دوستان بی‌اعتماد؛ نگاهی به روابط روسیه و طالبان

حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه در روسیه، اقدامی در جهت پذیرش واقعیت‌های حاکم بر افغانستان محسوب می‌شود؛ اما این لزوماً به طالبان مشروعیت نمی‌بخشد، حاکمیت آنان را به رسمیت نمی‌شناسد و متضمن توسعه روابط میان مسکو و کابل به عنوان دو دولت مسئول و مشروع نیست.

پارلمان روسیه که چندی قبل پیش‌نویس قانون حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه را ارائه کرده بود این قانون را تصویب کرد.

پارلمان روسیه قانون حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه را تصویب کرد. این قانون برای عملیاتی شدن نهایی نیاز به تایید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه دارد.

روسیه از چندماه قبل با هدف تقویت و گسترش روابط خود با طالبان به دنبال حذف نام این گروه از فهرست گروه‌های ممنوعه بود.

اگرچه شماری از کارشناسان، تصمیم پارلمان روسیه مبنی بر حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه را گامی در جهت شناسایی رسمی دولت طالبان از سوی مسکو ارزیابی کرده‌اند؛ اما در روسیه هیچ نشانه‌ای از تمایل دولتمردان این کشور به شناسایی رسمی دولت طالبان مشاهده نمی‌شود.

در این زمینه باید به این واقعیت توجه داشت که تسلط طالبان بر افغانستان دست‌کم در آینده قابل پیش‌بینی یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر محسوب می‌شود و این چیزی است که روسیه به عنوان یک بازیگر مهم در منطقه و جهان به منظور حفاظت از منافع استراتژیک خود آن را در نظر خواهد گرفت.

به عبارت واضح‌تر، دیپلماسی، عرصه تصمیم بر اساس واقعیت‌هاست و این چیزی است که منافع راهبردی بازیگران در یک زمینه دیپلماتیک را تضمین می‌کند. در افغانستان نیز سیطره طالبان، بی‌توجه به اینکه مشروعیت دارد یا نه، یک واقعیت انکارناپذیر است که بازیگران را ناگزیر می‌سازد که برای صیانت از منافع خود در معادلات مربوط به افغانستان آن را در نظر بگیرند.

از این منظر، حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه در روسیه، اقدامی در جهت پذیرش واقعیت‌های حاکم بر افغانستان محسوب می‌شود؛ اما این لزوماً به طالبان مشروعیت نمی‌بخشد، حاکمیت آنان را به رسمیت نمی‌شناسد و متضمن توسعه روابط میان مسکو و کابل به عنوان دو دولت مسئول و مشروع نیست.

دولتمردان روس نیز در فرصت‌ها و مناسبت‌های مختلف بر این نکته تاکید کرده‌اند که آنان براساس واقعیت‌های موجود تصمیم می‌گیرند و حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه نیز یکی از همین واقعیت‌ها محسوب می‌شود.

با این حال، هیچ شکی وجود ندارد که حذف برچسپ «ممنوعه» و «تروریستی» از نام طالبان توسط دولت روسیه، یک مانع عمده و مهم در مسیر توسعه روابط میان دوطرف را از میان برمی‌دارد و این بستر را فراهم می‌کند که روسیه نیز مانند هر کشور دیگری در افغانستان حضور داشته باشد، در پروژه‌های مهم زیربنایی مشارکت کند و از طریق رقابت‌ مشروع با سایر بازیگران، منافع خود را تضمین و تامین نماید؛ بدون اینکه مجبور باشد رژیم طالبان را به رسمیت بشناسد و در این زمینه یک گام جلوتر از جامعه جهانی و کشورهای همسایه و منطقه حرکت کند.

مساله مهم‌تر این است که روسیه چه بسا بیشتر از سایر بازیگران منطقه‌ای و جهانی، نگران وضعیت بحرانی امنیت در افغانستان و پیامدهای فرامرزی آن است. این به آن دلیل است که آسیای مرکزی به طور سنتی، حیاط خلوت و منطقه نفوذ استراتژیک روسیه محسوب می‌شود و توسعه تروریزم از افغانستان به آسیای مرکزی خطری مستقیم برای امنیت ملی روسیه به حساب می‌آید.

در رویدادهای تروریستی دو سال اخیر در روسیه نیز به وضوح مشاهده شده است که تروریست‌های وابسته به آسیای مرکزی تا چه اندازه می‌توانند خطرناک باشند و این بیانگر آن است که رقبا و دشمنان راهبردی روسیه، سرمایه‌گذاری‌های عظیم و عمیقی بر جوانان مستعد تروریزم و افراط‌گرایی در آسیای مرکزی انجام داده و نقش افغانستان در باروری و بالندگی پروژه‌های ضد امنیتی دشمنان روسیه کاملاً برجسته است.

نمونه بارز آن، ترور جنرال ایگور کریلوف؛ فرمانده نیروهای دفاع هسته‌ای، کیمیایی و بیولوژیکی روسیه است که دو روز پیش اتفاق افتاد و به دنبال آن یک تروریست ازبکستانی از سوی سرویس امنیت فدرال روسیه دستگیر شد.

اگرچه تاکنون مشخص نیست که این تروریست آیا در افغانستان آموزش دیده یا نه؛ اما هیچ تردیدی وجود ندارد که حاکمیت طالبان بر افغانستان و حضور ده‌ها گروه تروریستی متحد این گروه در این کشور یک الگوی الهام‌بخش برای جوانان مستعد افراط‌گرایی در آسیای مرکزی به حساب می‌آید و آنان را به سمت گرایش به گروه‌های تروریستی و شبکه‌های هراس‌افگن ترغیب می‌کند.

در این میان البته نقش سرویس‌های امنیتی و پروژه‌های استخباراتی قدرت‌های متخاصم علیه روسیه در افغانستان و آسیای مرکزی را نیز نباید نادیده گرفت؛ بنابراین روسیه به خوبی می‌داند که طالبان را کدام قدرت بزرگ جهانی بار دیگر بر افغانستان مسلط کرد و هدف از این اقدام چه بود. درست به همین دلیل است که پیش‌بینی نمی‌شود که دوستی مبتنی بر منافع مصالح مسکو با طالبان در نهایت به شناسایی رسمی رژیم حاکم بر کابل منجر شود و روسیه بی‌توجه به خاستگاه، پایگاه و وابستگی استراتژیک طالبان به قدرت‌های جهانی و سرویس‌های امنیتی خارجی با این گروه وارد تعاملات گسترده و نامحدود شود؛ بنابراین بسیاری از آگاهان روابط روسیه با طالبان را دوستی بر پایه بی‌اعتمادی توصیف می‌کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *