مقابله با داعش به شیوه طالبان
درباره مبارزه واقعی طالبان با داعش تردیدهای جدی وجود دارد. این تردیدها به ویژه در زمینه جلوگیری از کشتار سیستماتیک هزارهها در افغانستان بیشتر است؛ زیرا به باور منتقدان، پیش از آنکه داعش ظهور کند نیز هزارههای افغانستان از سوی گروههای تروریستی، قتل عام میشدند که در آن زمان انگشت اتهام به سوی طالبان نشانه میرفت.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان از کشته شدن اعضای داعش در غور خبر داد و مدعی شد که این افراد در حمله به شهروندان شیعه در منطقه غور-دایکندی دست داشتند.
مجاهد در این بیانیه افزود که این حمله در منطقه «مارکو» ولایت غور صورت گرفته است که در نتیجه آن، رهبر این گروه و یکی از اعضای مهم آن دستگیر شدهاند.
سخنگوی طالبان همچنین ادعا کرده است که این گروه مستقیما از مراکز داعش در ایالت بلوچستان پاکستان رهبری میشد.
راستیآزمایی بیانیه تازه سخنگوی طالبان درباره انهدام یک هسته تروریستی وابسته به داعش در ولایت غور افغانستان بسیار دشوار است؛ زیرا طالبان اجازه دسترسی محلی رسانهها به مکان رویداد را نمیدهند و تنها چیزی که در حال حاضر -و احتمالاً برای همیشه- در دسترس رسانههای همگانی قرار خواهد داشت، همین بیانیه صادره از سوی سخنگوی طالبان خواهد بود.
این در حالی است که در گذشته، بارها شماری از سازمانهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری گزارش کردهاند که طالبان، مخالفان و منتقدان خود، کارمندان دولت پیشین، اعضای نیروهای مسلح نظام جمهوری و فعالان نزدیک به جبهه مقاومت و دیگر گروههای شبه نظامی مخالفشان و حتی عناصر نامطلوب و خطرناک فعال در درون این گروه را زیر نام داعش هدف قرار میدهند، میکشند یا دستگیر و بازداشت میکنند.
از جانب دیگر، درباره مبارزه واقعی طالبان با داعش نیز تردیدهای جدی وجود دارد. این تردیدها به ویژه در زمینه جلوگیری از کشتار سیستماتیک هزارهها در افغانستان بیشتر است؛ زیرا به باور منتقدان، پیش از آنکه داعش ظهور کند نیز هزارههای افغانستان از سوی گروههای تروریستی، قتل عام میشدند که در آن زمان انگشت اتهام به سوی طالبان نشانه میرفت.
افزون بر این، در دوره اول حاکمیت طالبان، قتل عامهای فجیعی از جانب این گروه در مناطق شیعهنشین افغانستان به ویژه بامیان و مزار شریف صورت گرفت که پس از دوران عبدالرحمان در تاریخ معاصر کشور کمنظیر بود.
در دوره دوم نیز با وجود اینکه طالبان پیوسته ادعا کردهاند که امنیت سراسری را تامین کرده و این امتیاز، بدون تبعیض و تعصب به همه شهروندان و ساکنان افغانستان تعلق دارد، حملات تروریستی و کشتارهای دسته جمعی علیه شیعیان و هزارهها در کشور همچنان استمرار داشته است. علیرغم این رویدادها اما رهبران طالبان و مقامات ارشد امنیتی این گروه نسبت به این وقایع بیاعتنا هستند و حتی در حد صدور یک اعلامیه ساده محکومیت نیز واکنش نشان نمیدهند.
صاحب نظران با اشاره به همین قراین میگویند که نگاه طالبان نسبت به شیعیان و هزارهها تغییری نکرده است؛ اما اگر در دوره دوم حاکمیت طالبان، کشتارهای فاجعهبار دوره اول تکرار نمیشود به این دلیل است که طالبان در حال حاضر به شدت نیازمند کسب مشروعیت ملی و شناسایی رسمی از سوی جامعه جهانی هستند؛ چیزی که برای دستیابی به آن نیازمند رفتارها و سیاستهای حساب شده و تعلیق موقت برخی از پروژههای مخوف گذشته اند.
از جانب دیگر، طالبان نمیتوانند فشار افکار عمومی را نادیده بگیرند و نسبت به پیامدهای ویرانگر ناشی از نارضایتی جمعی و انباشت نفرت و انزجار مردم نسبت به عملکرد دوگانه و تبعیضآمیز حاکمیت در قبال شهروندان چشمپوشی کنند؛ زیرا این بار آنها برای حکومت آمدهاند و میدانند که پیشنیازهای قوام و دوام حاکمیتشان چیست. با وجود حذف کامل مردم از تصمیمگیری درباره سرنوشت خود و در این میان حذف کامل هزارههای افغانستان از ساختار قدرت، طالبان همچنان ناگزیر اند که به صداهای مخالف و معترض گوش دهند و برای پاسخ دادن به آن، دست به اقدامات نمایشی بزنند تا این صداها جای خود را به اقدامات ضدحکومتی ندهند.
شاید همین ملاحظه است که طالبان علیرغم بیتفاوتی غیرقابل توجیه نسبت به استمرار پروژه نسلکشی هزارهها و کشتار هدفمند شیعیان، پس از بروز هر فاجعهای اقدام به راهاندازی عملیاتهای نظامی بر هستههای به ظاهر تروریستی منسوب به داعش میکنند و مدعی میشوند که عوامل حمله بر شیعیان را کشته یا دستگیر کردهاند.
با این حال همانگونه که در بالا نیز اشاره شد امکان راستیآزمایی ادعاهای مورد اشاره وجود ندارد؛ زیرا به جز ادعای طالبان هیچ روایت مستقل دیگری قادر به تایید این رویدادها نیست.
در این میان آنچه بر بنیاد روایت طالبان در غور اتفاق افتاده این است که به ه جز ادعای کشته شدن شماری از تروریستها، رهبر گروه تروریستی داعش خراسان و شماری از عوامل این گروه به دست طالبان دستگیر شدهاند.
اگرچه طالبان پیش از این نیز بارها ادعا کردهاند که عوامل داعش را دستگیر کردهاند؛ اما تاکنون هیچ خبری از محاکمه و مجازات این عناصر منتشر نشده است؛ مسالهای که به ابهامات درباره واقعیت ماجرا دامن زده و همان نگرانیهای دیرینه را برانگیخته که در زمان نظام جمهوری در مورد سرنوشت صدها تروریست داعشی از جمله رهبر و شماری از فرماندهان ارشد این گروه در زندانهای افغانستان وجود داشت.
طالبان اما راه سادهای برای رفع ابهام و اتهام و اعمال علنی عدالت دارند و آن، محاکمه صریح و سریع رهبر داعش و سایر عناصر این گروه تروریستی و مجازات علنی آنان در ملأ عام است؛ کاری که هم میتواند تفاوت معنیدار و ملموس مقابله طالبان با داعش در مقایسه با صحبت دروغین دستگاههای امنیتی نظام جمهوری را نشان دهد و هم عدالت مورد انتظار قربانیان فجایع تروریستی داعش از جمله هزارهها و شیعیان را به اجرا درآورد.
آیا این اتفاق رخ میدهد؟