سقوط اسد، خاورمیانه به کام تروریزم
ادلب، حلب، حماه، دیرالزور، حمص، درعا، قنیطره، پالمیرا، دمشق… اینها نامهایی است که در روزهای اخیر، بار دیگر بر سر زبانها افتاده است؛ بحران در سوریه وحشت را در خاورمیانه تشدید کرد.
تندروهای وابسته به «هیات تحریر شام» به رهبری ابومحمد الجولانی؛ یکی از مخوفترین رهبران تروریستی در خاورمیانه، هفته گذشته در حملهای برقآسا حلب دومین شهر بزرگ سوریه را به راحتی تصرف کردند. سپس سریال دومینویی سقوطها شروع شد؛ به گونهای که در نهایت به دمشق پایتخت رسیده است.
علیرغم ابراز اطمینان دولت سوریه برای آمادگی نظامیان تحت فرمانش برای دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی این کشور، هیچ نشانهای حاکی از مقاومتی امیدبخش در برابر لشکر فاتح تروریستهای فراملیتی دیده نشد؛ بلکه بالعکس، نزدیک به ۲۰۰۰ نیروی نظامی وابسته به ارتش سوریه در هماهنگی با نیروهای کرد و ارتش عراق وارد این کشور شدند؛ رویدادی که یادآور فرار نظامیان افغانستان پس از سقوط کشور به دست طالبان است و به لحاظ روانی، روحیه نظامیان سوری را بیش از پیش تضعیف کرد و به شورشیان مسلح برای ادامه جنگ تا سقوط کامل دولت ملی سوریه، انگیزه و اراده مضاعف بخشید.
نکته دیگر این است که متحدان اصلی دولت بشار اسد در دمشق یعنی روسیه و ایران نیز نشانههایی واضح از بیرغبتی برای هزینه کردن به منظور حفاظت از دولت به رهبری او نشان دادند.
روسیه که خود درگیر جنگی سه ساله در اوکراین است از همان روزهای نخست سقوط حلب تاکنون صرفاً به حملات هوایی علیه مواضع شورشیان بسنده کرد. در ایران نیز اختلاف نظر و موضعگیریهای متفاوت از سوی مقامات سیاسی این کشور درباره تحولات سوریه بیش از آنکه مبتنی بر اطمینان از مقاومت و ایستادگی باشد از وجود یک سردرگمی استراتژیک حکایت میکند.
دو روز پیش، تلویزیون رسمی ایران، ادبیات مورد استفاده خود درباره گروههای شبه نظامی در حال جنگ با ارتش سوریه را به طور معناداری تغییر داد و از آنها به جای «تروریستها» به عنوان «گروههای مسلح» یا «شبه نظامیان» یاد کرد و مدعی شد که آنان، اقلیت شیعه در حلب و «نبل زهرا» را مورد آزار و اذیت قرار ندادهاند.
در مقابل، ابومحمد الجولانی؛ رهبر «هیات تحریر شام» که فرماندهی جنگ جاری علیه دولت سوریه را به عهده دارد و گفته میشود از حمایتهای وسیع ترکیه، اسرائیل و برخی دیگر از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای برخوردار است در مصاحبهای بیسابقه با شبکه تلویزیونی سیانان امریکا ایران را به فاصله گرفتن از دولت اسد ترغیب کرد و گفت: «معتقدم ایران باید در رابطه با سوریه بازنگری کند و در ازای باقی ماندن برخی منافع، در کنار مردم باشد و میتواند با سوریه روابط راهبردی برقرار کند.»
در این میان، نشست «روند آستانه» با شرکت وزرای امور خارجه ایران، روسیه و ترکیه در دوحه پایتخت قطر نیز به نتایجی قابل انتظار برای پایان خصومتها در سوریه و آغاز یک فرایند سیاسی منجر نشد و این همان چیزی بود که با توجه به اختلافات عمیقی که میان طرفهای شرکت کننده در این اجلاس وجود داشت کاملاً پیشبینی میشد.
دو روز پیش، رجب طیب اردوغان؛ رئیس جمهوری ترکیه هم به طور واضح از معارضان سوری به رهبری «هیات تحریر شام» حمایت و ابراز امیدواری کرد که پیشروی آنان تا دمشق ادامه پیدا کند؛ زیرا به گفته او دولت بشار اسد «دست دوستی» ترکیه را رد کرد و به فراخوانهای مکرر به منظور راهاندازی یک روند سیاسی برای دستیابی به آشتی ملی بیاعتنایی کرد.
به این ترتیب در حالی که نیروهای نظامی وفادار به دولت سوریه فروپاشیدند و حکومت ۲۴ ساله بشار اسد سرنگون شد، نگرانی درباره ابعاد و پیامدهای این رویداد بر کل خاورمیانه و چه بسا فراتر از آن در حال افزایش است.
بسیاری از آگاهان معتقد اند که سقوط سوریه به کام افراطگرایان در حالی که افغانستان نیز توسط طالبان اداره میشود، ضربهای مهلک بر جبهات ضد ترور در خاورمیانه محسوب میشود و این امر بدون شک، پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت که به نفع هیچکس نخواهد بود.
در این میان البته تردیدی وجود ندارد که برخی رژیمهای غیرمسئول در منطقه مانند اسرائیل، دولتهای عربی و ترکیه از تحولات جاری در سوریه و سقوط دولت بشار اسد خوشحال هستند و از معارضان ضد سوری حمایت میکنند؛ اما تغییر معادلات امنیتی در خاورمیانه که در حال حاضر نیز به اندازه کافی آشوبزده و بحرانی است، تهدیدی بزرگ علیه صلح و امنیت جهانی است و بیثباتی در ابعاد بینالمللی را در مقیاسی چندین برابر تشدید خواهد کرد و این خطر وجود دارد که با بروز جنگها و فتنههای آخرالزمانی در سایه تعارض منافع استراتژیک ابرقدرتهای رقیب و متخاصم، امنیت در دنیای آشوبزده کنونی، دیگر فقط یک رویا باشد؛ رویای دور و دستنیافتنی که حتی در امنترین کشورهایی که در حال حاضر بر ناامنی در خاورمیانه سرمایهگذاری کردهاند هم قابل رویت نباشد.