چهار نگاه به نشست چهارجانبه مسکو
قرار است بهمنظور رایزنی در مورد روند صلح افغانستان یک نشست چهارجانبه با شرکت امریکا، روسیه، چین و پاکستان در مسکو برگزار شود.
ضمیر کابلوف؛ نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه برای افغانستان اعلام کرد که این نشست با اشتراک نمایندگان ویژه روسیه، چین، ایالات متحده امریکا و پاکستان بهتاریخ ۲۵ اکتوبر (۳ عقرب) در مسکو برگزار خواهد شد.
نگاه اول: روسیه بهعنوان میزبان این نشست، مدتهاست که تلاش میکند ابتکار عمل را در روند صلح افغانستان در اختیار بگیرد و یا دست کم یک طرف فعال، جدی و مهم در این روند باشد.
این رویکرد مسکو، انگیزهها و دلایل گوناگونی دارد. روسها پس از شکست شوروی در افغانستان و متأثر از موقعیت جهانی روسیه در معادلات بینالمللی، همواره در مسایل افغانستان، حاشیهنشین بودهاند؛ اما با توجه به تغییرات ملموس و بنیادین در سیاست خارجی روسیه بهویژه در سایه تدابیر ولادیمیر پوتین، کرملین ترجیح میدهد که در خصوص مسایل افغانستان نیز صرفا تماشاچی و بیطرف نباشد و بهعنوان یک ابرقدرت، در متن و محور تحولات مرتبط با این کشور قرار داشتهباشد.
این امر، از سوی دیگر، با توجه به نشانگان آشکار در زمینه تضعیف اقتدار و سلطه و هژمونی جهانی ایالات متحده از یکسو و شکست واضح غرب در نخستین مأموریت خارج از اروپای ناتو و طولانیترین جنگ تاریخ ایالات متحده در افغانستان، طی سالهای اخیر، تقویت شدهاست.
روسیه در یک رویکرد عاقبتاندیشانه، از هماکنون برای پرکردن جای خالی غرب در معادلات مهم منطقهای و بینالمللی در آینده، آمادگی میگیرد.
از جانب دیگر، روسها نمیتوانند در قبال عوارض و پیامدهای پرهزینه و زیانبار ناشی از شکست غرب در افغانستان، بیتفاوت بمانند. حضور داعش در افغانستان، امنیت آسیای میانه، رشد بیرویه کشت و تولید مواد مخدر و احتمال بروز هرج و مرج و حتی خطر وقوع یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان، مسایلی نیست که مسکو بیاعتنا به آنها به سیاست پساشوروی در قبال افغانستان، ادامه دهد.
روسها نگرانیهای مشروع و مهمی دارند که بدون حضور مستقیم و مؤثر آنها در فرایند صلح افغانستان، قابل رفع نیست.
نگاه دوم: امریکا میخواهد از افغانستان خارج شود. این همان چیزی است که بارها از سوی دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری آن کشور مطرح شدهاست. خروج امریکا از افغانستان، از یک نظر برای قدرتهایی مانند روسیه و چین بهدلیل عقبنشینی ناتو از همسایگی آنان، یک خبر امیدبخش است؛ اما همزمان، نگرانیهایی را نیز بهوجود میآورد.
روسها و چینیها انتظار دارند این خروج، مسؤولانه صورت بگیرد و نگرانیهای مشروع کشورهای دیگر را مد نظر قرار دهد. به همین دلیل، نشست مسکو میتواند برای تبیین شرایط و تعیین نقشه راه خروج امریکا از افغانستان، یک فرصت مهم باشد.
چگونگی زمانبندی خروج، ساختار و ماهیت حکومت پساامریکا، طالبان امروز و آینده، دورنمای مبارزه با تروریزم و مواد مخدر در افغانستان پساامریکا، امنیت و ثبات منطقهای و… از مسایلی است که امریکا باید در قبال آنها پاسخگو باشد و در هرگونه تصمیم برای خروج، آن را در نظر بگیرد.
از سوی دیگر، امریکا میداند که بدون درنظرداشت دغدغههای مشروع قدرتهایی مانند روسیه و چین، قادر به پیشبرد و عملیاتیکردن برنامههای آینده خود در افغانستان نیست.
نگاه سوم: چین هم به عنوان یک قدرت برتر جهانی بهویژه در حوزه اقتصادی، تلاش میکند در مسایل افغانستان، نقش مفید و مؤثری ایفا کند.
پکن متحد استراتژیک اسلامآباد است و این امر به آسانی به چینیها امکان میدهد تا روابط خود را با طالبان، توسعه بدهند و تحکیم ببخشند.
چینیها در عین حال، از آنجا که به بسیاری از مسایل مرتبط با سیاست جهانی، نگاه اقتصادی دارند، افغانستان را یک زمینه بکر و دستنخورده برای سرمایهگذاری و توسعه میبینند و برای تبدیل آن به بهشت سرمایهگذاری سودآور، تنها نگرانیشان امنیت و ثبات است، و این همان چیزی است که آنها را ناگزیر میسازد تا نقش فعالتری در بازیهای صلح ایفا کنند.
تشدید رقابت و رویارویی پکن – واشنگتن بهویژه در دوره ترامپ همچنین آنها را بیش از هر زمان دیگری به روسیه نزدیک کردهاست. همکاری این دو قدرت برتر در سازمان همکاری شانگهای، همپوشانی منافع و اهدافشان در خصوص بسیاری از مسایل منطقهای از جمله وضعیت افغانستان را در پی داشتهاست.
با این حساب، چین میخواهد با حضور در نشستهایی مانند نشست مسکو، خود را بهعنوان یک طرف تأثیرگذار در این روند بر امریکا و سایر بازیگران تحمیل کند.
نگاه چهارم: پاکستان حامی طالبان است. این چیزی نیست که دیگر بتوان آن را انکار یا پنهان کرد. بسیاری از قدرتها معتقد اند که کلید صلح افغانستان در اسلامآباد است و هرگونه توافق صلح با طالبان از مسیر پاکستان میگذرد.
پاکستان در زمان سلطه رژیم طالبان، در کنار عربستان سعودی و امارات متحده عربی، یکی از کشورهایی بود که رژیم امارت اسلامی را بهعنوان دولت مشروع افغانستان به رسمیت میشناخت. پس از فروپاشی رژیم طالبان نیز پاکستان با پناهدادن به رهبران آن گروه و تبدیل مدارس آن کشور به کارخانههای تولید طالب، به احیای دوباره آن گروه کمک کرد و اینک قدرت طالبان، مرهون حمایتهای همهجانبه پاکستان دانسته میشود.
بربنیاد همین نقش، نه امریکا میتواند برای صلح با طالبان، نقش پاکستان را نادیده بگیرد، نه روسیه و نه حتی دولت افغانستان.
پاکستان در نشست چهارجانبه مسکو به درخواست چین حضور خواهد یافت. چین میخواهد با تقویت جایگاه پاکستان، به اهداف خودش از رهگذر همراهی اسلامآباد در این روند دست یابد.
نتیجه
نشست چهارجانبه مسکو بیتردید یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به صلح در افغانستان است؛ زیرا بخشی مهم از جنگ افغانستان، ناشی از تعارض منافع قدرتهای بزرگ است و تا زمانی که قدرتهای رقیب بر سر مسایل مختلف، به راهحلی میانه و مشترک نرسند، آتش جنگ در افغانستان، مهار نخواهد شد. از این منظر، نشست مسکو، یک فرصت استثنایی و سازنده برای رفع بخشی از موانع در مسیر صلح محسوب میشود.
با این حال، نگرانیهایی نیز در این زمینه وجود دارد و آن، احتمال عدم توافق قدرتهای دخیل در جنگ افغانستان بر یک راه حل سازنده و مشترک از یکسو و عدم حضور قدرتهای مؤثر دیگری در اینگونه نشستها از جانب دیگر است.