امریکا، افغانستان و مسیر دشوار بازگشت
دونالد ترامپ یک رئیس جمهور تاجرمشرب است و هرگز حاضر نیست که منافع کوتاهمدت کشورش را قربانی ارزشهای موهوم لیبرال دموکراسی کند و به بهانه استقرار نظام مردم سالار، دفاع از آزادی و حقوق بشر و مقابله با رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامیان امریکایی را به کشورهای دیگر گسیل بدارد و جنگهای مرگبار، خونین، ویرانگر و طولانی را آغاز کند.
آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه امریکا میگوید که دولت دونالد ترامپ هیچ تغییری در سیاست خارجی امریکا در قبال افغانستان ایجاد نخواهد کرد. او افزود: امریکاییها نمیخواهند ما درگیر جنگ باشیم. ما ۲۰ سال را پشت سر گذاشتیم که در آن صدها هزار امریکایی در عراق و افغانستان مستقر بودند. مردم به طوری قابل درک از این وضعیت خسته شده بودند.
بلینکن گفت: اینکه دیگر نسلی از آمریکاییها را نداریم که در افغانستان بجنگند و جان بدهند، خودش یک دستاورد مهم است.
او افزود: این اقدام موقعیت ما را در جهان تقویت کرده است. من هر روز این را میبینم. دشمنان ما بیش از هر چیز دیگری دوست داشتند ما همچنان در افغانستان گرفتار بمانیم.
این اظهارات در حالی بیان میشود که کاخ سفید تا دو هفته دیگر، شاهد انتقال قدرت از جو بایدن به دونالد ترامپ خواهد بود؛ رویدادی که بسیاری از مخالفان طالبان را امیدوار کرده که در نتیجه آن، سیاست خارجی و استراتژی امنیتی واشنگتن در قبال افغانستان شاهد تغییری بنیادین و قابل توجه باشد.
برخی از خوشبینانهترین ارزیابیها حاکی از آن است که ترامپ برخلاف بایدن، افغانستان را به حال خود رها نخواهد کرد و سلطه طالبان را برنخواهد تابید. براساس این ارزیابیها تصاحب تسلیحات امریکایی توسط طالبان و اشغال پایگاههای استراتژیک ساخت نیروهای نظامی ایالات متحده از سوی دشمنان و رقبای منطقهای و بین المللی امریکا در افغانستان چیزی نیست که ترامپ آن را تحمل کند. به همین دلیل او به احتمال قوی، راهی برای بازگشت به افغانستان پیدا خواهد کرد تا هم تسلیحات امریکایی را منهدم کند و هم به سلطه دشمنان امریکا بر مراکز راهبردی و استراتژیک مانند پایگاه هوایی بگرام پایان دهد.
با این وجود، همان گونه که آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه کنونی امریکا هم اذعان کرده راه ایالات متحده برای بازگشت به افغانستان به شدت دشوار و سختگذار است. هزینههای هنگفتی که امریکا در نتیجه ۲۰ سال اشغال افغانستان متحمل شد هرگز تکرار این تجربه را برای دولت، ارتش و افکار عمومی ایالات متحده توجیهپذیر نمیسازد.
به بیان دقیقتر، همانگونه که آنتونی بلینکن نیز اعتراف کرده، مردم امریکا به شدت مخالف حضور ایالات متحده در افغانستان و عراق بودند و هزینههای مرگبار مالی و جانی اشغال افغانستان توسط نیروهای امریکایی چیزی نیست که دولتمردان امروز و آینده واشنگتن، مشتاق تجدید و تکرار آن باشند.
علاوه بر این، دونالد ترامپ یک رئیس جمهور تاجرمشرب است و هرگز حاضر نیست که منافع کوتاهمدت کشورش را قربانی ارزشهای موهوم لیبرال دموکراسی کند و به بهانه استقرار نظام مردم سالار، دفاع از آزادی و حقوق بشر و مقابله با رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامیان امریکایی را به کشورهای دیگر گسیل بدارد و جنگهای مرگبار، خونین، ویرانگر و طولانی را آغاز کند.
درست به همین دلایل است که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود به سادگی با طالبان کنار آمد؛ همان طالبانی که ایالات متحده روزی برای سرنگونی رژیم تحت رهبری آنها به افغانستان لشکرکشی نظامی کرده بود.
ترامپ حتی سوابق تروریستی طالبان را نیز نادیده گرفت و از پیوندها و ارتباطات وسیع، ریشهای، پردامنه و مستحکم طالبان با گروههای تروریستی بینالمللی و فراملیتی چشمپوشی کرد تا منافع حیاتی ایالات متحده تامین شود، نیروهای امریکایی از طولانیترین جنگ تاریخی ایالات متحده خارج شوند و بار بزرگ و سنگین مصارف هنگفت و کمرشکن جنگ امریکا در افغانستان از روی دوش مالیاتدهندگان خشمگین و ناراضی امریکایی برداشته شود.
با توجه به این واقعیتها حتی اگر فردی مانند آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه کنونی ایالات متحده به هزینهها، آسیبها و پیامدهای فاجعهبار حضور مستمر ایالات متحده در افغانستان اذعان و اعتراف نمیکرد نیز علیرغم ارزیابیهای خوشبینانه و گاه ساده لوحانهای که از سوی مخالفان طالبان ارائه میشود به نظر نمیرسد که دولت بعدی امریکا به رهبری ترامپ تمایلی به بازگشت به افغانستان داشته باشد.
با این همه اما این هرگز به معنای آن نیست که ایالات متحده به طور کامل از افغانستان خارج شده و قصد ندارد نقشی در رقابتهای ژئوپلیتیک، خصومتهای استراتژیک و تقابلهای ایدئولوژیک در زمین افغانستان ایفا کند. به همین دلیل ممکن است ترامپ به سرعت برای بازگشایی سفارتخانه امریکا در کابل تصمیمگیری کند و حتی روابط ایالات متحده با رژیم طالبان در افغانستان را به طور محدود، مدیریت شده و قابل کنترل احیا کند تا بتواند سهم و نقش ایالات متحده در جنگ نیابتی پنهان میان طرفهای متخاصم منطقهای و بینالمللی در زمین افغانستان را تضمین کند.
شماری از آگاهان حتی معتقد اند که بازگرداندن طالبان به قدرت و خروج نظامیان امریکایی از افغانستان بخشی از یک پروژه استراتژیک بلندمدت ایالات متحده برای افغانستان بود که بر بنیاد آن، واشنگتن بدون نیاز به حضور مستقیم نظامی، به خطر انداختن جان سربازان امریکایی و صرف هزینههای هنگفت مالی برای یک جنگ طولانی و بیهوده از طالبان به مثابه نیروی نیابتی خود در مناقشات افغانستان و معادلات منطقهای و بینالمللی پیرامون استفاده کند و پروژههای امنیتی خود علیه دشمنان قدرتمند امریکا در منطقه و جهان را از طریق طالبان و نیروهای تروریستی متحدان عملیاتی سازد.