پشتون‌ها بر دوراهی انتخاب‌های دشوار

به نظر می‌رسد که پشتون‌ها بر سر یک دوراهی دشوار قرار گرفته‌اند. آن‌ها باید میان توحش و تمدن، عقب‌ماندگی و توسعه، پذیرش سیطره تروریست‌ها و تعیین سرنوشت خود توسط مردم خویش، استمرار مردسالاری و زن‌ستیزی یا تضمین کرامت انسانی و مشارکت همگانی زنان در کارزارهای بزرگ سیاسی، اجتماعی و قومی پشتون‌ها دست به انتخاب‌های سخت بزنند؛ انتخاب‌هایی که البته با توجه به وضعیت آشفته و نابسامان امنیتی و اجتماعی در مناطق قبایلی، قدرت بلامنازع گروه‌های افراطگرا و رادیکال و مخالفت شدید جریان‌های نظامی و استخباراتی پاکستان، هرگز آسان و کم‌هزینه نخواهد بود.

حامد کرزی حمایت خود از قطعنامه جرگه پشتون‌های پاکستان را اعلام کرده و گفته که حضور زنان در جرگه پشتون‌ها در خیبرپختونخوا نشان‌دهنده خواست مردم منطقه برای زندگی امن و متمدنانه است.

او همچنین از این جرگه به‌دلیل حمایت از بازگشایی مکتب‌ها به‌روی دختران در افغانستان ستایش کرد.

سخنگوی وزارت امر به معروف طالبان اما جرگه پشتون‌های پاکستان را کار «قراردادی‌ها و اجیران آی‌اس‌آی» و «توطئه» این سازمان خوانده و بدون نام بردن از کسی، گفت این افراد از «مجبوریت‌های قوم پشتون» سوءاستفاده می‌کنند.

او گفته که این افراد، در جرگه‌ها، مجالس و تظاهرات حضور می‌یابند و «ماموریتی که به آن‌ها سپرده شده را اجرا می‌کنند.»

گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی ادعا کرده که پشتون‌ها در برابر اشغالگران پیش از هر قوم دیگر در خط نخست مبارزه ایستاده‌اند؛ اما افزوده که این قوم برخی مشکلات هم دارد. برخی از این مردمان در برابر پول بسیار بی همت هستند و به خاطر پول «غلام و نوکر» می‌شوند و در برابر قوم خود هم می‌جنگند.

البته جرگه سنتی پشتون‌های پاکستان، واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته است؛ واکنش‌های منفی و مثبت از حضور زنان در این جرگه تاریخی تا مفاد بحث‌برانگیز قطعنامه پایانی آن که خواستار بازگشایی مکاتب دخترانه و تشکیل دولت فراگیر در افغانستان شده است.

اما سه دیدگاه مورد اشاره در بالا نشان می‌دهد که قطبی‌گری و اختلاف دیدگاه در میان نخبگان پشتون تا چه اندازه عمیق و جدی است و چه سرگذشت و سرنوشتی پرفراز و فرودی را برای این قومیت بزرگ در طول ده‌ها سال گذشته و احتمالاً ده‌ها سال آینده به همراه داشته یا خواهد داشت.

تاکید حامد کرزی بر زندگی امن و متمدنانه به عنوان خواسته اصلی مردم منطقه و ستایش آشکار او از فراخوان جرگه سنتی پشتون‌های پاکستان مبنی بر لزوم بازگشایی مکاتب دخترانه در افغانستان نشان می‌دهد که طیف تکنوکرات‌تر نخبگان پشتون در پی ایجاد تغییرات تاریخی در فرهنگ و سنت این قومیت است.

کرزی که ۱۳ سال رئیس جمهور افغانستان بود از حامیان جدی جنبش تحفظ پشتون محسوب می‌شود و در طول دوران ریاست جمهوری خود نیز از هیچ حمایتی از این جنبش دریغ نمی‌کرد. این اما تنها انگیزه او برای اعلام حمایت بی‌پروا از جرگه سنتی پشتون‌های پاکستان و قطعنامه پایانی آن نیست. کرزی و طیفی از همفکران او در نظام پیشین افغانستان در زمره کسانی هستند که به طور صریح و آشکار از جرگه سنتی پشتون‌های پاکستان حمایت کرده‌اند. این نشان می‌دهد که اراده‌ای برای تغییر در فرهنگ و سنت پشتون‌ها در میان گروهی از نخبگان پشتون ایجاد شده است.

آن‌ها اگرچه شاید در مرحله کنونی قادر به ایجاد تغییرات بزرگ و اتخاذ تصمیم‌های عظیم نباشند؛ اما نشان می‌دهند که مصمم به ایجاد تغییر هستند و وضعیت کنونی پشتون‌ها و تاریخ و سرگذشت رقت‌انگیز آن‌ها را عامل بدبختی، بحران و فاجعه در مناطق پشتون‌نشین افغانستان و پاکستان می‌دانند.

از جانب دیگر، به باور این گروه از نخبگان پشتون، محرومیت اقتصادی و پایین بودن نرخ سواد در میان پشتون‌ها منجر به قدرت‌گیری جریان‌های افراطی و تروریستی در این جوامع شده و نه تنها به عقب‌ماندگی تاریخی پشتون‌ها کمک کرده؛ بلکه مناطق پشتون‌نشین را عملاً به پناهگاه‌های مخوف گروه‌های افراطی و تروریستی تبدیل کرده است؛ رویدادی که به گفته منظور پشتین؛ رهبر جنبش تحفظ پشتون در پاکستان طی چند سال اخیر منجر به قربانی شدن ده‌ها هزار نفر در این مناطق شده است.

شاید به همین دلیل هم بود که یکی از اصلی‌ترین مطالبات جرگه سنتی پشتون‌ها در ایالت خیبرپختونخوا تعیین التیماتوم دو ماهه برای خروج نیروهای ارتش پاکستان و طالبان پاکستانی از مناطق پشتون‌نشین و تشکیل یک نیروی امنیتی کاملاً محلی در این مناطق بود؛ درخواستی که انتظار نمی‌رود مورد پذیرش ارتش پاکستان و نیز طالبان پاکستانی قرار بگیرد؛ زیرا ین امر، زمینه‌ساز تحقق یک هدف تاریخی دیگر می‌شود و آن استقلال «پشتونستان» است.

با این حال، در جانب دیگر این ماجرا افراطگرایان و جریان‌های رادیکالی قرار دارند که همچنان بر تقویت سنت‌های مردسالارانه در مناطق پشتون‌نشین تاکید می‌کنند، سیاست‌های زن‌ستیزانه را گسترش می‌دهند، با تحصیل و کار زنان به طور جدی مخالفت می‌کنند، زمینه‌ساز رشد و توسعه گروه‌های افراطی و تروریستی منطقه‌ای در مناطق پشتون‌نشین شده‌اند و در برابر هرگونه تلاش برای تغییر سنت‌های مردانه پشتونوالی به ویژه در حوزه مشارکت فعالانه زنان در کارزارهای سیاسی و تسهیل زمینه آموزش و کار زنان و دختران پشتون با تمام توان مقاومت می‌کنند.

طنز تلخ ماجرا اینجاست که در این زمینه با وجود اینکه طالبان افغان، فعالان پشتون پاکستان را به جاسوسی برای آی‌اس‌آی و پیشبرد پروژه‌های این سازمان در مناطق پشتون‌نشین متهم می‌کنند، دولت و ارتش پاکستان و سازمان آی‌اس‌آی نیز رویکرد کنونی جنبش تحفظ پشتون و جرگه تاریخی اخیر و قطعنامه پایانی آن را تهدیدی علیه پاکستان ارزیابی می‌کنند و در ضدیت و خصومت خود با پشتون‌های پاکستان، جنبش تحفظ پشتون و خنثی کردن اهداف تعیین‌شده جرگه سنتی اخیر با طالبان افغان کاملاً همسو هستند.

با توجه به این تضادها و تنش‌ها به نظر می‌رسد که پشتون‌ها بر سر یک دوراهی دشوار قرار گرفته‌اند. آن‌ها باید میان توحش و تمدن، عقب‌ماندگی و توسعه، پذیرش سیطره تروریست‌ها و تعیین سرنوشت خود توسط مردم خویش، استمرار مردسالاری و زن‌ستیزی یا تضمین کرامت انسانی و مشارکت همگانی زنان در کارزارهای بزرگ سیاسی، اجتماعی و قومی پشتون‌ها دست به انتخاب‌های سخت بزنند؛ انتخاب‌هایی که البته با توجه به وضعیت آشفته و نابسامان امنیتی و اجتماعی در مناطق قبایلی، قدرت بلامنازع گروه‌های افراطگرا و رادیکال و مخالفت شدید جریان‌های نظامی و استخباراتی پاکستان، هرگز آسان و کم‌هزینه نخواهد بود.

مطالب مرتبط