مسابقه احزاب و ارگ برای طالبانیزهسازی افغانستان
رییسجمهور اشرف غنی ظهر دیروز، یکشنبه ۲۱ دلو، به ولسوالی غنیخیل ولایت ننگرهار رفت. جدای از حاشیههای فربهتر از متن این سفر که بهویژه برای خود آقای غنی مصرف انتخاباتی دارد، یکی از حواشی بسیار مهم آن، حمایت او از گشایش دفاتر سهگانه طالبان در قندهار، ننگرهار و کابل بود.
این در حالی است که یکی از مهمترین مطالبات طالبان در نشست مسکو، به رسمیت شناخته شدن دفتر سیاسی این گروه در قطر بود، اما رییسجمهور گامی فراتر از آن گذاشت و با اعلام آمادگی برای گشایش سه دفتر برای طالبان در سه شهر مهم کشور، ارادت و حسن نیت خود نسبت به این جریان را جار زد!
این نشان میدهد که طالبان در موقعیتی قرار گرفتهاند که شاید در طول دوران پس از فروپاشی امارت اسلامی، حتی تصور هم نمیکردند روزی در چنین موقعیتی قرار بگیرند؛ موقعیتی ممتاز که این گروه را به مثابه نقطه پایان دَوش ماراتُن رضایتمندی از دولت و احزاب سیاسی قرار داده است. به واقع پس از فتح باب زلمی خلیلزاد در قطر برای رسمیت و مشروعیت بخشیدن به طالبان،این احزاب سیاسی افغانستان، با سابقه مقاومت تاریخی در مقابل سلطه و سیادت سیاسی طالبان بودند که سر از پای نشناخته راهی مسکو شدند تا در نماز سیاسی در آستان کرملین و اقتدا به امامی از میان سران طالبان، ارادت و اخلاص خود برای کسب رضایت این گروه را به نمایش بگذارند.
در این میان اما این حکومت کابل بود که از کاروان بیکرامت مسافران کرملین عقب ماند و از مزایا و هدایای سیاسی آن سفر، طرفی نبست. بنابراین یا باید منتظر شکلگیری فرصتی طلایی تازه، شبیه نشست مسکو، میماند یا خود در اقدامی مبتکرانه، دست به آفرینش فرصتی میزد که در آن میتوانست حد نهایی فروتنی و به همان میزان فرومایگی خود در مقابل طالبان را به نمایش درمیآورد. بنابراین، پربیراه نخواهد بود اگر سفر رییسجمهور به ننگرهار را فرصتسازی او با بهرهبرداریِ دوگانه همزمانِ تقرب به آستان طالبان از یک طرف و کمپاین قبل از موعد انتخابات ریاستجمهوری از طرف دیگر بدانیم. این فرصت خودساخته، متضمن دستیابی رییسجمهور به اِحدی الحُسنَیَن [یکی از دو نیکویی] است: یکی کمپاین برای انتخابات ریاستجمهوری و دیگری بازنماندن از قافله مذاکرات صلح با طالبان!
چرایی امتیاز رییسجمهور به طالبان
این امتیاز دادنهای سخاوتمندانه آقای غنی به طالبان در شرایطی انجام میشود که او خود را مالک صلح با طالبان میپندارد و به چیزی کمتر از «صلح باتدبیر» راضی نیست. در مقابل اما طالبان هرگز حاضر به گفتگو با حکومت کابل نیست. دلیل موجه این جریان برای خودداری از مواجهه صلحجویانه و مسالمتآمیز با حکومت اشرف غنی، نامشروع بودن این حکومت از نظر طالبان است. طالبان نمیتواند خود را متقاعد کند با حکومتی وارد مذاکره شود که در ۱۷ سال گذشته، تنها در میدانهای خونین نبرد با او سخن گفته است و از هر جهت نامشروع و دستنشانده امریکاییهای اشغالگر میداند. حق با طالبان است؛ زیرا این گروه پاداش لجاجت خود با حکومت کابل را دریافت کرد و رؤیای رویارویی مستقیم با امریکا در مذاکرات صلح را تحقق بخشید. دو سال پیش، زمانی که طالبان با رد گفتگو با حکومت مرکزی افغانستان، خواستار مذاکره مستقیم با امریکا شد، همه و از جمله شاید حتی خود این جریان به طرح چنین خواستهای خندیدند، اما سرانجام آنچه مایه خنده همگان شده بود، در عینیت انضمامی و واقعی هم محقق شد و هم مایه تعجب همان همگان خندان به ریش طالبان.
حالا پرسش این است که چرا رییسجمهور، اینچنین بیباک و سخاوتمندانه حاضر شده است همزمان سه دفتر در سه شهر مهم افغانستان برای فعالیت سیاسی این گروه، گشایش یابد؟
به نظر میرسد هیچ انگیزشی نیرومندتر از رقابت با مسافران مسکو برای تقرب به آستان طالبان در طرح این آمادگی وجود ندارد. گو این که رییسجمهور دریافته است بازیهای سیاسی افغانستان بسیار پیچیدهتر از آن است که مسافران مسکو، صلاحیت اجرایی داشته باشند یا نه؛ زیرا بساط نرد قدرت در افغانستان همواره دور از چشم حکومت و در غیاب او پهن شده است. این برای آن است که افغانستان همواره فاقد حکومت مرکزی نیرومند و مسلط بر جریانها و فضای غالب گفتمانهای پشت و روی پردهای بوده است که شکلدهنده اصلی به مسیر حرکت رخدادهای پیشبینیناپذیر سیاسی است.
با وجود این، پرسش دیگر این است که طالبان با پیشنهاد رییسجمهور چه میکند؟ آیا به آن روی خوش نشان میدهد یا این هدیه را نیز همانند هدایای آقای غنی در کنفرانس کابل، رد میکند؟
طالبان؛ اقبال یا ادبار؟
ده ماه پیش، زمانی که دومین کنفرانس کابل برگزار شد و آقای غنی در آن امتیازات ویژه و بیسابقهای به طالبان پیشکش کرد تا دل این جریان را برای پیوستن به برنامه صلح به دست آورد، طالبان در موقعیتی به مراتب ضعیف و آسیبپذیر قرار داشت، اما در همان شرایط هم این گروه حاضر نشد اشرف غنی را به خواسته خود (چراغ سبز طالبان به کابل) برساند. حالا که طالبان در جایگاهی قرار گرفته که با بزرگترین قدرتهای جهان بر سر خواستهها و خطوط سرخ خود شاخ و شانه میزند، چه نیازی به هدایای اشرف غنی دارد؟
محسن همتی