استفاده ابزاری پاکستان از نشست شانگهای علیه طالبان
پاکستانیها برای جلب حمایت جامعه جهانی از مواضع خود در مقابله با تروریزم پیش از آنکه اقدام به مظلومنمایی و بازی کردن نقش قربانی تروریزم کنند، ابتدا باید به این واقعیت تلخ و دردناک اعتراف کنند که این آنها بودند که با سرمایهگذاری بیپروا بر گروههای تروریستی از این گروهها برای توسعه سلطه و تحمیل هژمونی استعماری خود بر کشورهای دیگر استفاده کردند.
شهباز شریف؛ نخستوزیر پاکستان در سخنرانیاش در نشست سران سازمان همکاری شانگهای بار دیگر بر وجود تهدیدها و فعالیتهای تروریستی در خاک افغانستان تاکید و خواستار جلوگیری از آن شد.
او که ریاست دورهای سازمان همکاری شانگهای را نیز به عهده دارد، گفت: «افغانستان نقش مهمی در ثبات منطقهای ایفا میکند؛ اما فعالیتهای تروریستی از خاک افغانستان باید پایان یابد.»
شهباز شریف در نشست قبلی سازمان همکاری شانگهای که چند ماه پیش در قزاقستان برگزار شد نیز خواستار جلوگیری از فعالیتهای تروریستی از خاک افغانستان شده بود.
تاکید و تمرکز پاکستان بر پیامدهای فرامرزی بحران افغانستان و فعالیت گروههای تروریستی و تروریستهای فراملیتی که بر بنیاد ادعای پاکستانیها مورد حمایت طالبان قرار دارند و از خاک افغانستان برای ناامن کردن پاکستان استفاده میکنند، امری غیرقابل انتظار نبود و نیست.
پاکستانیها از همان ابتدا با میزبانی از نشست سران سازمان همکاری شانگهای در نظر داشتند تا این نشست را بستری برای اعمال فشار بیشتر بر دولت طالبان و تلاش برای تبیین و قبولاندن اتهامات و ادعاهای خود در رابطه با رشد تروریزم منطقهای در افغانستان زیر حاکمیت طالبان تبدیل کند؛ موضوعی که در سخنرانی افتتاحیه شهباز شریف؛ نخستوزیر پاکستان و رئیس دورهای سازمان همکاری شانگهای نیز مشهود بود.
دولت غیرنظامی اسلامآباد، ارتش و سازمان جاسوسی پاکستان بارها ادعا کردهاند که در پی به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، ناامنی در پاکستان تشدید شده، گروههای تروریستی حملات خونبار خود بر نیروهای امنیتی این کشور را افزایش داده و به ویژه مناطق قبایلی خیبرپختونخوا و ایالت بلوچستان را به کانون درگیریهای مرگبار به منظور ایجاد یک منطقه امن برای برافراشتن حکومتی شبیه طالبان در افغانستان تبدیل کردهاند.
فارغ از اینکه این ادعا تا چقدر درست است یا نیست، واقعیت این است که پاکستان پیش از این خود بزرگترین تولیدکننده تروریزم و عامل بیثباتی کشورهای همسایه و منطقه محسوب میشد. طالبان حاکم بر افغانستان خود محصول پروژههای ضد امنیتی پاکستان علیه همسایگان آن است. افزون بر طالبان دهها گروه تروریستی دیگر نیز در افغانستان فعال بودند که عمدتاً از پاکستان سرچشمه میگرفتند. بقایای این گروهها همین امروز نیز مورد حمایت طالبان قرار دارند و دارای پایگاهها و پناهگاههای امن در سراسر افغانستان هستند.
طنز تلخ ماجرا این است که موقعیتی که امروز پاکستان برای جلب حمایت جامعه بینالمللی از کارزار خود علیه تروریستهای فعال در افغانستان دارد پیش از این دولت جمهوری در افغانستان برای جلب توجه و همراهی جامعه جهانی با مبارزه افغانستان علیه تروریستهای فعال در پاکستان داشت.
بنابراین، سخنان مورد اشاره شهباز شریف در نشست سران سازمان شانگهای در اسلامآباد برای مردم و نخبگان سیاسی افغانستان کاملاً آشناست؛ زیرا این همان مواضعی است که پیش از این افغانستان اتخاذ میکرد؛ اما پاکستان به عنوان مرکز تولید و توسعه تروریزم هیچ توجهی به آن نداشت.
شاید در آن زمان، پاکستانیها افغانستان را متهم به استفاده ابزاری از نشستهای بینالمللی به منظور متهم کردن اسلام آباد به حمایت از تروریزم میکردند؛ اما این واقعیت امروزه وارونه شده و این پاکستانیها هستند که از نشستهای منطقهای و بینالمللی برای اقناع کشورهای منطقه و جهان در زمینه همراهی با پاکستان در مبارزه با تروریزم فعال در افغانستان بهرهبرداری میکنند.
در این میان البته یک تفاوت معنادار وجود دارد و آن اینکه هم تروریستهایی که دیروز افغانستان را به خاک و خون میکشیدند و هم تروریستهایی که امروز دست به ایجاد ناامنی و بیثباتی در مناطق مرزی پاکستان میزنند، معلول سیاستهای ضد امنیتی پاکستان در قبال کشورهای همسایه و منطقه هستند.
به عبارت واضحتر، اگرچه در زمینه فراهم کردن پایگاههای امن برای تروریستهای فرامرزی، همواره انگشت اتهام به سمت افغانستان نشانه رفته و بسیاری از کشورهای جهان افغانستان را ناامنترین و خطرناکترین سرزمین ارزیابی میکنند؛ اما این واقعیت بر هیچکس پوشیده نیست که عامل اصلی تبدیل افغانستان به پایگاه و پناهگاه تروریزم منطقهای و بینالمللی، پاکستان است.
بنابراین پاکستانیها برای جلب حمایت جامعه جهانی از مواضع خود در مقابله با تروریزم پیش از آنکه اقدام به مظلومنمایی و بازی کردن نقش قربانی تروریزم کنند، ابتدا باید به این واقعیت تلخ و دردناک اعتراف کنند که این آنها بودند که با سرمایهگذاری بیپروا بر گروههای تروریستی از این گروهها برای توسعه سلطه و تحمیل هژمونی استعماری خود بر کشورهای دیگر استفاده کردند. بنابراین بخشی از مسئولیت ناامنیهای جاری در پاکستان و عدم اطاعت گروههای تروریستی از فرامین ارتش و سازمان جاسوسی به خود اسلامآباد بازمیگردد.
در این میان حتی اگر طالبان همچنان بر موضع خود مبنی بر حمایت از گروههای تروریستی و برادران جهادیشان تاکید میکنند این آموزه را از مدارس مذهبی و مبلغان مورد حمایت آیاسآی فراگرفتهاند.
با توجه به واقعیتهای مورد اشاره، مادامی که پاکستان بر سیاستهای امنیتی خود در قبال همسایگانش تجدید نظر نکرده و هزینههای دهها سال سرمایهگذاری و حمایت همه جانبه از تروریزم برای توسعه و تحمیل هژمونی خود را به طور مسئولانه به عهده نگرفته استفاده ابزاری از نشستهای منطقهای و بینالمللی برای همراه کردن جهان با مواضع خود در قبال رژیم طالبان، محکوم به شکست خواهد بود و نتیجهای نخواهد داشت.