گزینههای جهان برای مهار تروریزم فعال در افغانستان
قدرتهایی مانند روسیه و حتی امریکا این انتظار وجود دارد که با توجه به عضویت دائمشان در شورای امنیت سازمان ملل متحد و حضور موثر و تعیینکننده خود در سایر پلتفرمهای منطقهای و بینالمللی، نگرانیهای مشروع و مشترک کشورها نسبت به وضعیت امنیتی افغانستان و فعالیت دهها گروه تروریستی در سایه حکومت طالبان را به سمت تصمیمگیریهای عملی و مشارکت موثر و معنیدار و متعهدانه همه قدرتها و کشورها توجیه کرده، اجازه ندهند که تروریستها و حامیان آنها با استفاده از تضاد منافع ابرقدرتها و اختلافات و رقابتهای آنان در سایر جبهات جهانی روز به روز قوت بگیرند و تهدیدهای خود علیه صلح جهانی را تشدید کنند.
آندری رودنکو؛ معاون وزیر خارجه روسیه اعلام کرده که تروریزم در افغانستان تحت حاکمیت طالبان باعث نگرانی جامعه جهانی شده است.
آقای رودنکو در نشست گروههای متخصصان ضد تروریزم بریکس در مسکو با استناد به گزارش گروه نظارت بر کمیتههای تحریمهای شورای امنیت ملل درباره داعش، القاعده و طالبان گفته: «گروههای تروریستی نه تنها به دنبال تقویت نفوذ در مناطق جنگی کنونی هستند؛ بلکه به دنبال ایجاد یک پایگاه محکم برای کنترول در منطقه هستند».
او با اشاره به حمله ۲۲ مارچ داعش خراسان در تالار کنسرت موسیقی در حومه مسکو افزوده است که حملات «تروریستی هر سال پیچیدهتر و وحشیانهتر» میشوند.
این در حالی است که پیش از این ایمانقلی تاسماگبیتوف؛ دبیرکل سازمان پیمان امنیت جمعی نیز گفت که «منبع اصلی» بیثباتی در آسیای مرکزی، افغانستان تحت اداره طالبان است.
همزمان، سرگئی ورشینین؛ معاون وزیر خارجه روسیه نیز در این نشست گفته که یکی از اولویتهای ثابت سازمان همکاری شانگهای، مبارزه با «تهدیدات ناشی از افغانستان» است.
این اظهارات در حالی ابراز میشود که مقامهای روسیه مخصوصاً در هفتههای اخیر سیگنالهای مثبتی را برای توسعه روابط با طالبان ارسال کردهاند.
آنها در عین حال نگرانیهای جدی خود نسبت به توسعه تروریزم در افغانستان را نیز ابراز داشتهاند؛ چیزی که نشان میدهد نگرانیهای جامعه جهانی نسبت به وضعیت حاکم بر افغانستان و تاثیر آن بر چشمانداز امنیت منطقهای و بینالمللی جدی است.
در این میان اما چیزی که به طالبان امکان داده که فراتر از نگرانیهای عمیق تقریباً همه کشورهای جهان نسبت به وضعیت امنیتی افغانستان و فعالیت روزافزون تروریستهای فرامرزی در خاک این کشور همچنان به تعامل گسترده خود با کشورهای همسایه و منطقه ادامه دهند اختلاف قدرتهای جهانی درباره شیوه مواجهه با تهدیدهای ناشی از افغانستان است.
به بیان روشنتر، طالبان در اختلافاتی نفوذ و رخنه میکنند که در حال حاضر قدرتهای جهانی را در برابر همدیگر قرار داده و به دلیل تضاد منافع، مانع از تصمیمگیریهای جمعی و بینالمللی برای مقابله با تهدیدهای مشترک شده است.
تروریستهای فعال در افغانستان نیز از این فرصت به خوبی بهره میبرند. آنها به سادگی قادر اند خود را در پشت ادعاهای بزرگ طالبان در زمینه عدم استفاده از خاک این کشور علیه کشورهای دیگر پنهان کنند و در سایه بهشت امنی که حکومت طالبان به کمک امریکا به وجود آورده، پایگاهها، پناهگاهها، اردوگاهها و آموزشگاههای خود را در سراسر افغانستان توسعه دهند.
با اینهمه ناظران هشدار میدهند که صرف ابراز نگرانی کافی نیست. در این تردیدی وجود ندارد که همه کشورهای همسایه و منطقه و حتی برخی قدرتهای جهانی که خود، طالبان را به قدرت بازگرداندهاند نسبت به نفوذ روزافزون تروریستهای فراملیتی و تهدیدهای ناشی از آن علیه صلح و امنیت جهانی همنظر هستند و پیوسته نسبت به این وضعیت ابراز نگرانی میکنند؛ اما تا زمانی که یک اقدام عملی، یک استراتژی کاربردی و یک نگاه راهبردی نسبت به امنیت جهانی به مثابه مسئولیت تمام قدرتهای دخیل در مناسبات بینالمللی وجود نداشته باشد تروریستها روز به روز قدرتمندتر میشوند و تهدیدها علیه صلح و امنیت بینالمللی نیز توسعه پیدا میکنند.
بنابراین از قدرتهایی مانند روسیه و حتی امریکا این انتظار وجود دارد که با توجه به عضویت دائمشان در شورای امنیت سازمان ملل متحد و حضور موثر و تعیینکننده خود در سایر پلتفرمهای منطقهای و بینالمللی، نگرانیهای مشروع و مشترک کشورها نسبت به وضعیت امنیتی افغانستان و فعالیت دهها گروه تروریستی در سایه حکومت طالبان را به سمت تصمیمگیریهای عملی و مشارکت موثر و معنیدار و متعهدانه همه قدرتها و کشورها توجیه کرده، اجازه ندهند که تروریستها و حامیان آنها با استفاده از تضاد منافع ابرقدرتها و اختلافات و رقابتهای آنان در سایر جبهات جهانی روز به روز قوت بگیرند و تهدیدهای خود علیه صلح جهانی را تشدید کنند.
رژیمهای حامی تروریزم در افغانستان و منطقه باید به شدت مجازات شوند و هزینههای حمایت از تروریزم چندین برابر افزایش پیدا کند تا آنها مجبور به رعایت تعهدات بینالمللی خود شوند و اجازه ندهند که منافع حیاتیشان قربانی تعهدات ایدئولوژیک نسبت به گروههای تروریستی شود.
علاوه بر این، جامعه جهانی میتواند تعامل خود با قدرتهای حامی تروریزم و رژیمهای تروریستپرور در افغانستان و منطقه را مشروط به قطع عملی و واقعی روابط آنها با گروههای تروریستی کند.
این که از یکسو بر توسعه روابط با دولتهای حامی تروریزم تاکید شود و از جانب دیگر نسبت به فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان و منطقه ابراز نگرانی گردد، رویکردی نیست که به مهار تروریزم و کاهش تهدیدات ناشی از آن علیه صلح جهانی بیانجامد.
بنابراین قدرتهای بزرگ، اعضای دایم شورای امنیت و سازمانها و پلتفرمهای منطقهای باید در هماهنگی کامل، گامهای مشترک برای مواجهه مسئولانه با خطر تروریزم ناشی از افغانستان را بردارند و صرفا به موضعگیریهای یکجانبه و ابراز نگرانیهای متفرقه درباره بحرانی که همین اکنون هم امنیت جهانی را با چالشهای جدی مواجه کرده به جای اقدامات عملی و کاربردی اکتفا نکنند.