتونهای ناراضی از سیاستهای دولت مرکزی، احزاب سیاسی مخالف دولت اسلام آباد و جریانهای سیاسی و مذهبی پرنفوذ و قدرتمند حامی طالبان، علیه سیاست جدید ارتش و دولت غیرنظامی پاکستان نیز تاثیری بر موضعگیریهای یادشده نداشته و به نظر میرسد که رهبران پاکستانی مصمم به استفاده از زور برای ادار کردن رهبران طالبان افغان به تمکین از خواستههای خود برای مهار تروریزم هستند.
کارشناسان مسائل امنیتی میگویند که این رویداد به معنای آن است که سه سال صبر و تلاش و فشار و هشدار و تهدید پاکستانیها برای تغییر موضع طالبان افغان نسبت به طالبان پاکستانی بینتیجه بوده و شکست خورده است.
به بیان دیگر، رهبران دولت کنونی پاکستان که بیشتر از دولت به رهبری عمران خان، رویکردی سختگیرانه و ستیزهجویانه در برابر روریستهای پاکستانی دارند و منشأ ناامنیهای جاری در پاکستان به ویژه مناطق قبایلی این کشور را در افغانستان زیر سلطه طالبان میدانند به این نتیجه رسیدهاند که هیچ راهی جز استفاده از قدرت نظامی وجود ندارد.
عامل محرک دیگر در اتخاذ سیاستهای زورگویانه از سوی ارتش و دولت غیرنظامی پاکستان علیه طالبان منافع راهبردی امریکاست.
امریکاییها با استفاده از روابط نزدیک خود با دولت کنونی پاکستان در تلاش هستند تا فشارها بر طالبان افغان را افزایش دهند و از این رهگذر به خواستههای خود برای استفاده از طالبان در مسیر اهداف هژمونیک و پروژههای استراتژیک خویش در منطقه دست یابند.
به نظر میرسد که مانور مشترک نیروهای امنیتی و نظامی طالبان و امریکا در مناطق مرزی افغانستان نیز به همین هدف صورت میگیرد تا طالبان افغان صدای شلیکهای هشدارآمیز دو کشور را بشنوند و به تغییر مواضع خود در راستای تامین منافع مشروع یا نامشروع آنها اقدام کنند.
یکی دیگر از گزینههای پاکستان برای فشار بر طالبان افغان استفاده از کارت «جبهه مقاومت» و نیروهای شبه نظامی مخالف طالبان در افغانستان است.
پیش از این، خبرهایی مبنی بر هشدار پاکستان به طالبان در زمینه حمایت اسلام آباد از گروههای ضد طالبان منتشر شده بود. ناظران میگویند که سفر اخیر شهباز شریف؛ نخستوزیر پاکستان به دوشنبه پایتخت تاجیکستان نیز به همین هدف صورت گرفت.
تاجیکستان دهها سال است که از جریانهای قومی مخالف حاکمیت پشتونها در افغانستان حمایت میکند. پس از بازگشت دوباره طالبان به قدرت نیز رهبران و فرماندهان ضد طالبان موسوم به «جبهه مقاومت» به تاجیکستان گریختند و گفته میشود که با استفاده از حمایتهای این کشور و متحدان آن اقدام به راهاندازی حملات چریکی و پارتیزانی علیه طالبان در مناطق مختلف افغانستان میکنند.
به این ترتیب به باور آگاهان، شهباز شریف و مقامات ارشد امنیتی پاکستان به دوشنبه رفتند تا با استفاده از گزینه «جبهه مقاومت» و سایر جریانهای شبه نظامی ضد طالبان فشارها بر کابل را افزایش دهند و این پیام را به طالبان افغان منتقل کنند که حمایت از تروریزم هزینهها و پیامدهای جدی برای حاکمیت آنها در افغانستان خواهد داشت.
با این همه دست کم بربنیاد آنچه تاکنون رخ داده است به نظر نمیرسد که پیوند ایدئولوژیک طالبان با گروههای افراطی و تروریستی فراملیتی به سادگی گسسته شود.
این باور در میان بسیاری از رهبران طالبان عمومیت دارد که تروریستهای فراملیتی در زمان جنگ به طالبان کمک کردند و مسیر رسیدن آنها به قدرت را هموار ساختند اکنون نوبت طالبان افغان است که این مهم را جبران کنند و با حمایتهای همهجانبه از تروریستهای متحد خود در برابر دولتهای هدف که از نظر جهادیون افراطگرا عموماً سکولار و وابسته به قدرتهای استعماری و ضد اسلام و مسلمانان هستند به وظیفه شرعی و اسلامی خویش عمل کنند.