اویغورها در افغانستان چه می‌کنند؟

تضاد منافع و جنگ نیابتی همسایگان، قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در افغانستان، به رشد و توسعه جریان‌های تروریستی و افراط‌گرا به‌مثابه نیروهای نیابتی قدرت‌های متخاصم، کمک شایان توجهی کرد. حضور جنگ‌جویان جدایی‌طلب اویغور تحت عنوان «جنبش ترکستان اسلامی» در مناطقی از شمال شرق افغانستان نیز در چارچوب همین برداشت، قابل تحلیل و آنالیز است.

blank

منابع امنیتی افغانستان بارها اعلام کرده‌اند که بیش از ۲۰ گروه تروریستی در افغانستان، حضور و فعالیت دارند. در این میان، شماری از این گروه‌‌ها منطقه‌ای یا بین‌المللی هستند. این نشان می‌دهد که افغانستان به‌ همان میزان که برای مردم و ساکنان بومی آن، جایی خطرناک و ناامن است، برای تروریست‌های مرگ‌آفرین، بستری آرام و امن به‌منظور پرورش و آموزش و توسعه و تجهیز محسوب می‌شود.

در این نیز شکی وجود ندارد که «جهاد» علیه شوروی پیشین و رژیم کمونیستی مورد حمایت مسکو و پس از آن، روی کار‌آمدن رژیم «امارت» طالبان، بیش از هر زمان دیگری افغانستان را به آبشخور مورد علاقه تروریست‌ها و افراط‌گرایان سراسر جهان بدل کرد.

در این میان، تضاد منافع و جنگ نیابتی همسایگان، قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در افغانستان، به رشد و توسعه جریان‌های تروریستی و افراط‌گرا به‌مثابه نیروهای نیابتی قدرت‌های متخاصم، کمک شایان توجهی کرد.

حضور جنگ‌جویان جدایی‌طلب اویغور تحت عنوان «جنبش ترکستان اسلامی» در مناطقی از شمال شرق افغانستان نیز در چارچوب همین برداشت، قابل تحلیل و آنالیز است.

معاون سخنگوی وزارت دفاع ملی در گفتگو با افق، حضور جنگجویان اویغور را در افغانستان، رد یا تایید نکرد؛ اما گفت تحقیقات در این زمینه آغاز شده‌است. این در حالی است که برخی دیگر از رسانه‌ها به نقل از وزارت دفاع، حضور این نیروها در افغانستان را تأیید کرده‌اند.

پیشتر «بی‌بی‌سی» از قول آقای امان گزارش کرده‌بود که حزب ترکستان اسلامی، در شمال شرق افغانستان حضور دارد.

این رسانه از قول معاون سخنگوی این وزارت نوشته‌‌است که طالبان زمینه فعالیت جنگجویان اویغور را در شمال شرق کشور فراهم کرده‌اند.

طالبان اما این ادعا را رد کرده و گفته‌اند که حضور جنگجویان اویغور در کشور «پروپاگندا یا تبلیغات محض» است و هدف آن نیز ایجاد بدبینی میان «امارت اسلامی» و کشورهای همسایه می‌باشد.

حزب ترکستان اسلامی، اخیرا ویدیویی را که به نوامبر ۲۰۱۹ مربوط می‌شود، نشر کرد که نشان می‌دهد جنگجویان آن در افغانستان مشغول جنگ اند و خانواده‌های آنان نیز در افغانستان حضور دارند.

ادعای طالبان در رد هرگونه حضور و ارتباط با جنگ‌جویان اویغور در افغانستان، بدون شک، انگیزه سیاسی دارد. طالبان آشکارا سعی می‌کنند از عقبه «تروریستی» این گروه، فاصله بگیرند. این تلاش پس از آغاز فرایند گفتگوهای صلح میان آن گروه و امریکا، تشدید شده‌است؛ یکی از دلایل آن این است که امریکا شرط گذاشته‌است که طالبان برای صلح باید ارتباط خود با القاعده و دیگر گروه‌های «تروریستی» را قطع کنند؛ اما دلیل اصلی آن این است که طالبان، با چین ارتباط سیاسی و استخباراتی نزدیکی دارند و تاکنون بارها فرستادگان دیپلماتیک طالبان به پکن سفر کرده‌اند؛ ارتباطی که جدای از منافع اقتصادی سرشار برای چینی‌ها، انگیزه امنیتی هم دارد؛ زیرا چین نسبت به ناامنی‌های افغانستان نگران است و از این‌که گروه‌های تروریستی از جمله اویغورها در افغانستان فعال هستند، به‌شدت هراس دارد.

چین از سوی دیگر، متحد استراتژیک پاکستان است؛ کشوری که به یک معنا زادگاه و زیستگاه طالبان و تروریزم بین‌المللی محسوب می‌شود.

بر این اساس، شاید طالبان در حال حاضر با جنگ‌جویان اویغور ارتباطی نداشته‌باشند؛ اما این لزوما بدان معنا نیست که اویغورهای جدایی‌طلب در افغانستان حضور ندارند، و این همان معمایی است که نیاز به رمزگشایی دارد.

ممکن است طالبان دیگر همانند زمان سلطه این رژیم، با اویغورها، القاعده، جریان‌های افراط‌گرایی آسیای مرکزی و… ارتباطات سازمانی و تشکیلاتی مستقیم و معنادار نداشته‌باشند؛ اما بی‌تردید، در گذشته چنین ارتباط‌هایی وجود داشته‌است.

از سوی دیگر، این پرسش مطرح می‌شود که اگر طالبان با آن‌ها ارتباط ندارند، پس چه گروه‌ها، سازمان‌ها یا کشورهایی از اویغورهای مسلح حمایت می‌کنند، آن‌ها را تجهیز کرده و آموزش می‌دهند؟ چرا با آنان مبارزه نمی‌شود؟

این‌ها همه مسایل و ابهاماتی است که اگر به‌درستی پاسخ داده‌‌ شوند، شاید رد پای بسیاری از قدرت‌های بزرگ منطقه و فرامنطقه به نمایش قدرت اویغورهای مسلح در شمال شرق افغانستان باز شود.

به‌هرحال، تا آن‌جا که به افغانستان مربوط می‌شود، حضور این نیروها، خطری آنی و مستقیم برای امنیت و حاکمیت ملی کشور است و دولت جز سرکوب و انهدام آن‌ها راه دیگری ندارد. این‌ جریان‌ها داخلی و بومی نیستند تا بتوان همانند طالبان با آن‌ها نیز «صلح» کرد. ضمن آن‌که تجربه‌ نشان داده که ورود به بازی ابرقدرت‌های شرق و غرب و حمایت از یکی از آن‌ها هیچ نفعی برای افغانستان ندارد. بنابراین، کابل ناگزیر به اتخاذ یک سیاست امنیتی مستقل از نفوذ شرق و غرب در مواجهه با جریان‌های تروریستی منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله اویغورهاست؛ در غیر آن، به‌رغم صلح با طالبان، در آینده مجبور است هزینه‌های سنگین ناشی از حضور این نیروها در خاک افغانستان را بپردازد و همواره، درگیر جنگ نیابتی قدرت‌های بزرگ و متخاصم باشد.

مطالب مرتبط