اوکراین در مسیر افغانستان؟
روزی که حمایت ناتو از جنگ اوکراین پایان یابد جنگ نیز به خودی خود به پایان خواهد رسید؛ درست همان چیزی که درباره دولت اشرف غنی اتفاق افتاد. یعنی مادامی که امریکا تصمیم گرفت از افغانستان خارج شود دولت جمهوری به رهبری اشرف غنی نیز در مسیر فروپاشی قرار گرفت. آیا اوکراین نیز در مسیر تبدیل شدن به افغانستان دیگر است؟
ناتو اعلام کرده که پاتریک ترنر؛ معاون سابق عملیات، سیاست نظامی و برنامهریزی این سازمان که در دوران ماموریت او، نیروهای غربی در سال ۲۰۲۱ از افغانستان خارج شدند، به عنوان نماینده اصلی ناتو در اوکراین منصوب شده است.
او نقش اصلی را در تعاملات ناتو با دولت کییف خواهد داشت، تلاشهای ناتو در اوکراین را هماهنگ خواهد کرد و بروکسل را در مورد وضعیت میدانی مشاوره خواهد داد.
این انتصاب یکبار دیگر تشکیکها و تردیدها درباره تعهد ناتو برای حمایت ابدی از اوکراین به منظور جنگ با روسیه را تشدید کرده است.
بسیاری از صاحب نظران اروپایی این تصمیم را نشانهای اولیه از آمادگی ناتو برای عقبنشینی احتمالی از زمین اوکراین میدانند.
در صورتی که این برداشت درست باشد هدف از آن چیست و چه پیامدهایی خواهد داشت؟
در این شکی نیست که اوکراین به نیابت از ناتو میجنگد و در واقع جنگ اصلی میان روسیه و ناتو جریان دارد. این چیزی است که رهبران روسیه بارها به آن اشاره کردهاند.
بنابراین روزی که حمایت ناتو از جنگ اوکراین پایان یابد جنگ نیز به خودی خود به پایان خواهد رسید؛ درست همان چیزی که درباره دولت اشرف غنی اتفاق افتاد. یعنی مادامی که امریکا تصمیم گرفت از افغانستان خارج شود دولت جمهوری به رهبری اشرف غنی نیز در مسیر فروپاشی قرار گرفت.
آیا اوکراین نیز در مسیر تبدیل شدن به افغانستان دیگر است؟
حتی اگر نسبت به انتصاب پاتریک ترنر و اهداف پشت پرده آن بیاعتنا باشیم پاسخ پرسش بالا به ناگزیر مثبت است؛ زیرا هیچ کشوری نمیتواند با اتکا به حمایت خارجی برای همیشه به حیات خود ادامه دهد. این قاعده در مورد اوکراین نیز صدق میکند.
دولت کییف میتوانست واقعبینتر عمل کند؛ یعنی به جای اتکا و اطمینان به حمایتهای مقطعی و منفعتاندیشانه ناتو و امریکا این واقعیت را مد نظر قرار میداد که حمایتهای سیاسی و نظامی کشورهای دور سرانجام روزی به پایان میرسند؛ اما مرزها تغییر نمیکند، جغرافیا جابهجا نمیشود، همسایگان را نمیتوان حذف کرد با تغییر داد؛ بنابراین اوکراین و روسیه برای همیشه در یک جغرافیا و یک حوزه تمدنی در کنار همدیگر باقی خواهند ماند، با مرزهای مشترک، فرهنگ مشترک، منافع مشترک و تمدن مشترک.
ولودیمیر زلنسکی به عنوان یک شومن تلویزیونی این واقعیتها را نادیده گرفت، اوکراین را به پرتگاه نابودی کشاند، در قماری موکول به آینده و آرمان مضحک پیوستن به ناتو.
اکنون معادلات استراتژیک و اولویتهای راهبردی و منافع ملی کشورهای عضو ناتو به سرعت در حال تغییر است. در حالی که جنگ در اوکراین ادامه دارد و روزانه صدها اوکراینی قربانی این جنگ نیابتی میشوند رهبران ناتو برای خروج آمادگی میگیرند.
نشست اخیر سران کشورهای عضو ناتو در بریتانیا یکی دیگر از نشانهها برای گام بعدی خروج محسوب میشود.
اروپا به شدت مترصد روند اوضاع در انتخابات ریاست جمهوری امریکاست؛ انتخاباتی که به باور کارشناسان غربی، سرنوشت جنگ اوکراین را در مسیری متفاوت قرار خواهد داد؛ زیرا دونالد ترامپ که از او به عنوان برنده احتمالی انتخابات امریکا یاد میشود هرگز مایل نیست پولهای مالیات دهندگان امریکایی را صرف جنگی بیهوده در اوکراین کند.
او که با شعار «عظمت را دوباره به امریکا بازگردانیم» بار دیگر وارد صحنه سیاست این کشور شده ماموریت خود میداند که به جنگهای بیپایان پایان دهد؛ همان کاری که در مورد جنگ افغانستان انجام داد.
بنابراین نشست بریتانیا از اهمیت مضاعف برخوردار است؛ زیرا نشان میدهد که رهبران اروپایی از هماکنون خود را برای دوران پسابایدن آماده میکنند؛ دورانی که در آن ترامپ تصمیم میگیرد.
اگر ترامپ رئیس جمهور شود نه تنها جنگ اوکراین پایان خواهد یافت؛ بلکه انتظار میرود که امپریالیزم ناتو نیز متوقف شود؛ زیرا او معتقد است که کشورهای عضو این پیمان نظامی به اندازه کافی در تامین هزینههای هنگفت آن سهم نمیگیرند. ترامپ میگوید امریکا پولیس جهان نیست و هر کشوری باید به اندازه سهمی که از قدرت ناتو برمیدارد هزینه کند. او بیشتر در دوره اول کارزارهای ریاست جمهوریاش تصریح کرده بود که ناتو یک سازمان منسوخ شده و حربهای از کارافتاده است.
از جانب دیگر، قدرتهای اروپایی نه قادر اند و نه حاضر اند که بدون همراهی امریکا هزینههای جنگ اوکراین با روسیه را به عهده بگیرند؛ چیزی که درباره افغانستان هم رخ داد.
حتی پیش از آنکه ترامپ پیروز شود و سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری امریکا رقم بخورد گزارشها حاکی است که آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا کمکهای خود به اوکراین را به نصف کاهش داده است؛ این نشانهای دیگر از یک تغییر بزرگ است؛ تغییری که در آن اوکراین در مسیر تجربه تلخ افغانستان قرار میگیرد و اتکای یکجانبه و غیرواقعبینانه به حمایت قدرتهای خارجی و کشورهای غربی سرنوشتی تلخ و رقتانگیز را برای ملتها رقم میزند.