طالبان و تحریرالشام؛ سرگذشت مشابه، سرنوشت متفاوت؟
با اینکه طالبان و تحریرالشام از مردهریگ ایدئولوژیک مشابهی برخاسته و تغذیه کردهاند و قاعدتاً روابط همدلانه و نزدیکی با همدیگر دارند به نظر میرسد که سرنوشت سیاسی آنها در دو مسیر متفاوت در حال رقم خوردن است. در حالی که رژیم طالبان در افغانستان همچنان نامشروع، منزوی و فاقد رسمیت جهانی باقیمانده، تحریرالشام تحت فرماندهی احمدالشرع موسوم به ابومحمد الجولانی اما به سرعت در حال نزدیک شدن به غرب است.
زلمی خلیلزاد؛ نماینده پیشین امریکا برای صلح افغانستان در واکنش به حذف جایزه 10 میلیون دالری بر سر احمد الشرع یا همان محمد الجولانی؛ رهبر تحریرالشام به عنوان تروریست تحت تعقیب امریکا گفت که طالبان از او یاد بگیرند.
خلیلزاد در حساب رسمی خود در ایکس نوشت: دیگران در شرایط مشابه میتوانند از احمد الشرع یاد بگیرند که چگونه به جریان اصلی نظام بینالمللی بپیوندند؟
او افزود: آیا طالبان توجه میکنند؟
پیش از زلمی خلیلزاد، آنتونی بلینکن؛ وزیر امور خارجه امریکا نیز به تحریرالشام توصیه کرده بود که از انزوای طالبان در افغانستان درس بگیرد و برای جلب اعتماد جامعه بینالمللی و ادغام به جهان، گامهای عملی بردارد؛ توصیهای که به نظر میرسد تحریرالشام به سرعت آن را جدی گرفت و فرمانده این گروه یعنی ابومحمد الجولانی رسماً اعلام کرد که به زنان آزادی پوشش میدهد، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران باز میکند، حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی را به رسمیت میشناسد، تهدیدی علیه غرب و منافع آن به حساب نمیآید و خواستار حذف نام این گروه از فهرست گروههای تروریستی امریکا و جامعه جهانی است.
امریکا نیز پاسخ مواضع احمدالشرع را داد، جایزه ۱۰ میلیون دالری اف بی آی برای کشته یا زنده او لغو شد و یک هیات بلندپایه امریکایی برای دیدار و گفتگوی مستقیم با فرمانده تحریرالشام که همچنان در فهرست گروههای «تروریستی» ایالات متحده قرار دارد، راهی دمشق شد، زانو به زانوی او نشست و با ژستهای دوستانه و لبخندهای صمیمانه با تروریست تحت تعقیب افبیآی، عکس یادگاری گرفت.
به این ترتیب، حتی کسانی که تا دیروز طالبان و تحریرالشام را با توجه با سرگذشت مشابه و ایدئولوژی مشترک آنها مقایسه میکردند و معتقد بودند که سرنوشتی همسان در انتظار هر دو گروه حاکم بر افغانستان و سوریه خواهد بود، امروز باور دارند که مسیر تحریرالشام برای ادغام به جامعه جهانی و کسب شناسایی رسمی از سوی قدرتهای غربی بسیار هموارتر و کوتاهتر از طالبان است.
به باور این دسته از کارشناسان با اینکه طالبان و تحریرالشام از مردهریگ ایدئولوژیک مشابهی برخاسته و تغذیه کردهاند و قاعدتاً روابط همدلانه و نزدیکی با همدیگر دارند به نظر میرسد که سرنوشت سیاسی آنها در دو مسیر متفاوت در حال رقم خوردن است. در حالی که رژیم طالبان در افغانستان همچنان نامشروع، منزوی و فاقد رسمیت جهانی باقیمانده، تحریرالشام تحت فرماندهی احمدالشرع موسوم به ابومحمد الجولانی اما به سرعت در حال نزدیک شدن به غرب است و بزرگترین بازیگر معادلات جهانی یعنی ایالات متحده، گامهای سریع و بلندی را برای عادیسازی رابطه خود با حاکمان کنونی سوریه برمیدارد.
در این میان، پرسش جدی و مهم این است که آیا تحریرالشام تغییر ماهیت و هویت داده و از یک گروه تروریستی که مرتکب شنیعترین جنایات، کشتارها و قتل عامها میشد به یک نیروی سیاسی کثرتگرا، دموکراتیک و مسئول تبدیل شده و به این ترتیب توانسته سوابق تروریستی خود را پاک کند و نظر قدرتهای جهانی و بازیگران بینالمللی نسبت به خود را تغییر دهد یا این امریکا و استندردهای دوگانه دموکراسیهای غربی و سازمانهای حقوق بشری وابسته به غرب است که با توجه به منافع استراتژیک ایالات متحده و متحدان آن، حتی معیارها و اصول ادعایی خود را نیز به سادگی زیر پا میگذارند و با گروههایی که تا دیروز «تروریستی» توصیف میکردند به طور مستقیم وارد تعامل میشوند و سوابق سیاه آنان را میزدایند؟
این پرسش زمانی اهمیت پیدا میکند که به این واقعیت توجه داشته باشیم که طالبان نیز برای کسب اعتماد و اطمینان جامعه جهانی، شعارهای مشابه تحریرالشام را سر میدادند. آنها در نخستین روزهای تسلط دوباره خود بر افغانستان بارها اعلام کردند که حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی را محترم میشمارند، سیاستهای سختگیرانه پیشینشان علیه زنان و دختران را احیا و اعمال نمیکنند، به فرمان عفو عمومی رهبر خود درباره کارمندان دولتی و نظامیان پیشین کاملاً متعهد هستند و آزادی رسانهها و برگزاری مراسم آیینی و مذهبی اقلیتها را به رسمیت میشناسند.
علیرغم این شعارها و اقدامات اما جامعه جهانی همچنان فاصله معنادار خود با رژیم طالبان را حفظ کرد؛ زیرا ایالات متحده بنا به هر دلیلی آماده نبود تا با دولت حاکم بر افغانستان وارد تعاملات گسترده و نامحدود شود، آن را به رسمیت بشناسد و مسیر ادغام آن به جامعه بینالمللی را هموار سازد؛ چیزی که در مورد سلطه تحریرالشام بر سوریه کاملاً متفاوت است و این ایالات متحده است که گامهای سریعی را در مسیر عادیسازی روابط جهان با حاکمان کنونی سوریه که تا دیروز تروریستهای تحت تعقیب محسوب میشدند برمیدارد.
بنابراین و با وجود تلاشهای مذبوحانه دیپلماتهای امریکایی از آنتونی بلینکن تا زلمی خلیلزاد برای بزرگنمایی تغییرات ادعایی گروه تحریرالشام و فرمانده بدنام آن یعنی احمدالشرع موسوم به ابومحمد الجولانی، واقعیت این است که این امریکا است که استندردهای خود در قبال افغانستان و سوریه را تغییر داده و برخلاف رویکرد خود نسبت به رژیم طالبان، مصمم است تا رژیم حاکم بر سوریه را به رسمیت بشناسد و سیطره آن بر سرنوشت سوریها را تحکیم بخشد.
اگرچه ابومحمد الجولانی اعلام کرده که آزادیهای زنان را به رسمیت میشناسد، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را به روی آنان باز میکند، به زنان آزادی انتخاب پوشش میدهد و حتی کلوبهای شبانه را نیز بازگشایی کرده است؛ اما هیچیک از این موارد برای ایالات متحده مهم نیستند. آنچه اهمیت دارد این است که دشمنان امریکا یعنی ایران و روسیه دیگر به سوریه بازنگردند و حاکمان کنونی دمشق، منافع استراتژیک ایالات متحده و شرکای آن یعنی ادغام سوریه به بلوک کشورهای تحت سیطره واشنگتن در خاورمیانه را تضمین کنند؛ کاری که تحریرالشام به رهبری ابومحمد الجولانی مصمم و متعهد به انجام آن است.