از امان‌الله تا مزاری؛ دشمنی طالبان با رهبران ملی

مردم افغانستان هرگز از نمادها و الگوها و ایدئولوگ‌های ملی خود دست نمی‌کشند. حتی اگر تصویر و تندیس آنان نابود شود، اندیشه‌ها، آرمان‌ها، رهنمودها، شعارها، اهداف و تاریخ مبارزات بی‌مانند آن‌ها برای استقلال سیاسی، وحدت ملی، مبارزه با بی‌عدالتی و بیدادگری قومی و ایستادن در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی هرگز از یادها خاطره‌ها و ذهن‌ها زدوده نخواهد شد.

طی روزهای اخیر اقدامات طالبان برای مخدوش کردن تصاویر و تندیس‌های دو رهبر بزرگ ملی یعنی امان الله خان غازی و شهید عبدالعلی مزاری در ننگرهار و کابل بحث‌ها و واکنش‌های زیادی را برانگیخت.

در ننگرهار آنچه «افراد ناشناس» خوانده شد چهره امان الله خان را در یکی از تصویرهای بزرگ او سیاه کردند. اندکی پس از آن، نیروهای طالبان در میدان پل سوخته کابل، تندیس شهید عبدالعلی مزاری را تخریب کردند و به روی آن گچ پاشیدند.

هر دو رویداد، واکنش‌های شدید و گسترده رهبران سیاسی و مردم افغانستان را برانگیخت؛ اما طالبان در برابر هر دو مورد سکوت کردند؛ سکوتی که بیش از همیشه نشانه رضایت و دخالت طالبان در این اقدامات خلاف اخلاق اسلامی و آداب انسانی بود.

اما حتی اگر طالبان در این رویدادها دست نداشته باشند که به طور قطعی دست دارند آن‌ها مسئول صیانت از ارزش‌های ملی، احترام به رهبران ملی و حفظ کرامت و شخصیت چهره‌های مورد پذیرش و محبوب مردم افغانستان هستند.

در این شکی نیست که طالبان عامل درجه یک قتل فجیع شهید عبدالعلی مزاری و همراهان او در چهار آسیاب کابل بودند؛ اما اکنون که آن‌ها بر سرنوشت مردم افغانستان مسلط شده‌اند ملزم به احترام به شخصیت‌های ملی هستند که از حمایت‌های میلیونی مردم برخوردار اند.

با این وجود اما تخریب تندیس شهید مزاری در پل سوخته کابل نشان داد که دشمنی طالبان با او و راه و آرمان و مکتبی که او پی گذاشت بسیار ریشه‌دارتر و عمیق‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود.

به بیان روشن‌تر، طالبان تنها به عمر زمینی شهید مزاری پایان ندادند؛ بلکه همچنان با اندیشه‌ها و باورها و رهنمودهای او به عنوان یک رهبر بزرگ قومی و ملی دشمنی می‌کنند و نمی‌خواهند که شهید مزاری به عنوان یک مکتب، به عنوان یک نماد و به عنوان یک ایدئولوگ در اذهان و قلب‌های مردم زنده باشد.

درست به همین دلیل است که طالبان نه تنها او را به نحو فجیعی شهید کردند و یکی از شرم‌آورترین جنایت‌های تاریخ معاصر افغانستان را مرتکب شدند؛ جنایتی که حتی بر اساس سنت‌های پشتونوالی نیز که قتل یک میهمان و یا حتی یک اسیر بی‌دفاع به صورت غیر انسانی و بسیار ظالمانه را محکوم می‌داند، پذیرفتنی نیست؛ بلکه با تخریب تندیس او نشان دادند که دشمنی آن‌ها تنها با شخص مزاری نبوده؛ بلکه با راه و آرمان و اندیشه‌های آزادی‌خواهانه، عدالت‌طلبانه و انسانی شهید مزاری به مثابه یک مکتب فکری و یک ایدئولوک کاریزماتیک و مورد احترام میلیون‌ها نفر از مردم افغانستان است.

از این منظر، طالبان علی رغم شهادت فجیع شهید مزاری و همراهان او هنوز موفق نشده‌اند اندیشه‌ها و رهنمودهای آن رهبر بزرگ ملی را نابود کنند و چه بسا بر اساس آنچه تاریخ معاصر افغانستان شهادت می‌دهد شهید مزاری پس از مرگش دوباره متولد شد و باورها و آرمان‌ها و اهداف متعالی انسانی و ملی او به یک بیداری فراگیر سیاسی و اجتماعی در جامعه افغانستان منجر گردید که امروزه می‌تواند ایدئولوژی منحط مبتنی بر افراط گرایی، تعصب، قوم پرستی، فاشیسم، سلطه استبدادی قوم برتر بر سرنوشت اقوام دیگر، نابرابری قومی و ملی، وابستگی به قدرت‌های بیگانه اتکا به ابرقدرت‌های استعماری برای ادامه حیات سیاسی خود و سلطه ناعادلانه بر سرنوشت مردم افغانستان را مردود می‌داند و ملت را برای تغییر سرنوشت خویش به مبارزه فرامی‌خواند.

این‌ها همان چیزهایی است که در آرمان‌های مزاری متبلور بود و امروزه طالبان حاکم بر سرنوشت افغانستان را بیش از دیروز که مزاری زنده بود و برای مذاکره با آنان به چهارآسیاب کابل رفته بود می‌ترساند.

همین نکته بر امان الله خان غازی نیز صدق می‌کند. او همان کسی بود که استقلال افغانستان را از استعمار پیر انگلیس به دست آورد و برای نخستین بار افغانستان مستقل از سلطه خارجی را بنیان گذاشت.

تمجید و تکریم تاریخی از شخصیت امان الله خان چیزی نیست که طالبان آن را برتابند؛ زیرا او سلطه بیگانه را نمی‌پذیرفت، وابستگی به ابرقدرت‌ها را ننگ می‌دانست و زندگی سیاسی او سرمشقی ابدی و تکرارناپذیر و بی‌بدیل از استقلال‌خواهی واقعی برای همه دوران‌ها محسوب می‌شود.

بنابراین طالبان یا پیروان تفکر طالبانی بر تصویر امان الله خان رنگ می‌پاشند تا چهره تاریخی او را مخدوش کنند، مبارزات استقلال طلبانه‌اش را نادیده بگیرند و ادعاهای طالبان درباره دستیابی افغانستان به «استقلال» در دوران سیطره آن‌ها بر سرنوشت مردم را به عنوان «تنها» تجربه واقعی استقلال سیاسی افغانستان جعل کرده و بر تاریخ معاصر کشور تحمیل کنند.

با این همه اما مردم افغانستان هرگز از نمادها و الگوها و ایدئولوگ‌های ملی خود دست نمی‌کشند. حتی اگر تصویر و تندیس آنان نابود شود، اندیشه‌ها، آرمان‌ها، رهنمودها، شعارها، اهداف و تاریخ مبارزات بی‌مانند آن‌ها برای استقلال سیاسی، وحدت ملی، مبارزه با بی‌عدالتی و بیدادگری قومی و ایستادن در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی هرگز از یادها خاطره‌ها و ذهن‌ها زدوده نخواهد شد.

طالبان اما با این اقدامات مرتکب اشتباه بزرگی می‌شوند. آن‌ها مردم افغانستان را بیدارتر می‌کنند و به آنان این پیام روشن را منتقل می‌کنند که دشمنان‌شان کیست و چرا در پی نابودی نمادها و رهبران ملی هستند.

در شعاع این آگاهی و شناخت و معرفت سیاسی است که مردم روزی تصمیم خواهند گرفت تا سرنوشت خود را تغییر دهند و برای بازگرداندن رهبران محترم ملی به جایگاه شایسته خود در برابر دشمنان آنان بایستند.

مطالب مرتبط