درس‌های یک شکست

رهبران جمهوری‌خواه و دموکرات امریکا به زعم خود طولانی‌ترین جنگ تاریخ ایالات متحده در افغانستان را به پایان رساندند؛ اما در عمل یک جنگ طولانی دیگر را در اوکراین آغاز کردند؛ جنگی که هرگز در آن پیروز نخواهند شد؛ زیرا نشانه‌های شکست در جنگ اوکراین از ماه‌ها پیش پدیدار شده است.

مایکل جورج ویکرز؛ معاون پیشین وزارت دفاع امریکا در امور اطلاعات می‌گوید که استراتژی مبارزه با تروریزم این کشور در افغانستان پر از ایراد بود.

او گفت که امریکا در تلاش برای ملت‌سازی در افغانستان به هدف اصلی خود که مبارزه با تروریزم بود تمرکز نکرد. او اذعان کرد که امریکا برای ایجاد یک نیروی امنیتی قابل اعتماد و کارآمد خیلی دیر دست به کار شد و سپس بودجه قابل توجهی را روی ساختن نیروهای امنیتی «اشتباه» هدر داد.

او گفت که ترامپ و بایدن شکست را بر حمایت از حکومت افغانستان ترجیح دادند.

او گفت :«در کوتاه مدت ما نمی‌توانستیم با ۱۵۰ هزار نیرو پیروز شویم؛ اما با چند هزار مشاور نظامی، حمایت از حکومت افغانستان و ادامه حملات هوایی برای جلوگیری از رشد طالبان و تصرف شهرها توسط این گروه، ما شکست نمی‌خوردیم. به جای آن ما شکست‌مان را انتخاب کردیم.»

اظهارات این مقام اطلاعاتی پیشین پنتاگون نشان می‌دهد که امریکا همچنان درگیر هزینه‌های سنگین ناشی از شکست خود در افغانستان و خروج مفتضحانه از این کشور است.

در میان دولتمردان کنونی و پیشین امریکا کم نیستند کسانی که تصور می‌کنند امریکا می‌توانست با کاهش اشتباهات راهبردی خود در اشغال افغانستان، هزینه‌های ویرانگر و پیامدهای فاجعه‌بار خروج را به حداقل کاهش دهد.

با این حال به ندرت افرادی پیدا می‌شوند که می‌گویند هم دونالد ترامپ و هم جو بایدن؛ دو رئیس جمهوری که روند خروج نیروهای امریکایی در دوران آن‌ها آغاز شد یا به پایان رسید در اشتباهات راهبردی و استراتژیک ایالات متحده در افغانستان شریک و سهیم هستند.

این یکی از واقعیت‌هایی است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ واقعیتی که نشان‌دهنده اشتباه راهبردی ایالات متحده در جنگ افغانستان، فارغ از تصمیم‌گیری‌های جناحی و بی‌توجه به این‌که کدام‌یک از احزاب دموکرات یا جمهوری‌خواه در راس هرم قدرت قرار داشته می‌باشد.

به عبارت دیگر، شکست در افغانستان شکستی برای کلیت ایالات متحده، بدون تقسیم‌بندی‌های جناحی و موضع‌گیری‌های حزبی است. هیچ حزبی نمی‌تواند ادعا کند که در این شکست سهمی نداشته و مسئول پیامدها و عواقب آن نیست.

اهمیت این‌گونه موضع‌گیری‌ها در این است که امریکا به شکست بزرگ و شرم‌آور خود در افغانستان اعتراف می‌کند؛ همان چیزی که می‌تواند مایه عبرت و آموختن درس‌های مهمی نسبت به رویکرد تهاجمی و توسعه‌طلبانه ایالات متحده در سایر مناطق جهان باشد.

پرسش این است که آیا امریکا از شکست در افغانستان درس می‌گیرد؟ آیا همین اکنون در حال تکرار همان شکست در جایی دور از افغانستان یعنی اوکراین نیست؟

شماری از کارشناسان مسائل استراتژیک می‌گویند که امریکا از افغانستان خارج شد تا بخشی از هزینه‌های هنگفت یک جنگ شکست خورده را صرف جنگی تازه علیه رقیب سنتی خود یعنی روسیه کند.

آن‌ها در این زمینه به اظهارات زلمی خلیلزاد؛ نماینده پیشین وزارت خارجه امریکا برای صلح با طالبان اشاره می‌کند که گفته بود یکی از دلایل خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان، تغییر اولویت‌های استراتژیک ایالات متحده و تمرکز بیشتر آن بر مناطق مناقشه‌برانگیز دیگری مانند اوکراین و تایوان بوده است.

در صورتی که این برداشت درست باشد نشان می‌دهد که امریکا نه تنها از شکست در افغانستان درس نگرفته؛ بلکه با ورود به یک جنگ تازه در اوکراین، در حال تجدید و تکرار همان شکست در ابعاد و مقیاسی بسیار وسیع‌تر، گسترده‌تر و پرهزینه‌تر است.

به عبارت دیگر، رهبران جمهوری‌خواه و دموکرات امریکا به زعم خود طولانی‌ترین جنگ تاریخ ایالات متحده در افغانستان را به پایان رساندند؛ اما در عمل یک جنگ طولانی دیگر را در اوکراین آغاز کردند؛ جنگی که هرگز در آن پیروز نخواهند شد؛ زیرا نشانه‌های شکست در جنگ اوکراین از ماه‌ها پیش پدیدار شده است.

با این وجود، درس مهمی که رئیس جمهور آینده امریکا باید از اشغال افغانستان و شکست در آن بگیرد این است که بیش از این با تزریق تسلیحات و تامین مالی دولت غربگرای اوکراین، موجب طولانی‌تر شدن جنگ و مانع دستیابی به صلحی عادلانه و پایدار میان دو کشور همسایه نشود.

این انتظار از دونالد ترامپ؛ نامزد پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری امریکا بیشتر است؛ زیرا او ادعا کرده که در دوران ریاست جمهوری او هیچ جنگی رخ نخواهد داد و مدعی شده که قادر است با یک تلفون به جنگ‌های جاری در جهان پایان دهد.

انتظار می‌رود که در صورت پیروزی آقای ترامپ در انتخابات امریکا این مهم درباره اوکراین نیز رخ دهد و امریکا با اجتناب از طولانی‌تر شدن این جنگ بیهوده به تکرار جنون‌آمیز جنگ شکست‌خورده افغانستان پایان دهد و با به رسمیت شناختن واقعیت‌های ژیوپلیتیک و معادلات استراتژیک جدید جهان و جهان جدید، زمینه‌ساز صلح و آشتی پایدار گردد.

مطالب مرتبط