سید جمالالدین، اهل کجا بود؟
دیروز ۱۹ حوت صدوبیست و دومین سالروز درگذشت «سید جمالالدین» بود.
نه تنها هویت این متفکر شرق در زندگی و پس از مرگ او مورد مناقشه بوده و است بلکه تفکر او نیز در زمان حیات و مماتش، مخالفان و موافقانی داشته و دارد.
اصلاً سؤال این است که آیا سید جمالالدین، ایرانی یا افغان بود؟ اگر پاسخ این سؤال به همین راحتی میبود، لازم نبود که نزدیک به یک قرن، نویسندگان و اهل تحقیق دو کشور ایران و افغانستان، درباره هویت او تحقیق کنند و سرانجام هم به یک نتیجه قابل قبولی نرسند.
تاکنون محققین ایرانی و افغانستانی، هرکدام اسناد و مدارک خود را دال بر ایرانی بودن و یا افغانی بودن سید جمالالدین ارائه کردهاند. اسناد هر دو طرف دارای ضعفها و قوتهایی است که سختی کار نیز در تائید و یا رد این اسناد است.
برای تثبیت هویت سید جمالالدین، یک راه سهلالوصول و آسانی هم وجود دارد که رجوع به نوشتهها و نامههای خود سیّد جمالالدین است. اکنون سؤال را اینگونه طرح میکنیم که سید جمالالدین چه تخلص میکرد و خود را چه مینامید؟ برای پاسخ به این سؤال، نیاز بود تا به نامههای سید جمالالدین که در دسترس است، مراجعه کنم.
کتاب «نامهها و اسناد سیاسی- تاریخی سید جمالالدین»، معتبرترین منبع برای استناد به تشخیص هویت او است. آخرین طبع این کتاب در سال ۱۳۷۹خورشیدی توسط انتشارات «کلبه شروق» در همکاری با «مرکز بررسیهای اسلامی» در تهران انجام شده است. این کتاب که توسط محقق ایرانی «سید هادی خسروشاهی» تنظیم گردیده، حاوی ۶۰ سند تاریخی و نامههای سید جمالالدین به شخصیتهای زمان خود است.
اکثر نامههای این بیدارگر مشرق، با «سید جمالالدین الحسینی» پایان یافته که اسم و تخلص وی است. سیّد، در بسیاری از نامهها و مکتوبات خود، «حسینی» تخلص میکرد اما در موارد زیادی در پسوند اسم خود، «افغانی» نیز مینوشت. مثلاً در بین ۶۰ نامهای که در کتاب مذکور منتشر شده، او در ۸ نامه، خود را «الافغانی» معرفی کرده است. جالب است که سید جمال در نامههای که به ایرانیها از جمله «محمدحسن امینالضرب» میزبان ایرانی خود نوشته، بازهم خود را افغانی معرفی کرده است.
او در بین این نامهها حتی نامههای که به «ناصرالدینشاه» و سران ایران نوشته، خود را یکبار هم «ایرانی»، «همدانی» و «اسدآبادی» ندانسته است. اگر سیّد برای تاکتیک و مصلحت، خود را افغانی معرفی میکرد، حداقل یکبار هم که شده برای تاکتیک و جلب توجه عامه مردم ایران و کسب اعتماد سران این کشور از جمله ناصرالدینشاه نیز تخلص خود را ایرانی، همدانی و یا اسدآبادی مینوشت که ننوشته است.
پس معلوم میشود که انتخاب تخلص افغانی توسط سید جمال که به صریحالهجه بودن شهرت دارد، مصلحتی و تاکتیکی نبوده بلکه او خود را اهل افغانستان میدانسته و از ذکر آن ابایی نداشته است.