حقیقت مخالفت با نوروز
در مطلب دیروز که تحت عنوان «نگاه نو به نوروز» پُست شد، یادآوری گردید که مبتکر تقویم خورشیدی که نوروز برابر با روز اول فصل بهار است، علما و شخص «خواجه نظامالملک» فقیه و دانشمند غیرعرب اهلسنت بود. اکنون سؤال این است که در حال حاضر چرا برخی با استفاده از اسم دین و اسلام با «نوروز» مخالفت میکنند؟
در پاسخ به این سؤال باید تصریح کرد: از جایی که مخالفت با نوروز، ریشه در متون دینی داشته باشد، ریشه در تعصب عربی دارد. تضاد بین عربها و غیرعربها از زمان خلافت بنیامیه شروع شد که تاکنون پابرجاست. در آن زمان با هر پدیدهای که رنگ غیرعربی داشت مخالفت میشد. تاریخ پُر است از داستانهای که عجمیها و خراسانیان فقط به خاطر پوشیدن لباس محلی و صحبت با لهجه خودشان مورد تحقیر قرار میگرفتند. جالب بدانید که عربهای بنیامیه و بنیعباس، تا قرن چهارم هجری، خراسانیان و در کل عجمان را «موالی» یعنی «بندگان آزادشده» میخواندند.
خصومت عربها نه تنها فرهنگ مردم «خراسانزمین» را نشانه گرفته بود، بلکه دانشمندان عجم نیز از گزند آنان در امان نبودند. علت این که دانشمندان غیرعرب مثل «ابونصر فارابی»، «زکریا رازی» و «ابوعلی سینای بلخی» همواره چوب تکفیر و تفسیق میخورند، عدم تحمل آنان توسط حاکمان عرب و علمای وابسته به جریان دربار بود. بسیاری از تکفیر کردنها در تاریخ اسلام، به جای علت دینی، ریشه در عصبیت مفرط عربی به خصوص آلامیه و آلعباس داشت.
یکی از علمای جهان اسلام که در قرن دوم هجری قربانی تعصب عربی شد، امام ابوحنیفه بود. او در اوایل قرن دوم هجری چنان در کوفه و بغداد شهرت فقاهت یافت که حسادت عربها اعم از امویان و عباسیان را برانگیخت. او زمانی به عنوان یک عالم عجمی و غیرعرب مشهور شد که اواخر دوره اموی بود. امویان در سال ۱۲۹ هجری، چنان عرصه را بر امام ابوحنیفه تنگ کردند که این عالم خراسانی ناگزیر شد مخفیانه کوفه را به مقصد مکه ترک کند. او پس از برافتادن سلسله امویان و رویکار آمدن عباسیان دوباره به کوفه آمد اما هرگز روز خوشی ندید. امام ابوحنیفه در روزگار منصور عباسی، به بغداد فراخوانده شد و به بهانه مخالفت با جریان حاکم، راهی زندان گردید. او بارها در زندان مورد شکنجه قرار گرفت تا سرانجام در سال ۱۵۰ هجری به طور مشکوکی در زندان درگذشت. برای اطلاعات بیشتر، به طبقات ابن سعد، جلد۶، صفحه۲۵۶ مراجعه شود.
از اصل مطلب دور نشویم، عربها تصور کرده و میکنند که با برجسته شدن شخصیتهای غیرعرب و برپایی رسم و رسوم غیرعربی، سلطه و نفوذ آنان در بین ملتهای مسلمان کاهش پیدا میکند. بنابراین، آنها از قدیمالایام تاکنون با استفاده از اسم دین و اسلام، کوشیدهاند که به نوروز و یا هر پدیده غیرعربی برچسب «مجوسی» بزنند و آن را غیراسلامی بخوانند.
در چند روز اخیر مثل سالهای گذشته، حتی شبکههای سکولار عربی نیز در مخالفت با تجلیل از نوروز برخاستهاند. شبکههای عربی اعم از سکولار و وهابی، در دو مورد نظر واحد دارند. حمایت از تروریسم و مبارزه با پدیدههای غیرعربی، راهبرد واحد سکولارها و سلفیها است.
جالب است که مجریان خانم شبکههای سکولار عربی که زمستان را با تابستان اشتباه گرفته و بخشی از لباسهای خود را درآوردهاند، نیز داد از حرام بودن نوروز میزنند! تمام این مخالفتها به خاطر این است که نوروز یک رسم غیرعربی است. دعوا بر سر نوروز، منازعه قدیمی عرب و عجم است که در نقاب دین خودنمایی میکند. این را هم اضافه کنم که حساسیت عربها به نوروز در طول تاریخ، عمدتاً وابسته به روابط آنان با عجمان بوده است. هرگاه روابط حاکمان عرب با حاکمان غیرعرب و خراسانی خوب بوده، حساسیت به نوروز نیز کمتر بوده است اما هرگاه این روابط خراب بوده، حساسیت به نوروز نیز بیشتر بوده است.
چند جملهای هم خطاب به عزیزان پشتون عرض کنم و آن این که برخی از دوستان پشتون نیز تصور میکنند که نوروز فقط مربوط ایران یا در مجموع متعلق به حوزه فارسیزبان است در حالی که چنین تصوری از اساس اشتباه است.
نوروز در حال حاضر از شکل باستانی آن خارج گردیده و به رسم و رسوم ملی کشورهای منطقه تبدیل شده است. حالا فرض را بر این میگیریم که نوروز همان رسم پیشینیان است، در این صورت بازهم روز مربوط آریاییها و سرزمین باختر و بلخ است که پشتونها را نیز دربر میگیرد. پشتونهای عزیز بخشی از فرهنگ و تمدن آریاییاند، حوزه تمدنی آریاییها فراتر از یک زبان و جغرافیای خاص است.
پس در یک نتیجهگیری باید تصریح کرد که دعوا بر سر نوروز نه جنگ بین دین اسلام و دین بیگانه و نه رقابت بین دو فرهنگ دینی و ملی افغانستان است، بلکه دعوا بر سر نوروز، تنگنظری عربها در برابر فرهنگ غنی عجمیان است. در این میان مخالفان نوروز، ناخودآگاه خود را برای عربها و نه اسلام، به زحمت انداخته و با نوروز مخالفت میکنند. البته اگر کسی از نحوه برگزاری نوروز که در آن معصیت و گناه خداوند صورت بگیرد، انتقاد و یا اعتراض کند، اعتراض وارد است اما نباید از اساس با آن مخالفت نمود بلکه باید نارساییهای نوروز را اصلاح کرد.