جنایت دایکندی؛ چرا محکومیت کافی نیست؟

در عصر فراگیری رسانه و شبکه‌های اجتماعی که جنایات به سرعت مستند می‌شوند و هیچ تلاشی برای پنهانکاری، توجیه، فرار از مسئولیت و فرافکنی راه به جایی نمی‌برد مسئولان واقعی کشتار دایکندی مشخص هستند و افکار عمومی افغانستان و جهان نیز به خوبی از این واقعیت آگاه اند. بنابراین صدور پیام‌های محکومیت از هیچ کسی رفع مسئولیت نمی‌کند به ویژه کسانی که دستی در قدرت دارند و از توان تغییر وضعیت برخوردار هستند.

گروه تروریستی داعش، مسئولیت کشتار اخیر هزاره‌ها در دایکندی را به عهده گرفت؛ کشتاری که یک بار دیگر افغانستان و جهان را تکان داد و توجهات را به نسل‌کشی سیستماتیک هزاره‌ها که در طول تاریخ معاصر کشور از سوی رژیم‌ها و گروه‌های مختلف جریان داشته جلب کرد.

برای هزاره‌ها و شیعیان افغانستان این نوع کشتارها بدون توجه به اینکه از سوی چه گروه یا رژیمی صورت می‌گیرد یادآور یک تبعیض تاریخی است؛ تبعیضی که علیرغم تغییر رژیم‌ها و جابه‌جایی حکومت‌ها هرگز متوقف نشده است.

اگر دیروز عبدالرحمان خان، مرتکب جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی هزاره‌ها می‌شد در دوران به اصطلاح دموکراسی نیز دولت به رهبری غنی و دستگاه‌های امنیتی آن در تبانی با تروریست‌های خون‌آشام همان پروژه عبدالرحمان خانی را ادامه می‌دادند.

اگر امروز مسئولیت کشتار دایکندی را گروه تکفیری داعش به عهده می‌گیرد دیروز که طالبان هنوز به قدرت نرسیده بودند مرتکب اعمال مشابه می‌شدند و زنان، مردان و حتی کودکان و نوزادان شیعه و هزاره را در خانه و خیابان، دانشگاه و آموزشگاه، مکتب و مدرسه، شفاخانه و زایشگاه بی‌رحمانه هدف قرار می‌دادند و قتل عام می‌کردند.

این کلمات بسیار تلخ و خونبار و غیرقابل تحمل است؛ اما در مقایسه با درد و رنجی که یک ملت طی ده‌ها و صدها سال گذشته متحمل شده هرگز کافی نیست.

یادآوری این تاریخ تاریک و تلخ، بخشی از ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر بازخوانی گذشته نکبت‌بار افغانستان و ترسیم آینده‌ای عاری از تبعیض و ستم است و همه کسانی که امروز کشتار بی‌رحمانه غیرنظامیان بی‌دفاع در دایکندی را محکوم می‌کنند و با جامعه دردمند هزاره و شیعه افغانستان همدردی و غم‌شریکی‌شان را ابراز می‌دارند برای درک عمق فاجعه باید بخشی از تاریخ خونبار کشور را نیز بازخوانی کنند و بدانند که پیکرهای خون‌آلود و بی‌جان هزاره‌های بی‌دفاع یک تاریخ است که بر دوش این ملت مظلوم و رنج کشیده تشییع می‌شود و مردم افغانستان و جامعه جهانی هیچ کاری برای توقف این نسل‌کشی آشکار نکرده‌اند.

آنانی که تصور می‌کنند که با صدور یک پیام تسلیت و محکومیت به مسئولیت خود در قبال نسل‌کشی فجیع هزاره‌ها عمل کرده‌اند باید بدانند که این محکومیت‌ها هیچ تغییری در وضعیت رقت‌انگیز این ملت مظلوم ایجاد نخواهد کرد و تأثیری بر اراده تروریست‌های خون‌آشام برای ادامه نسل‌کشی تاریخی هزاره‌ها نخواهد داشت.

بنابراین اگر به راستی از آنچه اخیراً در دایکندی اتفاق افتاد خشمگین هستیم و از جنایتی که برای مردم سوگوار این ولایت و همه هزاره‌های افغانستان یادآور یک تاریخ تبعیض و تعصب و حذف و کشتار و نسل‌کشی و آپارتاید و ژنوساید سیستماتیک است برآشفته شده‌ایم به جای محکومیت و ابراز خشم و اندوه باید کاری برای توقف این خط خونین تاریخی کرد. در غیر آن صورت، اگر محکومیت به تنهایی کافی باشد با توجه به پیامدهای این واکنش حتی تروریست‌های جنایتکار و حامیان حاکم آن‌ها نیز به سادگی از این ابزار برای تبرئه خود استفاده می‌کنند و از پذیرش پیامدهای جنایات هولناک خود طفره می‌روند.

در این مرحله حساس و دشوار، جامعه جهانی برای نجات هزاره‌ها از ظلم و ستمی که حاکمان کنونی و متحدان تروریست آن‌ها بر این ملت مظلوم روامی‌دارند در نخستین گام باید نسل‌کشی هزاره‌ها را به رسمیت بشناسد و عوامل آن را در قبال جنایات خود مسئول بداند.

در عصر فراگیری رسانه و شبکه‌های اجتماعی که جنایات به سرعت مستند می‌شوند و هیچ تلاشی برای پنهانکاری، توجیه، فرار از مسئولیت و فرافکنی راه به جایی نمی‌برد مسئولان واقعی کشتار دایکندی مشخص هستند و افکار عمومی افغانستان و جهان نیز به خوبی از این واقعیت آگاه اند. بنابراین صدور پیام‌های محکومیت از هیچ کسی رفع مسئولیت نمی‌کند به ویژه کسانی که دستی در قدرت دارند و از توان تغییر وضعیت برخوردار هستند.

البته در این میان، حساب رهبران و مقامات ارشد سیاسی و امنیتی رژیم طالبان به طور کامل جدا است. آن‌ها حتی از محکومیت ساده کشتار دایکندی نیز اجتناب کردند و در مناسبت‌های گوناگون بدون حتی یک اشاره کوچک به این رویداد هولناک و تکان‌دهنده مسئولیت‌های مستقیم و بدیهی خود در قبال امنیت جانی تمام شهروندان افغانستان بدون اعتنا به قومیت و مذهب و گرایش سیاسی و عقیدتی آن‌ها را به طور غیرمسولانه‌ای نادیده گرفتند. این رویکرد نشان می‌دهد که داعش تنها دشمن شیعیان در افغانستان نیست و چه بسا داعش به عنوان یک نشانی گمراه‌کننده برای توجیه پروژه‌های تروریستی و اعمال آزادانه نسل‌کشی شیعیان و هزاره‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد تا عوامل اصلی این کشتارها ناشناس باقی بمانند؛ همان تاکتیکی که در دوره اشرف غنی و پیش از آن نیز به کار گرفته می‌شد.

مطالب مرتبط