حمله کابل؛ هیولای خفته بیدار میشود؟
حمله تروریستی روز دوشنبه نشان داد که داعش زنده است و حتی این خطر را یک بار دیگر گوشزد کرد که هیولای خفته هر لحظه ممکن است بیدار شود؛ هیولای ناامنی، جنگ، حملات مرگبار تروریستی، انتقامجوییهای خونین و نزاعهای درونگروهی تروریستهای فراملیتی.
انفجار انتحاری در برابر ریاست «تعقیب فرامین و احکام» طالبان (دادستانی کل سابق)، دستکم ۱۹ کشته و زخمی برجا گذاشت. طالبان تعداد تلفات را ۶ کشته و ۱۳ زخمی اعلام کردند؛ اما منابع میگویند که دستکم ۱۳ تن در این حمله کشته و تعدادی هم زخمی شدند.
این انفجار حوالی ساعت ۴:۱۰ روز دوشنبه، ۱۲ سنبله در مقابل در مربوطات حوزه ششم امنیتی طالبان در کابل رخ داد و اکثر قربانیان آن کارمندان و دادستانهای حکومت پیشین اند که در این اداره طالبان به کار خود ادامه داده بودند.
ویدیویی که از لحظه وقوع این انفجار منتشر شده، شدت انفجار را نشان میدهد.
داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است.
اگرچه طالبان تاکنون به ادعای داعش درباره پذیرش مسئولیت این حمله ابراز نظر نکرده؛ اما کارشناسان امنیتی میگویند که این رویداد یک بار دیگر ادعای بزرگ طالبان مبنی بر تامین امنیت سراسری، نابودی داعش و استحکام قدرت این گروه را به چالش میکشد و ترس و هراس و نگرانی درباره چشمانداز هولناک امنیت افغانستان را تشدید میکند.
به باور آگاهان، در صورتی که ادعای داعش مبنی بر سازماندهی و انجام این حمله مهیب و مرگبار درست باشد نشانه آن است که این گروه نه تنها برخلاف ادعای طالبان به حیات خود در افغانستان ادامه داده؛ بلکه قادر است اهداف خود را به طور آگاهانه انتخاب کند و برنامههای تروریستی خود را بدون آنکه به دام نیروهای طالبان بیافتد عملیاتی سازد.
آنگونه که داعش ادعا کرده حمله بر کارمندان دادستانی کل افغانستان به منظور انتقام از تصمیم طالبان برای انتقال زندانیان داعشی به زندان بگرام انجام شده است. این نشان میدهد که داعش نه تنها در افغانستان وجود و حضور دارد؛ بلکه اگر اراده کند میتواند به عملکرد طالبان و تصمیمات این گروه علیه افراد و اعضای خود واکنش مرگبار نشان دهد.
از جانب دیگر، حمله مرگبار کابل در سه سالگی حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان صورت گرفت؛ حاکمیتی که همواره با این ادعای بزرگ و پرافتخار از جانب سران و رهبران این گروه همراه بوده که جنگ پایان یافته، تروریزم نابود شده، افغانستان در مسیر امنیت پایدار قرار گرفته و فجایع و رویدادهای امنیتی مرگبار که- عمدتاً توسط طالبان – در دوره جمهوریت صورت میگرفت، دیگر تکرار نخواهد شد.
طالبان امسال به طور غیرمعمول، سالگرد پیروزی خود را با برگزاری یک رژه باشکوه در پایگاه هوایی بگرام برگزار کردند که به گونه نمادین، حامل این پیام قدرتمند بود که آنها بیش از همیشه سیطره خود را مستحکمتر کرده و هیچ دشمن داخلی و خارجی قادر به درهم شکستن قدرت و هیمنه این گروه نیست.
حمله تروریستی روز دوشنبه اما تمام این ادعاها را به چالش کشید و نشان داد که داعش زنده است و حتی این خطر را یک بار دیگر گوشزد کرد که هیولای خفته هر لحظه ممکن است بیدار شود؛ هیولای ناامنی، جنگ، حملات مرگبار تروریستی، انتقامجوییهای خونین و نزاعهای درونگروهی تروریستهای فراملیتی.
نکته قابل تامل این است که سران و رهبران طالبان و شبکه حقانی حتی مهرههای امنیتی آنها از دیروز تاکنون در قبال حمله مرگباری که در کابل رخ داد سکوت کردهاند؛ واکنشی که در رویدادهای تروریستی و ضد امنیتی مشابه در طول سه سال گذشته شاهد بودهایم؛ اما این بار با این پیام ضمنی که حرفی برای گفتن، ادعایی برای مطرح کردن و شعاری برای سر دادن وجود ندارد. تروریزم در افغانستان فعال است، ناامنی هر لحظه ممکن است بازگردد و ادعاهای بلندبالا درباره تامین امنیت پایدار و سراسری یک دروغ بیبنیاد بیش نبوده است.
در این میان اما گمانهزنیهای دیگری نیز در حاشیه این رویداد تروریستی مطرح شده که نمیتوان به راحتی از آنها گذشت. یکی از گمانهزنیها این است که چرا کارمندان دولت پیشین که همچنان با طالبان کار میکردند عمدهترین طیف قربانی این حمله هستند؟ پرسش دیگر اینکه چرا اکثر کسانی که در این حمله جان باختند شهروندان بدخشانی هستند؟
آنچه به این گمانهزنیها دامن زده و شک و گمانهای گستردهای را درباره آن برانگیخته وقوع چند رویداد تروریستی مشکوک، مبهم و پرسشبرانگیز مشابه در گذشته است. حمله تروریستی در برابر وزارت خارجه که طی آن حدود ۱۲ کارمند نخبه دوره جمهوریت جان باختند و یک حمله تروریستی منسوب به داعش در میان نیروهای طالبان در بدخشان که قربانیان آن را طالبان تاجیک تبار تشکیل میدادند؛ دو رویدادی هستند که گمانهزنیها درباره احتمال دخالت دستهایی از درون تشکیلات طالبان در حمله تروریستی دیروز کابل را تقویت کرده است.