بهار انگلیسی پس از بهار عربی؛ گفتگو با احمد ارشاد خطیبی استاد دانشگاه
رای مردم بریتانیا به جدایی از اتحادیه اروپا، مخصوصا برای دیوید کامرون، نخست وزیر این کشور، یک شکست سیاسی بود. اقای کامرون برای پیشگیری از این اتفاق تلاش و تبلیغات زیادی انجام داد؛ اما سرانجام این نسل پیر گذشته گرا ی انگلیس بود که بر نسل جوان آیندهگرای آن غلبه کرد. حمایت 75 درصدی نسل جوان از ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا، و مخالفت 65 درصدی نسل پیر با این حضور، بریتانیای کبیر را با تنشهای درونی گستردهای مواجه خواهد کرد. چنان که مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی مشتاقانه به ابقاء در اتحادیه اروپا رای دادند و رای اکثریت مبنی بر خروج را هم فرصتی برای استقلال از انگلیس برشمردند. از جانب دیگر با توجه به موقعیت ممتاز و کلیدی بریتانیا دراتحادیه اروپا، ممکن است سایر کشورهای اروپایی نیز به نوعی بی ثباتی سیاسی را تجربه کنند و این، تنها مربوط به کشور های کوچک اروپایی نهمیشود بلکه کشور های بزرگی نظیر فرانسه، هالند، ایتالیا و حتی آلمان نیز سرایت خواهد کرد به نظر میرسد باید منتظر پسلرزه های تکان دهنده جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا هم در سطح داخلی بریتانیا و هم در سطح بین المللی و مخصوصا در حوزه یورو باشیم. حمید اکبری مصاحبه ای با احمدارشاد خطیبی انجام داده است. آقای خطیبی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی است.
سوال: آقای خطیبی با سپاس از اینکه فرصت را در اختیار خبرگزاری افق قرار دادید. به نظرشما پس از جدایی انگلستان ازاتحادیه اروپا سرنوشت هر دو به کدام طرف خواهد رفت؟
در قضیه جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا هر دو طرف زیان دیدند. در این میان فقط یک گروه کوچک اقتصادی بهره برد. آن گروه کوچک همان ناسیونالیستها ( ملی گرایان) انگلیسی هستند که به شدت برضد مهاجرین اند و حتی گرایشهای نژادی و فاشیستی نیز دارند.
من تصور میکنم با این کار، ضربه بزرگی هم به اتحادیه اروپا وارد شد وهم به کشور انگلیس و به نظر من، سالها باید بگذرد تا هر دو طرف این زیان بزرگ را جبران کنند. آنچه که اتفاق افتاده است اوضاع اقتصادی هر دو طرف را بد تر خواهد کرد وآنهایی که بر جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا رای دادند نشان دادند هویت و مسایل فرهنگی را بر مسایل اقتصادی ترجیح می دهند.
سوال: پس لرزه این جدایی دامن کشورهای آسیایی را هم خواهد گرفت؟ خصوصا کشورهایی که به نحوی، اقتصاد شان گره خورده با اقتصاد اروپا و انگلستان؟
پیامدهای این اتفاق، بیشتر برای اعضای اتحادیه اروپا ملموس است .اتحادیه اروپا 28 عضو داشت به شمول کشور انگلیس که این کشور از این اتحادیه جدا شد و هم اکنون 27 عضو اتحادیه اروپا آسیب های جدی را شاهد خواهند بود.کشورهای آسیایی هم بهصورت غیر مستقیم از این جدایی آسیب خواهند دید. در حال حاضر هیچ آسیب عینی برای کشور های آسیایی قابل مشاهده نیست.بیشتر از همه، تبعات ناگوار این جدایی برای اعضای اتحادیه اروپا مشهود است.ممکن در سالهای آینده تبعات منفی دامن کشورهای آسیایی را نیز بگیرد.
سوال: با توجه به اینکه کمکهای انگلیس به افغانستان هم سرازیر میشود؛ جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا چه آسیبهایی را متوجه کشورما، می کند؟
در این مبحث دو مسئله وجود دارد که سیاستهای انگلیس در قبال افغانستان بدون شک دگر گون خواهد شد و در کمکهای این کشور به افغانستان هم تغییراتی به میان می آید.انگلیس با جدایی از اتحادیهی اروپا ناگزیر است که با ایالات متحدهی امریکا همراهی بیشتری داشته باشد. من تصور میکنم بعد از این سیاستهای انگلیس در قبال افغانستان نزدیکی بیشتری با سیاستهای امریکا خواهد داشت.
از آنجایی که جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا بر اوضاع اقتصادی این کشور تاثیرات ناگواری داشته و ارزش پول این کشور را در حدود ده درصد پایین آورده است؛ این ضریه اقتصادی از سال 1985 تاکنون بی پیشینه بوده است. من تصور میکنم انگلیس تا دو سال دیگر در راستای کمکهایش به افغانستان و کشورهای آسیایی جانب احتیاط را رعایت خواهد کرد و ممکن است در پرداخت کمکهایش وقفهای ایجاد کند.
سوال: یک گروهی از سیاستمدارن اروپایی خواستار تجدید نظر در مورد این جدایی شده اند؛ فکر نهمیکنید این مسئله اکنون از تاثیر گذاری خوبی برخوردار نباشد واین اقدام خیلی دیر اتفاق افتاده است ؟
اینهایی که این حرف را میگویند در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته اند. جدایی انگلیس از اتجادیه اروپا اتفاقی استکه افتاده و این جدایی همه را متعجب ساخته است. کمتر تصور میرفت که انگلیسیها بر جدایی کشور شان از اتحادیه اروپا رای بدهند. من تصور میکنم که این پیشنهاد چند سیاستمدار جنبه واقعی ندارد و چنین چیزی در آنجا اتفاق نخواهد افتاد زیرا در انگلیس دموکراسی ریشه دار است. آنچهکه خواست مردم باشد بدون تردید عملی خواهد شد. این مسله در حد یک فرضیه است و کسی در انگلیس و در اروپا از این حرف استقبال نکرده است. بر اساس معاهده لیسبون که بهگونه قانون اساسی اتحادیه اروپا بود و در سال 2006 میلادی امضا گردید انگلیس باید هر چه زود تر از اتحادیه اروپا بهشکل رسمی اخراج شود. رهبران اروپایی هم از انگلیس خواسته اند که تلاشهای خود را بهگونه رسمی به منظور خروج از اتحادیه اروپا انجام دهد.
سوال: مهاجرت در سالهای پسین در اروپا تبدیل به یک بحران شده آیا اروپا بدون همکاری انگلیس میتواند این بحران را کنترول و مهار کند؟
مسئله مهاجرت در تصمیمگیری انگلیسیها مبنی برخروج ازاتحادیه اروپا نقش مهمی داشت. آنهایی که برای خروج، رای دادند استدلالشان اینست که بودن در اتحادیه اروپا موجب میشود تا مهاجرین بیشتری به انگلیس سرازیر شوند و ممکن است سیل هجوم این پناهجویان، ارزشهای فرهنگی و نظام اقتصادی و سیاسی این کشور را با چالش روبهرو کند. بحران مهاجرت یک بحران جهانی است که ادامه خواهد داشت. از این بهبعد، سیاستهای انگستان در برابر مهاجرین سختتر خواهد شد و به نظر میرسد که محدودیتهای بیشتری بر وردو مهاجرین در انگلیس ایجاد شده و مهاجرسیتزی در انگلیس تشدید خواهد شد.
سوال: آینده انگلیس بدون و بدور از اتحادیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
انگلیس کشور مهمی در اروپا است اما همه چیز دراروپا نیست. این کشور یکی از قطبهای اتحادیهی اروپا بود و جایگاه خاص خود را دراروپا دارد. من تصور میکنم امروز وضعیت در اتحادیهی اروپا بهگونهی است که بدون انگلیس هم این اتحادیه راه خود را می رود. طوریکه نظر سنجیها نشان میدهد در 27 کشور باقی مانده اتحادیه اروپا، اکثر مردم حامی و طرفدار این اتحادیه هستند. بدون شک، اتحادیه اروپا در نبود انگلیس خواهند ماند اما قدرت چانه زنی اش در معادلات بین المللی ضعیفتر خواهد شد. مدتی باید بگذرد تا اتحادیه اروپا این مشکل را حل بسازد.اینکه عدهای از رسانههای انگیسی تبلغ میکنند که بدون انگلیس اتحادیه اروپا ازهم خواهد پاشید به نظرم یک بزرگنمایی است. اینها میخواهند که نقش انگلیس در اتحادیه اروپا را بسیار برجسته تعریف کنند.
اتحادیه اروپا شش بنبانگذار داشت که یکی ازاین شش کشور، انگیستان بود. من تصور میکنم این کشور، از این جدایی زیان زیادی می بیند اما پنج بیانگذار اصلی دیگر اتحادیه اروپا، همچنان برماندن در این اتحادیه تاکید دارند. بهصورت مجموعی، جدایی انگلیس ازاتحادیهی اروپا برای جهان، خوب نیست. دنیا باید کوچک شود. دنیا باید بهسمت جهانی شدن گام بردارد. این رایی که داده شده واکنشی در برابر جهانی شدن بود. چنانچه وزیر خارجهی انگیس هم موافق ماندن کشورش در اتحادیه اروپابود. من تصور میکنم که باید همگرایی منطقهای وایجاد اتحادیههایی مثل اتحادیه اروپا در مناطق مختلف جهان ایجاد شود تا جهان، بیشتر بههم نزدیک شود. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تاثیرات ناگواری بر فرایند جهانی شدن خواهد داشت که بدون شک، این مساله یک حادثه جهانی نیز تلقی میشود.
سوال: تصور نمیکنید که انگلستان با جدایی از اتحادیه اروپا دچار یک انزوای خود خواسته گردد؟
نه؛ انزوای خود خواسته ای در کار نیست. انگلیس میخواهد نقش مستقلتری درجهان ایفا کند. انگلستان میخواهد که منهای اتحادیه اروپا دردنیا نقش بازی کند. انگلیسیهایی که بهخروج از اتحادیه اروپا، رای دادند تصور میکردند که آنها مجبور هستند تا رفتارهای خود را درنظام بین المللی با اصول پذیرفته شده منطبق سازند که آنها این موضوع را برای خودشان، توهین و کسرشان و بی اعتباری میدانستند. من تصور میکنم که انگلیس وارد انزوای خود خواسته نشده است بلکه خواسته تا نقش و رویکرد خود را در دنیا تغیر بدهد و جدای ازاتحادیه، تصمیم بگیرد.
برای مردم انگلیس و برای آنهایی که رای دادند تا دیگر مجبور به قبول ارزش های همگانی اروپایی نباشند، این قابل امر قبول نبود که کشورهای اروپای شرقی هم عضو اتحادیه اروپا باشند و با انگلیس از آدرس اتحادیه اروپا دردنیا به تعامل بپردازد.
سوال: استعفای آقای کامرون نخست وزیر انگلیس ریشه در کجا میتواند داشته باشد؟
به نظرم این مساله به معنی اوج درایت آقای کامرون است. آقای کامرون متوجه این امر شد که مردم کشورش، خلاف اراده اش رای داده اند. آقای کامرون بعد از این نمیتواند نخست وزیر خوبی برای انگلیس باشد.
آنهایی که برای جدایی از اتحادیه اروپا رای مثبت داده اند این مساله را به نخست وزیرشان گوشزد کرده اند که دیگر نمی تواند از نظریات شان، نمایندگی کند. بنا براین اگر آقای کامرون در مقام نخست وزیری بماند طبیعتا برنامهها و تصمیمهایش با استقبال افکار عمومی روبرو نخواهد شد و کار برای آقای کامرون سختتر خواهد شد. کامرون بارها از مردم خواست که برای ماندن در اتحادیه اروپا رای بدهند. حزب محافظه کار تمام تلاش خود را انجام داد برای ماندن انگلیس در اتحادیه اروپا، اما نتیجه چیزی شد که آقای کامرون نمیخواست. بنا بر این دیگر جایی برای آقای کامرون در دموکراسی انگیسی نیست. هر چند بعضی از افراد، آقای کامرون را قربانی رای مردم انگیس میدانند اما من تصور میکنم که تصمم آقای کامرون مبنی بر استعفایش، تصمم عاقلانه و درستی بوده است.
سوال: اظهارات یک میلیادر آمریکایی هم جنجال بر انگیز شده، او گفته که اتحادیه اروپا برای جلوگیری از فروپاشی باید اقدام جدی بکند. آیا بعد از جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا، این اتحادیه دچار یک دیگر گونی غیر قابل کنترول خواهد شد؟
اتحادیه اروپا تجربهی بیسار خوبی بود و موفق هم بود. این یک واقعیت است. اگر ما متناسب با واقعیت های امروز اروپا و جهان به مسئله نگاه کنیم اتحادیه اروپایی که بر مبنای پیمان ماستریخ در 1991 بهصورت رسمی ایجاد شده ویک الگوی موفقی هم بوده، با خروج یکی از اعضای دچار تغییرات شود اما این به معنای این نیست که نتواند اوضاع را کنترول کند. به نظر من، خیلی آسان است که از اتحادیه اروپا انتقاد کنیم و این اتحادیه را محکوم به زوال بدانیم. من تصور میکنم زوال اروپا به نفع هیچکسی نیست. من اگر بریتانیایی بودم و صلاحیت رای میداشتم حتما برای ماندن در اتحادیه اروپا رای میدادم چون این امر، به نظرم برای جهان مفید بود. به هر صورت هنوز پایههای دیگری دراتحادیه اروپا پا برجایند.
در اتحادیه اروپا سه نگرش وجود داشت که نگرش اول کنار گذاشته شد؛ نگرش اول نگرش انگلیس بود. نگرش انگلیس این بود که اتحادیه اروپا باید با ایالت متحده امریکا هماهنگتر باشد.
نگرش دوم نگرش آلمان است که این کشور براین باور است تا اتحادیه اروپا گسترش یابد.
نگرش سوم هم نگرش فرانسه است که بیشتر بر این باور است تا اتحادیه اروپا با همین اعضای خود، باقی بماند و روابط بین این 27 کشور باید عمیق تر شود و کشورهایی مثل ترکیه وغیر اروپایی ها وارد اتحادیه اروپا نشوند.
من تصور میکنم که کشورهایی مثل فرانسه و آلمان و کشورهایی مثل هالند تمام تلاش خود را برای بقای اتحادیه اروپا انجام می دهند. به نظر من، دیدگاه آلمانیها در مسئله اتحادیه اروپا دیگاهی بهتر و واقع بینانه تر است. اتحادیه اروپا باید گسترش یابد وگسترش اتحادیه اروپا موجب تقویت این اتحادیه خواهد شد واین به نفع اروپا و جهان خواهد بود.
سپاسگذارم جناب خطیبی.