معرفی فیلم کاپیتان؛ همهی ما دیکتاتورهایی بالقوه ایم
فیلم (The Captain ۲۰۱۷) یک فیلم جنگی و دلهره آور در ژانر اکشن، درام و تاریخی محصول سال ۲۰۱۷ کشور آلمان، فرانسه، لهستان و چین و به کارگردانی و نویسندگی روبرت شونتکه است. بازیگرانی، چون مکس هوباچر، یوجینی آنسلین، فردریک لائو و الکساندر فلینگ در این فیلم بازی کرده اند.
فیلم «کاپیتان» بر مبنای داستان زندگی واقعی یک جنایتکار آلمانی به نام «ویلی هارولد» ساخته شده که در جشنوارههای مختلف، نامزد و برندهی جوایز متعددی شده است.
این فیلم داستانی درباره یک سرباز جوان آلمانی به نام ویلی هروولد است که در آخرین روزهای باقی مانده از جنگ جهانی دوم، در تلاش برای نجات جانش است، در حالیکه که چیزی نمانده که از سرما و گرسنگی بمیرد، بصورت کاملا اتفاقی، یونیفرم یک فرماندهی نازی را پیدا میکند. اینجاست که همه چیز یکدفعه تغییر میکند.
مقایسهی چهرهی درمانده و رو به مرگ هرولد در ابتدای فیلم که از ترس جان، زیر ریشهی درختی تنومند پناه گرفته است و با ولع به سیبی گاز میزد تا گشنگیاش را برطرف کند با چهرهی ترسناک و شیطانی او وقتی در لباس افسر ارشد نازیها دستور به قتل دیگران میدهد، ما را با واقعیت ترسناکی مواجه میکند که این فیلم فوقالعاده قصد بیان آن را دارد. آن یونیفرم در واقع همان مرز باریک درونیات وحشی انسانها را به تصویر میکشد..
لباس افسر نازی، به هرولد این امکان را می دهد تا بیمحابا و جسارتآمیز، تمام قوانین را زیر پا بگذارد و حتی کار را به آنجا برساند که خود نازیها هم از آن شرایط شاکی باشند. وقتی هرولد دستور میدهد تمام زندانیهای کمپ را به گلوله ببندند و کشتاری ترسناک راه بیندازند، افسران عالیرتبهی کمپ دست به دامان بالادستیها میشوند تا هر طور شده جلوی دستورات ترسناک هارولد را بگیرند و در این مرحله است که طنزی سیاه و ترسناک بر فیلم سایه میاندازد. حالا نازیهایی که شرح جنایتهایشان در کمپها زبانزد خاص و عام است و فیلمها و داستانها و حکایتها و تصاویر زیادی از آن به جا مانده، چنان در برابر سبعیت هارولد کم میآورند که دست و پایشان را گم میکنند. قدرت چنان زیر زبان هارولد مزه کرده که از هیچ کاری روی گردان نیست.
در رمان بینظیر مرگ کسب و کار من است (روبر مرل) که ماجرای یک افسر نازی را از بچگی تا زمانی که به ریاست یک اردوگاه کار اجباری منصوب میشود و دستور قتل میلیونها نفر را صادر میکند دنبال میکنیم، صحنهای وجود دارد که بسیار شبیه صحنهی محاکمهی هارولد بعد از دستگیریست. در این رمان با ظرافتی روانشناسانه به شخصیت مهیب مردی به نام لانگ نزدیک میشویم و ماجرایش را تا به قدرت رسیدن دنبال میکنیم.
وقتی با شروع تیتراژ پایانی، هرولد و سربازانش با همان لباسهای مربوط به جنگ جهانی در دنیای امروزی میچرخند و آدمهای مختلف را در خیابانهای شهری مدرن دستگیر میکنند، در واقع ایدهای هوشمندانه است تا کارگردان موقعیت عجیب فیلمش را به زمان و مکانی مشخص محدود نکند و به تمام دورانها تسری بدهد، در عین حالی که طنز سیاه فیلمش را هم تکمیل میکند. اما ماجرا وقتی تکاندهندهتر میشود که بدانیم هرولد شخصیتی واقعی بود که با فرو رفتن در جلد افسری نازی، دنیا را زیرورو کرد! هرولد در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در آلمان، با پوشیدن یک لباس، سویهی ترسناک خود را نشان داد
منابع:
Imdb.com
Rottentomatoes.com
Cinemaeman.com