انفعال سازمان ملل در برابر بحران چندضلعی افغانستان
در گذشته، همه کشورها به مساله افغانستان به مثابه یک بحران مشترک و یک تهدید بزرگ برای صلح و امنیت و ثبات بینالمللی نگاه میکردند؛ اما امروزه، این نگاه تغییر کردهاست؛ زیرا افغانستان درگیر یک بحران چندضلعی شده که شماری از بازیگران بینالمللی به آن به مثابه «فرصت» نگاه میکنند و گروهی دیگر از کشورها و قدرتها هم آن را «تهدید» میدانند.
یوناما روز دوشنبه (۴ میزان) با نشر بیانیهای از نشست شورای امنیت سازمان ملل برای افغانستان خبر داده و گفتهاست: نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد افغانستان روز سه شنبه ۲۷ سپتامبر ساعت ۶:۳۰ دقیقه صبح به وقت افغانستان برگزار خواهد شد.
در این نشست قرار است مارکس پوتزل؛ سرپرست یوناما صحبت کرده و از وضعیت افغانستان به شورای امنیت معلومات بدهد.
این در حالی است که سازمان ملل متحد، امسال نیز سخنرانی نصیراحمد فایق در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی را لغو کرد.
آقای فایق اما گفتهاست که در جلسه شورای امنیت که به تاریخ ۲۷ سپتامبر در مورد اوضاع افغانستان برگزار میشود، سخنرانی میکند.
او نشست شورای امنیت را مهم خوانده و گفتهاست که به نمایندگی از مردم در نشست شورای امنیت که بر محور افغانستان برگزار میشود صدای آنان را بلند خواهد کرد.
علیرغم مواضع آقای فایق اما برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل درباره افغانستان دیگر هرگز خبر مهمی برای هیچکس به حساب نمیآید، نه به این دلیل که بحران افغانستان حل شده و نیازی به تصمیمگیری جهان برای چگونگی مواجهه و برخورد با این بحران نیست؛ بلکه درست به این جهت که این بحران به اندازهای گسترش یافته و تعمیق و تکثیر شده که جهان و سازمانهای جهانی دیگر در برابر آن علیل و منفعل شدهاند و هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند.
اکنون افغانستان درگیر یک بحران چندضلعی است نه لزوما یک بحران تکساحتی که تمام جهان و همه قدرتهای جهانی را به چالشی واحد و یگانه و مشترک فرابخواند.
در گذشته، همه کشورها به مساله افغانستان به مثابه یک بحران مشترک و یک تهدید بزرگ برای صلح و امنیت و ثبات بینالمللی نگاه میکردند؛ اما امروزه، این نگاه تغییر کردهاست؛ زیرا افغانستان درگیر یک بحران چندضلعی شده که شماری از بازیگران بینالمللی به آن به مثابه «فرصت» نگاه میکنند و گروهی دیگر از کشورها و قدرتها هم آن را «تهدید» میدانند.
این چندضلعی بودن بحران در عین حال سبب شده تا جهان برای مواجهه با آن دچار اختلاف و شکاف و در نهایت شکست شود؛ زیرا قدرتها و سازمانها نمیدانند با بحرانی که شوروی را متلاشی کرد و در کام خود فروبرد و امریکا را به شکستی مفتضحانه و فراری خفتبار مجبور کرد، چگونه قابل مهار است.
این وضعیت سردرگمی موجب شده تا همهچیز به کام افراطگرایان، تروریستها و تهدیدهای بالفعل و بالقوه علیه امنیت و ثبات و صلح جهانی سقوط کند و افغانستان به تمامی در اختیار طالبان قرار بگیرد.
در چنین شرایطی شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره چه چیزی بحث میکند و چه تصمیمی خواهد گرفت؟
پاسخ این پرسش کاملا روشن است. همین چند روز پیش در ۷۷ – مین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، هیچکس به نمایندگی از افغانستان، سخنرانی نکرد؛ بازهم نه به این دلیل که افغانستان دیگر یک کانون بزرگ بحرانهای بینالمللی نیست؛ بحرانهایی مانند تروریزم، افرطگرایی، مواد مخدر، مهاجرت، قاچاق انسان، مافیا و باندهای تبهکار جهانی، ارتشهای فراملیتی از تروریستها و مزدوران جنگی، فقر، نقض فاحش، سیستماتیک و گسترده حقوق بشر و…؛ بلکه به این علت بسیار ساده که آنچه در افغانستان میگذرد را همه میدانند و نیازی به طرح مجدد آن نیست؛ اما در شرایط کنونی، جهان و سازمان ملل به انفعال رسیده و راهی برای رهایی در اختیار ندارد.
شورای امنیت هم پیشتر در میانه مواضع متعارض روسیه و چین در برابر اروپا و امریکا نسبت به طالبان، به بنبست رسیده و نتوانسته به توافقی فراگیر برای مواجهه با افغانستان زیر حاکمیت مطلق طالبان دست پیدا کند.
شکست امریکا ابتکار عمل در شورای امنیت سازمان ملل را از حیطه اختیارات غرب خارج کرد و اکنون روسیه و چین به ویژه در پی بروز بحرانهای اوکراین و تایوان و نیز منافع و زد وبندهای پیدا و پنهانی که با طالبان دارند با شجاعت و جسارت بیشتری طرحهای غرب را به چالش میکشند و در مسیر رسیدن به یک رهیافت مشترک برای مواجهه جهان با بحران چندضلعی افغانستان مانع ایجاد میکنند.
به این ترتیب نشست شورای امنیت سازمان ملل درباره افغانستان، هیچ چیزی را در داخل افغانستان تغییر نمیدهد و به همین دلیل، امیدی برنمیانگیزد و خبر مهمی به شمار نمیآید.