کاکا صابر؛ کتابخانه رایگان کودکان
سید صابر حسینی مرد بایسکلسواری است که کار روشناییبخشی را از بامیان شروع کرد و با کتابخانه سیار دوصدجلدی خود به نبرد سیاهی و تباهی رفت. صابر حدودا دو سال پیش «دانایی» را بر بایسکل کهنه خود سوار کرد و آن را تا دورترین روستاهای بامیان برد و در میان کودکان توزیع کرد.
اکنون او به یکی از چهرههای شناختهشده و تأثیرگذار، نه تنها در افغانستان، بلکه به مدد رسانههای همگانی، در جهان تبدیل شده است.
حسینی بانک کتاب و عزیز کودکان و خانوادههاست که ابتدا به کمک همسرش، صدیقه نوری، این مهم را محک زد، اما دیری نگذشت که از طرف اتحادیه اروپا به عنوان «قهرمان افغان» لقب گرفت.
به عنوان پرسش نخست از اینجا آغاز میکنم که چطور شد اقدام به توزیع کتاب در میان اقشار محروم بکنید؟
خوب من یک نگاه ویژه به وضعیت موجود جامعهای افغانستان دارم. ما سالیان سال با فقر فرهنگی زندگی کرده ایم. جنگها های طولانی مدت باعث ویرانی نظام آموزشی شده است. ما از همین جهت، از اینکه نظام آموزشی ما دچار مشکل شده است آسیب های فراوان دیده و می بینیم. بنابر این تصمیم گرفتم که برای بالا بردن سطح زندگی اجتماعی از طریق برنامه های کتابخوانی کاری را شروع کنم. بهترین راه هم برای این کار شروع کردن کار برای اطفال، مخصوصاً اطفال محروم بود.
از کدام سال و در کجاها کتاب توزیع میکنید؟
من بیش از دو سال قبل فعالیت هایم را شروع کردم. ابتدا کتابهای محدود بود، و در مناطق مرکزی بامیان کتاب می بردم. با افزایش کتابها فعالیتهای من هم وسیع شد. در ساحات مختلف بامیان فعالیت کردم. در ولسوالی سیغان و ولسوالی یکاولنگ فعالیت داشته ام . همچنین در بخشی از کابل و مزار شریف هم فعالیت انجام شده است.
به کدام قشر جامعه کتاب میدهید؟
کتابهای اولیه من فقط برای اطفال که تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودند اختصاص داشت. به مرور زمان متوجه شدم کتابخوانها سطح سواد شان با خواندن چندین جلد کتاب بالا می رود، من هم به این فکر افتادم که با بالا رفتن سطح سواد آنان برایشان کتابهای سطح بالاتر تهیه کنم. منظور من از کتابهای اولیه داستانهای ساده برای اطفال هست. وقتی متوجه پیشرفت شان شدم تصمیم گرفتم برای آنان رمان نوجوان تهیه کنم. حالا در بین کتابهای ما کتاب کودک، رمان نوجوان، و رمان موجود هست.
در مناطقی که این ابتکار را انجام دادید چه چیزهای تغییر کرده است؟
من تغییرات را در رفتار کتابخوانهای این برنامه دیده ام . برای مثال هر وقت که در قریهها کتاب میبردم ضمن کتاب دادن برای آنان گپ میزدم. مثلاً برای آنان از مضرات مواد مخدر می گفتم. برای آنان میگفتم با اسباب بازی های خطر ناک بازی نکنند. در دو مورد اطفال تفنگ های پلاستیکی شان را برای من دادند که دیگر با آن بازی نکنند در عوض باید برایشان کتاب بدهم . این کار آنان نشان دهنده تغیرات مفید بوده که من عینا خودم دیدم. البته تغییرات کوتاه مدت بوده است که من توقع تغییرات بلند مدت هم دارم که انشاءالله شاهد اش خواهیم بود.
کودکان شما را به چه اسم صدا میزنند؟
بچه ها اکثراً مرا کاکا صدا می زنند.
روش توزیع و جمعآوری کتابهای که توزیع میکنید چگونه است چطور تشخص میدهی که چه کسانی از شما کتاب گرفتهاند؟
ابتدا من در قریه های مختلف مرکز بامیان کتاب میبردم. برای هر قریه یک دفترچه یادداشت درست کرده بودم. به هر کسی که کتاب می دادم نام و نام پدر اش را نوشته می کردم. دفعات بعد که میرفتم بچههای که کتاب گرفته بودند کتاب قبلی را میآوردند و کتاب جدید میگرفتند. البته نوع فعالیتها حالا فرق کرده است. من از ابتدای فعالیت هایم ۲۰۰ جلد کتاب داشتم و در چند ساحه کتاب به صورت امانت میبردم. حالا ۳۱ هزار جلد کتاب جمع آوری شدهاست. برای اینکه کتابخوانهای ما همیشه به کتاب دسترسی داشته باشند، به فکر ایجاد کتابخانههای زنجیرهای کودک افتادم. این تغییر نوع فعالیتها هم به علت وسیع شدن فعالیت بوده و هم به علت زیاد شدن کتابها. تا کنون هشت کتابخانه کودک تأسیس کردیم با ۳۱ هزار جلد کتاب.
در مناطق که کودکان شان جز جنگ نمیشناسند تا حالا اقدام کردهاید کتاب ببرید؟
خوب اکثرا کودکان ما جز جنگ چیزی دیگری را نمیشناسند. من بارها شاهد بودهام که آنها از درگیری های دولت با مخالفین حرف میزدند. این وضعیت برای اطفال بسیار خطرناک هست. برای همین من اعتقاد دارم برای آنان جایگزین مناسب درست شود. یعنی بهجای اینکه اطفال دغدغه جنگها و خشونت را داشته باشند به فکر خواندن کتاب و کتابخوانی باشند.
ما دچار فقر فرهنگی هستیم؟
بله متأسفانه ما دچار فقر فرهنگی هستیم. جنگهای داخلی، اختلافات گسترده در جامعه و همچنین پایین بودن کیفیت آموزشی همچنین پایین بودن سطح سرانه مطالعه نشان دهنده فقر فرهنگی هست.
سالهای پسین صدها رسانه شروع بکار کردهاست، اینها قادر هستند مقدار و میزان فقر فرهنگی را کاهش دهند و فرهنگ کتابخوانی را ترویج کنند؟
من به کارهای که در رسانهها انجام میشود زیاد خوشبین نیستم. برای اینکه آنان اکثراً در جهت منافع شخصی یک عدهای خاص فعالیت دارند. به نظرم بهترین کار برای از بین بردن فقر فرهنگی، کار برای اطفال هست. اگر وزارت معارف ما بتواند برنامههای مطالعات آزاد را بین مکاتب راه اندازی کند نسبت به برنامه های تبلیغاتی رسانهها به مراتب بهتر خواهد بود. در این صورت می توان فقر فرهنگی را کاهش داد.
تا چه زمانی به توزیع کتاب ادامه میدهید؟
دوست دارم برنامههای من ماندگار شود. این برنامهها با توجه به اینکه به ایجاد کتابخانههای زنجیرهای متمرکز شده به صورت دایمی خواهد بود. البته برنامههای دارم که در کنار ایجاد کتابخانهها برنامه های آموزشی رایگان هم برای اطفال راه اندازی شود. این ایده نیاز به زمان دارد…
نظام آموزشی و دولت از شما حمایت میکند؟
من از طرف نظام آموزشی و دولت، متأسفانه تا حالا حمایت نشدهام. تنها کمکی که از دولت دریافت کردم همین مجوز فعالیت هایم بوده است. آن هم از کابل نه بامیان. توقع دارم دولت و نظام آموزشی کشور باید برای مراکزی که غیر سیاسی فعالیت دارند و برای گسترش آگاهی تلاش میکنند حامی جدی باشند.
تشکر از شما