جدال جنرالها، سکوت سیاستمدارها
این جنرالها و فرماندهان نظامی دوطرف هستند که تصمیم میگیرند، تهدید میکنند، عمل میکنند، انتقام میگیرند و اوضاع میدانی را رقم میزنند؛ سیاستمداران، کنشگران سیاسی و رهبران به ظاهر خردمندی که همواره بر راه حلهای سیاسی و صلحآمیز تاکید میکنند و جنگ و خشونت و تقابل نظامی را منتقی میدانند، منفعل، فاقد صلاحیت، حاشیهنشین و بیتأثیر هستند.
همزمان با حمله تلافیجویانه طالبان علیه پاکستان، کمیسیون سیاسی این رژیم روز شنبه تشکیل جلسه داد. مقامات طالبان در این نشست درباره «مشکلات با کشورهای همسایه» گفتگو کردند و بر جلوگیری از اقداماتی که تنش را در منطقه افزایش و ثبات را از بین میبرد تاکید کردند.
نخستوزیر پاکستان نیز گفته: «ما به دولت افغانستان(طالبان) اعلام کردهایم که خواهان روابط خوب با آنها هستیم؛ اما باید تیتیپی از کشتن مردم بیگناه ما متوقف شود.»
او گفته است که پاکستان و افغانستان، همسایههایی با هزاران کیلومتر مرز مشترک هستند و پاکستان خواهان روابط دوستانه و همکاری با افغانستان در زمینههای تجارت، اقتصاد و سایر حوزهها است.
هم نشست کمیته سیاسی دولت طالبان و هم اظهارات نخستوزیر پاکستان نشان میدهد که سیاستمداران هر دو طرف، خواستار تشدید تنش و گسترش دامنه جنگ نیستند.
ادبیات، عبارات و مواضع اتخاذشده از سوی هر دو طرف نشان میدهد که نگرانیهای عمیقی درباره ابعاد و گستره درگیریهای جاری میان طالبان و پاکستان هم در کابل و هم در اسلامآباد، افکار رهبران سیاسی طالبان و پاکستان را درگیر خود کرده است.
در پاکستان، رسانهها و سیاستمداران منتقد ارتش حتی نسبت به وقوع یک جنگ منطقهای هشدار میدهند و میگویند که حملات هوایی بیپروای ارتش پاکستان در خاک افغانستان و در مقابل، تلاش طالبان برای پاسخ نظامی و سختافزاری به این حملات، هرگونه تلاش برای دستیابی به یک راه حل سیاسی از مسیر منطق و گفتگو میان کابل و اسلامآباد بر سر معضل تیتیپی را تضعیف میکند و چشمانداز بهبود رابطه میان کابل تحت سلطه طالبان و پاکستان زیر کنترل ارتش این کشور را به طرز ناامیدکنندهای تاریک نشان میدهد.
نکته مهمی که به این ناامیدی دامن میزند و دست کم در کوتاهمدت دستیابی به یک سازوکار منطقی برای کاهش تنش مدیریت روابط و راهاندازی یک فرایند منطقی و معنادار گفتگو و دیالوگ میان دوطرف را دشوار مینماید، آزادی عمل کامل جنرالها و فرماندهان نظامی و سکوت انفعال و حاشیهنشینی سیاستمداران و بازیگران سیاسی است.
به عنوان نمونه در حالی که رهبران سیاسی طالبان در کابل میزبان محمد صادق؛ نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان بودند و بیانیههای رسانهای درباره دیدارهای نماینده پاکستان با وزیران ارشد کابینه طالبان از جمله سراجالدین حقانی و امیرخان متقی، حکایت از تمایل و آمادگی دوطرف برای کاهش تنش و بهبود روابط داشت، جتهای جنگنده ارتش پاکستان آسمان افغانستان را درنوردیدند و ولسوالی برمل ولایت پکتیکا را درهم کوبیدند.
در پی این رویداد، وزارت دفاع طالبان با صدور یک بیانیه شدیداللحن ضمن محکومیت مستقیم حملات نظامی جنگندههای پاکستانی وعده داد که دست به عملیات انتقامجویانه خواهد زد و از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان در برابر تجاوزات پاکستان دفاع خواهد کرد.
در پاکستان تقریباً سه روز طول کشید تا دولت غیرنظامی حاکم بر اسلامآباد به عملیات هوایی ارتش این کشور در ولسوالی برمل پکتیکا واکنش نشان دهد. اگرچه واکنش دولت غیرنظامی پاکستان در راستای حمایت از تصمیم ارتش برای تجاوز به حریم هوایی افغانستان و بمباران مرگبار پکتیکا بود و این با توجه به مناسبات سیاسی امنیتی حاکم بر فضای سیاست پاکستان، کاملاً طبیعی و قابل انتظار محسوب میشود؛ اما سکوت طولانی و واکنش دیرهنگام رهبران سیاسی پاکستان به اقدام ارتش، پرده از شکاف عمیق میان سیاستمداران و نظامیان برداشت و نشان داد که آنچه ارتش پاکستان انجام داد به طور کامل مورد تایید و حمایت دستگاه سیاسی اسلامآباد نبوده است.
در افغانستان نیز در شرایطی که وزارت دفاع طالبان با آغاز درگیری مرزی با مرزبانان پاکستانی در بیانیهای مسئولیت این اقدام را به عهده گرفت و آن را اقدامی تلافیجویانه در واکنش به عملیات هوایی ارتش پاکستان اعلام کرد؛ اما نشست کمیته سیاسی دولت طالبان، تلاشی مذبوحانه برای کاهش تنش و جلوگیری از درگیریهای بیشتر بود؛ تلاشی که به باور بسیاری از کارشناسان به نظر نمیرسد که در شرایط کنونی به سرانجام مورد انتظار برسد.
نکته مهم دیگر اینکه در بیانیه رسانهای مربوط به برگزاری نشست کمیته سیاسی طالبان نیز هیچ اشارهای به عملیات ادعایی وزارت دفاع حکومت این گروه علیه نظامیان پاکستانی نشده است و این یکی دیگر از نشانهها از فاصله عمیق میان فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی طالبان محسوب میشود؛ فاصلهای که تصور میشود با آغاز جنگ میان طالبان و پاکستان در مناطق مرزی، تعمیق و توسعه پیدا کرده باشد.
با اینهمه چیزی که در حال حاضر جریان دارد این است که این جنرالها و فرماندهان نظامی دوطرف هستند که تصمیم میگیرند، تهدید میکنند، عمل میکنند، انتقام میگیرند و اوضاع میدانی را رقم میزنند؛ سیاستمداران، کنشگران سیاسی و رهبران به ظاهر خردمندی که همواره بر راه حلهای سیاسی و صلحآمیز تاکید میکنند و جنگ و خشونت و تقابل نظامی را منتقی میدانند، منفعل، فاقد صلاحیت، حاشیهنشین و بیتأثیر هستند؛ هم در کابل و هم در اسلامآباد.