برنامههای متفاوت امریکا برای افغانستان و سوریه
برخلاف طالبان که به شدت از تنشهای داخلی، جنگ قدرت، رقابتها و خصومتهای قبیلهای و تقابل کابل – قندهار یا شبکه حقانی با ملا هبت الله آخوندزاده رنج میبرند، تحریر شام تا حدود زیادی متحد و منسجم به نظر میرسد و گروههای کوچکتر متحد آن، به اندازهای قوی نیستند تا قدرت آن را به چالش بکشند. بنابراین کار امریکا برای تطهیر تروریستهای سوری و تسهیل روند ادغام تحریر شام به جامعه جهانی، نسبت به اجرای فرایندی مشابه برای دولت طالبان آسانتر است.
به دنبال با ادعای ابومحمد جولانی؛ رهبر تحریر شام در سوریه مبنی بر اینکه اجازه نمیدهد سوریه به افغانستان دوم تبدیل شود، آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه امریکا نیز اعلام کرده که تحریر شام از انزوای طالبان در افغانستان عبرت بگیرد.
بلینکن خواهان تشکیل یک دولت «غیرفرقهای» در سوریه شده که از اقلیتها محافظت و به نگرانیهای امنیتی رسیدگی کند.
او افزود: «طالبان در هنگام تسلط بر افغانستان چهرهای معتدلتری به نمایش گذاشتند، یا حداقل تلاش کردند اینطور نشان دهند؛ اما ماهیت واقعی آنها بعدا آشکار شد.»
بلینکن خطاب به هیأت تحریر شام گفته: «اگر شما گروه نوظهور در سوریه هستید، اگر این انزوا را نمیخواهید، باید کارهای خاصی را برای پیشبرد کشور انجام دهید.»
وزیر خارجه امریکا به گونهای درباره طالبان اظهار نظر کرده که گویی پیش از اینکه طالبان به قدرت برسند امریکا آنها را نمیشناخته است. این در حالی است که طالبان بیش از سه دهه پیش در افغانستان ظهور کردند و امریکا از همان آغاز در پشت پرده به عنوان یکی از مهندسان پروژه طالبان عمل میکرد.
در طول دهها سال گذشته نیز امریکاییها ارتباطات پیچیده و پنهانی با طالبان برقرار کرده و رویکردها، تفکرات و گرایشهای رهبران آنان را با جزئیات کامل تجزیه و تحلیل کرده بودند.
در سال ۲۰۲۱ میلادی نیز این امریکاییها بودند که در نهایت طالبان را به قدرت بازگرداندند و نظام جمهوری دستنشانده خود را ساقط کردند؛ بنابراین اظهارات آنتونی بلینکن؛ وزیر امور خارجه امریکا مبنی بر اینکه طالبان پس از بازگشت به قدرت تلاش کردند چهره معتدلتری از خود به نمایش بگذارند؛ اما ماهیت واقعی آنها بعداً آشکار شد، اظهاراتی عمیقاً فرافکنانه، کاملا ریاکارانه و در راستای تلاشهای مذبوحانه دولت بایدن برای رفع مسئولیت از خود در قبال به قدرت رساندن طالبان است.
با این حال، هیچ تردیدی وجود ندارد که امریکا به همان میزان که با طالبان در ارتباط بود با تروریستهای مسلط بر سوریه نیز ارتباط دارد؛ چیزی که آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه امریکا نیز اخیرا رسماً به آن اعتراف کرد و گفت که واشنگتن با تحریر شام ارتباط مستقیم برقرار کرده است. این در حالی است که تحریر شام همچنان در لیست گروههای «تروریستی» امریکا قرار دارد و برای دستگیری یا کشتن ابومحمد جولانی؛ فرمانده این گروه از سوی ایالات متحده ۱۰ میلیون دالر جایزه تعیین شده است.
ابومحمد جولانی اما به طور آشکار در خیابانهای دمشق جولان میدهد و در حالی که اسرائیل به نیابت از امریکا هر روز زیرساختهای نظامی و غیرنظامی سوریه را نابود میکند و نیروهای امریکایی نیز ۱۰ پایگاه نظامی در خاک سوریه دارند، هیچ جت جنگنده یا پهپاد مهاجمی، سلامت ابومحمد جولانی را تهدید نمیکند. این نشان میدهد که جایزه امریکا برای فرمانده تحریر شام تفاوت چندانی با جوایز دیگر اف بی آی برای رهبران طالبان و شبکه حقانی نداشته است.
معنای دیگر این رویداد این است که هم تحریر شام و هم طالبان گروههای مورد حمایت واشنگتن هستند و امریکا از سیطره آنها بر سوریه و افغانستان حمایت میکند.
اگر این برداشت درست باشد پس چرا آنتونی بلونکن درباره تکرار تجربه طالبان توسط تروریستهای تحریر شام در سوریه هشدار داده و آنان را ترغیب کرده است که از انزوای طالبان درس بگیرند؟
واقعیت این است که برخلاف طالبان که به شدت از تنشهای داخلی، جنگ قدرت، رقابتها و خصومتهای قبیلهای و تقابل کابل – قندهار یا شبکه حقانی با ملا هبت الله آخوندزاده رنج میبرند، تحریر شام تا حدود زیادی متحد و منسجم به نظر میرسد و گروههای کوچکتر متحد آن، به اندازهای قوی نیستند تا قدرت آن را به چالش بکشند. بنابراین کار امریکا برای تطهیر تروریستهای سوری و تسهیل روند ادغام تحریر شام به جامعه جهانی، نسبت به اجرای فرایندی مشابه برای دولت طالبان آسانتر است.
در افغانستان، احتمالاً برنامه امریکا این بود که با واگذاری قدرت از سوی اشرفغنی به شبکه حقانی، رهبران تندرو قندهار به سرعت منزوی شوند و حقانیها که به طور سنتی وابسته به دستگاههای استخباراتی غربی هستند بر کانونهای تصمیمگیری در دولت طالبان مسلط شوند و اجازه ندهند که تندروهای قندهاری کنترل اوضاع را در دست بگیرند.
این پروژه اما در نهایت شکست خورد؛ زیرا رهبر طالبان که در قندهار مستقر است به سرعت دایره و دامنه قدرت خود را به کابل و سایر شهرهای کشور گسترش داد، حقانیها را منزوی کرد و تلاشهای داخلی هواداران شبکه حقانی در درون ساختار طالبان برای لیبرالیزه کردن ماهیت حکومت آنها بینتیجه ماند.
بسیاری از کارشناسان معتقد اند که یکی از عمدهترین دلایل عدم شناسایی رسمی رژیم طالبان از سوی جامعه جهانی و به طور مشخص ایالات متحده امریکا شکست پروژه به قدرت رساندن حقانیها و منزوی کردن رهبران قندهار است.
با این حال در سوریه برخلاف افغانستان، ابومحمد جولانی مانعی شبیه ملا هبت الله آخوندزاده در برابر خود ندارد و امریکا امیدوار است که او بتواند نقشهها و پروژههای واشنگتن در سوریه را به سادگی اعمال کند. به همین دلیل به باور آگاهان، چشمانداز کسب شناسایی و مشروعیت حکومت تحریر شام در سوریه، روشنتر از حاکمیت طالبان در افغانستان به نظر میرسد و موضعگیریهای مثبت اتحاد اروپا، امریکا و سایر بازیگران اردوگاه غرب در قبال تحولات سوریه نیز این برداشت را تایید میکند.