نقد سریال گامبی وزیر (Queen’s Gambit)؛ سنتوری به سبک رویای امریکایی

این روزها سریال «گامبی وزیر» جدیدترین محصول نتفلیکس توانسته نظر سریال‌دوستان را نه فقط در ایران که در سرتاسر جهان به خودش جلب کند. خالق سریال اسکات فرانک است که او را به عنوان یک فیلمنامه‌نویس مطرح و نویسنده‌ی آثاری چون «خارج از دید» استیون سودربرگ و «گزارش اقلیت» استیون اسپیلبرگ می‌شناختیم. «گامبی وزیر» دومین سریالی است که فرانک بعد از دو فیلم سینمایی و یک سریال تلویزیونی و یک فیلم تلویزیونی کارگردانی کرده و نوشته است. فرانک دو بار برای فیلمنامه‌های «خارج از دید» و «لوگان» نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شده است.سریال از راه نرسیده میان ۲۵۰ سریال برتر imdb رتبه‌ی ۴۹ را به خودش اختصاص داد و با داستان جذاب‌ و گیرا، بازی‌های عالی و کارگردانی خوب توانست دل مخاطبانش را به دست بیاورد. این مینی‌سریال هفت قسمتی که هر قسمت آن حدود یک ساعت است اقتباسی از رمانی است که والتر تویس سال ۱۹۸۹ آن را منتشر کرد.

در باور اکثر مردم نبوغ بیشتر مواقع با جنون همراه است. تصور باطلی هم نیست. لااقل تاریخ درستی‌اش را نشان داده است. ونسان ونگوگ همان‌طور که در فیلم «ونسان و تئو» دیدیم با خودش حرف می‌زند و گوشش را می‌برد. جان نش ریاضیدان که در فیلم «ذهن زیبا» تماشایش کردیم دچار پارانویا می‌شود و فردی مرکوری گروه کویین در فیلم «بوهمین راپسودی» غرق در الکل و مواد می‌شود. احتمالا دلیلش این است که نبوغ یعنی از سطح متعادل جامعه فراتر می‌روی پس یا درک نمی‌شوی که باعث انزوایت می‌شود یا بیش از حد مورد توجه قرار می‌گیری که این تحسین همگانی می‌تواند مخرب باشد. قهرمان سریال «گامبی وزیر» چیزی از هر دو جنس را تجربه می‌کند.

داستان دخترکی یتیم که با مرگ یا در حقیقت خودکشی مادر عجیب و غریبش در یتیم‌خانه دست و پنجه نرم می‌کند. در سال‌هایی که در یتیم‌خانه‌ها به بچه‌ها قرص‌های آرامبخش می‌دادند. او به این آرامبخش‌های توهم‌زا اعتیاد پیدا می‌کند و البته توهمش در مسیر خلاقیت در بازی شطرنج قدم برمی‌دارد. الیزابت هارمن فقط با دیدن بازی سرایدار مدرسه با خودش شطرنج را یاد می‌گیرد و همبازی او می‌شود.

با این حال حداقل شش قسمت اول مینی‌سریال از جنس داستان پریان نیست. هر چند هارمن از یتیم‌خانه بیرون می‌زند اما خانواده‌ای که او را به فرزندی قبول کرده‌اند با ازدواجی متلاشی‌شده روبه‌رو هستند و زن که رها شده پول چندانی هم ندارد. چیزی که زندگی الیزابت هارمن را عوض می‌کند فقط نبوغ او در شطرنج نیست. هوش این است که اگر می‌خواهد زندگی‌اش را تغییر بدهد باید به چیزی بچسبد که در آن استعداد دارد.

مورد مناقشه‌برانگیز سریال فقط اپیزود آخر است که بعضی‌ها به آن اعتراض دارند و معتقدند که پایان خوش یا هپی اندینگ آن بیش از اندازه است. واقعیت این است که «گامبی وزیر» یک سریال آمریکایی است که به شیوه‌ی سریال‌های آمریکایی ساخته شده. سرگرم‌کننده، درجه یک، ملموس و در نهایت باید دوست‌داشتنی هم باشد.

اپیزود اول و دوم مهیا کردن مخاطب برای پذیرفتن استعداد شطرنج دخترک و البته اعتیادش به آرامبخش است. چه وقتی در یتیمخانه است و چه وقتی به خانه‌ای می‌رود که فکر می‌کرده در آن پدر و مادری خواهد داشت. با این حال بازی سرد بازیگر نقش کودکی‌های الیزابت هارمن و کارگردانی سنجیده مانع از این می‌شود که به دام احساساتی کردن تماشاگر و سانتی‌مانتالیسم بیفتد. خوب که  نگاه کنیم خود این سریال هم مثل یک بازی شطرنج هوشمندانه چیده شده است. سربازها را حرکت می‌دهد و بعد مهره‌های اصلی‌تر را جلو می‌گذارد تا نوبت به اپیزود آخر و بازی وزیر و مات کردن تماشاگر برسد.

با وجود سرمایی که در دل اپیزودهای اول تا چهارم در جریان است ریتم خوب و هیجانی که کارگردان از مسابقه‌های بث هارمن می‌گیرد باعث می‌شود اپیزودها را پشت سر هم نگاه کنید بدون اینکه بخواهید وقفه‌ای بین‌شان بیفتد. اگر مثل من تصور نمی‌کردید که بازی شطرنج هم چنان هیجان‌انگیز شود که نفس را در سینه‌تان حبس کند «گامبی وزیر» ساخته شده که به ما ثابت کند اشتباه می‌کردیم.

اگر قرار باشد نکات مثبت سریال را بشمارم اول از همه باید به حساب‌شده بودن اپیزودها و شیوه‌ی طراحی روند داستان اشاره کنم. سریال یک مسیر درست را طی می‌کند تا به اپیزود پنجم و ششم و فروپاشی قهرمان برسیم و در اپیزود آخر ناگهان شاهد فوران احساسات باشیم.

نکته‌ی بعدی شخصیت‌پردازی‌های درست و به خصوص شکل دادن به شخصیت‌های فرعی جذاب است. از کاراکتر رقبایی که بث با آن‌ها بازی می‌کند و در اپیزود آخر مهم می‌شوند مثل تاونز و بنی و هری بگیرید تا یک استاد بزرگ پیر اهل شوروی که فقط چند دقیقه او را می‌بینیم اما حضورش تاثیرگذار است. شخصیت مادرخوانده هم در نیمی از سریال اهمیت زیادی دارد. باز هم یک مادر غیرمتعادل نصیب بث شده که اول فکر می‌کنیم قصد سواستفاده از او را دارد اما کم‌کم پیوندی بین آن‌ها شکل می‌گیرد و نقاط مشترکشان را کشف می‌کنند. آن‌قدر که از دست رفتن مادر آغاز فروپاشی‌های هارمن است. دشمن فرضی یعنی بورگوف شطرنج‌باز اهل شوروی هم در سکوت آن‌قدر خوب پرداخته شده که می‌شود وحشت بث از رویارویی با او را درک کرد.

سریال گامبی وزیر

از آنا تیلور جوی در فصل جوایز تلویزیونی بیشتر خواهیم شنید.

در آخر هم بازی‌های درخشانی که به کاراکترهای سریال جان داده‌اند و قصه را جلو می‌برند و در مرکز همه‌شان آنا تیلور جوی قرار دارد که به نظر می‌رسد اسمش را در فصل جوایز تلویزیونی آینده خواهیم شنید. بازی کردن ۱۴ سالگی تا بیست و چند سالگی یک دختر کار دشواری است. آنا تیلور جوی نه تنها موفق می‌شود این بازه‌ی ده ساله و بلوغ هارمن را بازی کند که چشمان و صورتش حالت مریضی دارد که هم عطش پیروزی و هم نابودی بعد از شکست‌های او را خیلی خوب منعکس می‌کند. «گامبی وزیر» از آن سریال‌هایی است که بازیگر مرکزی‌اش اگر نبود هیچ‌وقت چنین تاثیری را نمی‌گذاشت. او حتی در سکوت مسابقات شطرنج با حرکت چشم و بدنش به ما می‌فهماند در موقعیت شکست است یا پیروزی. درنتیجه حتی اگر از شطرنج سردرنمی‌آورید هم متوجه اتفاقی که برای قهرمان قصه در حال وقوع است می‌شوید.

بازی درخشان دیگر متعلق به ماریل هلر در نقش خانم ویتلی مادرخوانده‌ی بث است و اگر اسمش برایتان آشناست به این دلیل است که او کارگردان نامزد اسکار و سازنده‌ی فیلم‌هایی مثل «می‌تونی منو ببخشی؟» و «روزی زیبا در محله» است که در این سریال به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفته است.

مورد مناقشه‌برانگیز سریال فقط اپیزود آخر است که بعضی‌ها به آن اعتراض دارند و معتقدند که پایان خوش یا هپی اندینگ آن بیش از اندازه است. واقعیت این است که «گامبی وزیر» یک سریال آمریکایی است که به شیوه‌ی سریال‌های آمریکایی ساخته شده. سرگرم‌کننده، درجه یک، ملموس و در نهایت باید دوست‌داشتنی هم باشد. کاراکتر الیزابت هارمن در طول سریال هیچ‌گاه دوست‌داشتنی نبوده تا اینکه در اپیزود هفتم به ما اجازه می‌دهد به عمق آسیب‌دیده‌ی روحش دست پیدا کنیم.

ایپزود هفت بارها اشکتان را سرازیر می‌کند. وقتی متوجه می‌شویم آقای شایبل، سرایدار مدرسه در همه‌ی این سال‌ها بازی‌های بث را تعقیب می‌کرده است. وقتی جولین دوست و تنها همدم بث در یتیم‌خانه به کمک او می‌آید و وقتی در شوروی همه‌ی رقبای سابق بث در آمریکا متحد می‌شوند تا او را به پیروزی برسانند. بله نمی‌شود انکار کرد که این همه اتفاق خوب کمی رویایی است ولی ما همیشه مدیوم تصویر و سینما و سریال را برای همین رویاپردازی‌ها دوست داشتیم و مهم‌تر اینکه این رویا را جوری به مخاطب ارائه می‌دهد که باورپذیر جلوه می‌کند.

اپیزود هفت پر از ریزه‌کاری است. از آن حالت چهره‌ی الیزابت در بازی با بورگوف، اشاره به اینکه در شوروی شطرنج را یک بازی تیمی می‌بینند و اهمیتی که مردم به آن می‌دهند، خودداری الیزابت از اینکه پیام‌رسان آمریکا یا حتی انجمن مسیحیان در شوروی شود. این جزییات باعث می‌شود گرمای اپیزود هفتم به تماشاگر بچسبد و پایانی شایسته برای سریال رقم بزند.

موقع تماشای سریال نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم و آن را با فیلم «سنتوری» مهرجویی مقایسه نکنم. هر دو قصه داستان نابغه‌ای است که تاوان نبوغش طرد شدن و افتادن در دام اعتیاد و رفتن به قهقرا و به پا خواستن با کمک همان نبوغ و البته با کمک کسانی است که دوستشان دارند. الیزابت هارمن در شطرنج و علی سنتوری در موسیقی متولد می‌شوند و می‌میرند و دوباره زاده می‌شوند. چه‌طور می‌شود از تحسین نوابغی که تا مرز فروپاشی کامل می‌روند و دوباره به زندگی برمی‌گردند خودداری کرد؟

راستی آخر کار این نکته را هم بدانید که «گامبی وزیر» تنها ترجمه‌ برای اسم سریال است اما بهترینش نیست. گامبی وزیر در حقیقت نوعی گشایش در بازی شطرنج است که در طول سریال هم به آن اشاره می‌شود. به علاوه لغت کویین در اسم سریال هم اشاره به وزیر دارد و هم به الیزابت هارمن که ملکه‌ی شطرنج است و شیوه‌های مختلف گشایش و دفاع از نقاط قوت بازی‌اش به شمار می‌رود.

شناسنامه‌ی سریال گامبی وزیر

خالقان: فرانک اسکات، آلن اسکات
بازیگران: آنا تیلور جوی، کلوئه پری، بیل کمپ، توماس برودی سانگستر، ماریل هلر
امتیاز imdb به سریال: ۸.۹ از ۱۰
امتیاز نویسنده: ۳ از ۴
خلاصه‌ی داستان:
الیزابت هارمن دختربچه‌ی یتیمی است که تبدیل به اعجوبه‌ای در بازی شطرنج می‌شود اما به الکل و قرص‌های آرامبخش اعتیاد دارد.
محصول: ۲۰۲۰
شبکه: نتفلیکس

مطالب مرتبط