سکوت شانگهای از افغانستان تا غزه و لبنان

سازمان‌هایی که به نظر می‌رسید برای ایجاد تعادل و توزیع قدرت میان بازیگران بزرگ ایجاد شده‌اند تا از تنش و آشفتگی جلوگیری و ثبات را مستقر سازند، به شیوه‌ای محافظه‌کارانه از کانون‌های بحران و گرانیگاه درگیری‌ کنار می‌کشند.


خونبارترین تراژدی تاریخ معاصر جهان در خاورمیانه جریان دارد. نسل‌کشی در غزه، تجاوز به لبنان، گسترش تروریزم اسراییلی به سراسر منطقه، خطر وقوع یک جنگ فراگیر منطقه‌ای، ادامه انسداد سیاسی در افغانستان و تهدید فزاینده تروریزم، بیش‌ از هر زمان دیگری بر معادلات امنیتی جهان ما سایه افکنده است. در چنین شرایطی بسیار شگفت‌انگیز بود که در بیانیه پایانی نشست سران سازمان همکاری شانگهای در اسلام‌آباد، هیچ اشاره‌ای به انسداد سیاسی و بحران اقتصادی در افغانستان، مساله تروریسم و جنایات جنون‌‌آمیز اسراییل نشد.

شانگهای که برای برقراری توازن قدرت میان شرق و غرب ایجاد شده بود و روزگاری آن را آلترناتیو شرقی ناتو می‌دانستند، در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های حیات خاورمیانه که در نتیجه کشتار و تجاوز و نسل‌کشی و بی‌اعتنایی عمدی رژيم اسراییل و امریکا به قوانین بین‌المللی، منشور سازمان ملل و مصوبات شورای امنیت، حتی دنیای ما را در آستانه جنگ جهانی سوم قرار داده، امنیت منطقه‌ای از فهرست اولویت‌‌های نشست سران این سازمان خط خورد و بیانیه پایانی آن به طرز غیرقابل انتظاری صرفا به داد و ستد اقتصادی، توسعه سبز، تجارت بدون تبعیض، کمربند و جاده، اقتصاد دیجیتال، حمایت از نوآوری و استارت‌آپ‌ها و… پرداخت و از افغانستان تا غزه و لبنان درباره بحران‌های مبتلابه منطقه‌ به طور غیرمسئولانه‌ای سکوت کرد.

این رویکرد، خطرناک است و نشان می‌دهد که نظم بین‌المللی به طور هولناکی آشفته شده و هیچ قدرتی در قبال بحران‌هایی که دنیای ما را در بر گرفته، احساس مسئولیت نمی‌کند. سازمان‌هایی که به نظر می‌رسید برای ایجاد تعادل و توزیع قدرت میان بازیگران بزرگ ایجاد شده‌اند تا از تنش و آشفتگی جلوگیری و ثبات را مستقر سازند، به شیوه‌ای محافظه‌کارانه از کانون‌های بحران و گرانیگاه درگیری‌ کنار می‌کشند تا جنایتکاران، اشغالگران و متجاوزانی مانند رژيم اسراییل با خاطری آسوده و بدون نگرانی از پیامدهای نقض آشکار قواعد بین‌المللی به ترور و کشتار و جنایت و تجاوز ادامه دهند.

البته بدیهی است که جنگ در خاورمیانه، منابع غرب را به سمت صیانت از بقای رژيم اسراییل هدایت می‌کند و از تمرکز بر کانون‌های درگیری در اوکراین و تایوان می‌کاهد و این همان چیزی است که به نفع بنیانگذاران شانگهای است؛ اما ادامه این وضعیت فاجعه‌بار به جز مسئولیت اخلاقی قدرت‌ها برای مهار آن، چیزی نیست که به نفع هیچ طرفی باشد؛ زیرا جنگ‌های جاری در خاورمیانه، آشکارا ماهیت آخرالزمانی دارند و در جنگ‌های آخرالزمانی، تفاوت معنا‌داری میان برنده و بازنده وجود نخواهد داشت؛ بلکه همه بازنده خواهند بود؛ درست همان‌گونه که با فراگیرتر شدن دامنه جنگ و در نهایت تبدیل آن به یک جنگ جهانی، هیچ کشوری نمی‌تواند بی‌طرف بماند.

با این حال، تضاد منافع کوتاه‌مدت کشورهای عضو در نهایت موجب شد تا بحران فاجعه‌بار خاورمیانه در بیانیه پایانی نشست سران شانگهای، مسکوت گذارده شود؛ رویدادی که به نظر می‌رسد درباره انسداد سیاسی و تهدیدهای امنیتی ناشی از وضعیت حاکم بر افغانستان نیز رخ داد.

با وجود تلاش مستمر پاکستان به عنوان رییس دوره‌ای شانگهای و میزبان نشست سران این سازمان برای تمرکز ویژه بر وضعیت افغانستان و اعمال فشار بر طالبان، برجسته کردن مساله تروریزم و تشکیل دولت فراگیر در کابل، این مسایل به طرز غیرقابل باوری در بیانیه پایانی منعکس نشد و به این ترتیب، در بحبوحه بحران‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی، یکی از کنش‌پذیرانه‌ترین نشست‌های سران شانگهای در اسلام‌آباد، آغاز شد و پایان یافت؛ بدون آن‌که عملا نتیجه‌ای داشته باشد یا دست‌کم جایگاه این سازمان مهم امنیتی را در معادلات ناپایدار منطقه و جهان مشخص کند.

مطالب مرتبط