محرومیت دختران از آموزش؛ آیا طالبان شکست میخورند؟
طالبان در یکسال گذشته که بر موضع خود مبنی بر محرومیت زنان و دختران از کار و تحصیل، پافشاری کردهاند به هیچ چیزی دست نیافتهاند. آنها حتی قادر نیستند به داراییهای متعلق به بانک مرکزی کشور دست پیدا کنند، هیچ کشوری ـ حتی پاکستان و قطر و امارات و عربستان- آنان را به رسمیت نمیشناسد، سفارتخانههای خارجی و نمایندگی افغانستان در سازمان ملل همچنان در اختیار دیپلماتهای منصوب حکومت پیشین هستند و نمایندگان طالبان نمیتوانند در نشستهای بزرگ منطقهای و بینالمللی به نمایندگی از افغانستان شرکت کنند.
در حالی که یکسال از محرومیت دختران بالاتر از صنف ششم از مکتب میگذرد، دبیرکل سازمان ملل بار دیگر از طالبان خواست که دروازههای مکاتب را به روی دختران باز کنند. یوناما هم سال گذشته را «غمآنگیز و شرمآور» توصیف کردهاست.
او گفت: یکسال از ممنوعیت حضور دختران در مکاتب در افغانستان میگذرد و یکسال دانش و فرصت از دست رفت و هرگز بازنخواهد گشت.
گوترش افزوده: دختران به مکتب تعلق دارند. طالبان باید به آنها اجازه دهند که دوباره به مکتب برگردند.
در همین حال، یومانا یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان هم در یکسالگی ممنوعیت دختران از رفتن به مکتبها این سال را غمانگیز و شرمآور خواند.
مارکس پوتزل؛ سرپرست یوناما، یکسال بستهماندن مکتبها بهروی دختران را شرمآور خوانده و گفتهاست که «این یک سالگرد غمانگیز، شرمآور و کاملاً قابل اجتناب است.»
او همچنین افزوده: محرومیت مداوم دختران دورههای متوسطه و لیسه، هیچ توجیه معتبری نداشته و مشابهتی در هیچ کجای جهان ندارد. این کار برای نسلی از دختران و آینده خود افغانستان بسیار زیانبار است.
نگرانیهای کلیشهای سازمان ملل اما طی یکسال گذشته، هیچ تغییری در سیاست طالبان ایجاد نکرده و نخواهد کرد؛ زیرا این موضع، مورد حمایت قوی و هماهنگ جامعه جهانی و قدرتهای بزرگ نیست.
به عنوان نمونه، امریکا به عنوان قدرت برتر که از طالبان «شکست» خورد و با واگذاری قدرت به آنها کشور را ترک کرد، به جای حمایت از حقوق زنان و دختران افغان، آنها را به کام طالبان رها کرد و در حال حاضر نیز بیاعتنا به دادخواهیهای رقتانگیز زنان و دختران مبارز در کابل و سایر شهرها، سرگرم گفتگوهای پنهانی با طالبان است.
با این حال، طالبان هم در یکسال گذشته که بر موضع خود مبنی بر محرومیت زنان و دختران از کار و تحصیل، پافشاری کردهاند به هیچ چیزی دست نیافتهاند. آنها حتی قادر نیستند به داراییهای متعلق به بانک مرکزی کشور دست پیدا کنند، هیچ کشوری ـ حتی پاکستان و قطر و امارات و عربستان- آنان را به رسمیت نمیشناسد، سفارتخانههای خارجی و نمایندگی افغانستان در سازمان ملل همچنان در اختیار دیپلماتهای منصوب حکومت پیشین هستند و نمایندگان طالبان نمیتوانند در نشستهای بزرگ منطقهای و بینالمللی به نمایندگی از افغانستان شرکت کنند.
به باور آگاهان، یکی از اصلیترین دلایل این انزوا، عدم تمکین و توجه طالبان به خواسته بزرگ جامعه جهانی درباره تحصیل دختران است.
نکته قابل تأمل این است که مخالفت با تحصیل دختران، حتی اعتراض شماری از عناصر وابسته به خود آن گروه را نیز برانگیختهاست و این امر اگر همچنان ادامه مییابد، از این ظرفیت برخوردار است که در آینده، فضای دوقطبی حاکم بر دولت طالبان را بیش از این تقویت و تشدید کند که در نهایت، غلبه هریک از جناحهای تندرو یا میانهرو طالبان، سرنوشت تحصیل دختران را نیز تعیین خواهد کرد.
البته در این میان، اتهامات صریح و سنگینی نیز بر پاکستان وارد شدهاست. شماری از رهبران افغان از جمله حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین، مستقیما انگشت اتهام را به سمت پاکستان نشانه رفته و آن کشور را متهم به تحریک طالبان برای بسته نگهداشتن مکاتب دخترانه کردهاست.
اتهامات کرزی، مصادیق و مستنداتی نیز دارد؛ از جمله اظهارات بحثبرانگیز عمران خان غلجایی درباره ممنوعیت تحصیل دختران به مثابه «سنت فرهنگی» افغانستان، و نیز محدودیتهایی که در این زمینه در مناطق قبایلی پاکستان وجود دارد.
با اینهمه اکنون به نظر میرسد که طالبان با چالش سختی روبهرو شدهاند. آنها که پیش از این از عدم مخالفت اسلام با آموزش دختران سخن میگفتند و قول دادهبودند که با فراهمکردن فضای «اسلامی» و زیرساختهای لازم برای تحصیل دختران، اقدام به بازگشایی مکاتب دخترانه خواهند کرد، در ادامه «اختلاف علما» را دلیل بستهماندن مکاتب عنوان کردند و در تازهترین مورد نیز وزیر معارف طالبان در ادعایی مضحک و شرمآور اعلام کرد که خود مردم نمیخواهند که دختران بالاتر از ۱۶ سالشان به مکتب بروند!
این تازهترین توضیحی است که طالبان درباره بستهماندن مکاتب دخترانه بیان میکنند. با اینهمه، این دروغی بیش نیست؛ زیرا همین چند روز پیش، مردم و مدیران مکاتب در ولایت پکتیا که از مراکز عمده طالبان به حساب میآید و یک جامعه کاملا سنتی محسوب میشود، اقدام به بازگشایی مکاتب دخترانه کردند که با واکنش تند طالبان روبهرو شد؛ اما دختران پکتیایی با شجاعت به خیابان آمدند و علیه این تصمیم طالبان اعتراض کردند.
بر این اساس، سرنوشت مکاتب دخترانه برای طالبان تبدیل به مسالهای هویتی و حیثیتی شدهاست. اگر آنها از این موضع خود عقبنشینی کنند، اصول ائولوژیک و باورهای قبیلهای و سفارشهای احتمالی رهبران فکری خود را در آنسوی دیورند، نقض میکنند، و اگر همچنان دروازههای مکاتب دخترانه را بسته نگه دارند، مجبور اند انزوا و محرومیت و نفرت و اعتراض و خشم و انزجار مردم افغانستان و جهان را متحمل شوند و هزینههای سنگین آن را نیز بپردازند.