خبرنگاری یا خطرنگاری؟

بیست و هفتم حوت، برای پاسداشت خبرنگاران، به‌عنوان روز خبرنگار در تقویم افغانستان درج شده است. برای خبرنگاران هم بسیار ارج‌مند است که کار آنان برای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی به مردم، ارج نهاده می‌شود و از میان ۳۶۵ روز سال، یک روز هم به آنان اختصاص یافته است، اما این، آن چیزی نیست که به رفع یا کاهش خطرات و مخاطراتی که خبرنگارجماعت با آن روبرو است، کمک کند.blank

از بیست و هفتم حوت به‌عنوان روز خبرنگار در حالی توسط نهادهای دولتی و رسانه‌ای تجلیل شد که خبرنگاران بار سنگینی از قربانیان را بر دوش می‌کشند و سال ۲۰۱۸ به‌عنوان خونین‌ترین سال برای خبرنگاران خوانده شد؛ به‌گونه‌ای که تنها در سال روان ۱۳۹۷، ۳۸ خبرنگار و کارمند رسانه در افغانستان کشته شدند. بر پایه آمار مرکز خبرنگاران افغانستان، بخش عمده تلفات خبرنگاران در حملات تروریستی و هدفمند داعش صورت گرفته و میزان خشونت‌های انجام‌شده علیه خبرنگاران به ۹۲ مورد در سال ۱۳۹۷ می‌رسد که رقمی تکان‌دهنده است. تکان‌دهندگی این خشونت‌ها نیز وابسته به ماهیت خشونت‌هایی است که از سوی افراد و حلقات مختلف سیاسی و دولتی از ضرب و شتم و توهین و تحقیر گرفته تا اختطاف و محرومیت از دسترسی به اطلاعات را دربر می‌گیرد.

هرچند خبرنگاران کشته‌شده در سال روان، نسبت به سال پار نشان‌دهنده کاهش تلفات آنان است، اما سال ۱۳۹۷ به دلیل انجام حملات هدفمند علیه خبرنگاران، رسانه‌ها و تأسیسات آزادی بیان، نسبت به سال قبل خطرناک بوده است.

در دسته‌بندی‌هایی که از عوامل خشونت علیه خبرنگاران صورت گرفته، گروه تروریستی داعش و به دنبال آن افراد ناشناس و درنهایت طالبان، سه بزرگ‌ترین عامل خشونت علیه خبرنگاران شناخته شده‌اند. در این میان نقش نیروهای دولتی و حلقات مافیایی زورمند را هم در اعمال خشونت علیه خبرنگاران نمی‌توان نادیده گرفت. اگرچه در گزارش نهادهای رسانه‌ای و خبرنگاری، این دو مورد از قلم افتاده‌اند.

خشونت‌های سازمان‌یافته و هدفمند علیه خبرنگاران در حالی در کشور ما صورت می‌گیرد که انتظار می‌رود پس از نزدیک به دو دهه فعالیت رسانه‌های آزاد و به رسمیت شناخته شدن آزادی بیان، خبرنگاران بایستی به حداقل‌های امنیت و مصونیت شغلی دست یافته باشند.

از جانب دیگر آنچه این بایستگی را تشدید و برای جریان‌ها و نهادهای مختلف، تحمل‌پذیر می‌سازد، استقلال عمل کاری و ناوابستگی خبرنگاران به طرف‌های درگیر سیاسی و نظامی در کشور است. کار تعریف و تعیین‌شده خبرنگاران، اطلاع‌رسانی و برملاسازی جنبه‌های گوناگون واقعیت‌های میدانی و رخدادهای واقعی بدون دخالت علایق عاطفی و سلایق سیاسی خویش در آن است. خبرنگاران، کسانی نیستند که همانند مسؤولان دولتی و غیر دولتی در ماهیت رویدادها دست ببرند و جریان آزاد اطلاعات را طبق میل خویش با جعل و قلب محتوا و تحریف حقیقت، مدیریت و مهندسی و منحرف کنند، بلکه برعکس، آنان امانت‌دارترین و مسؤولیت‌پذیرترین نیروی مدنی هستند که کار اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی به مردم را در چارچوب تعهدات اخلاقی حرفه خویش به‌پیش می‌برند و به همین جهت، مورد اعتماد عمیق و وثیق مردم قرار دارند.

اما این مقامات دولتی و جریان‌های دهشت‌افکن هستند که وقتی منافع خود را در تضاد با اطلاع‌رسانی مبتنی بر حقیقت و واقعیت خبرنگاران می‌بینند، آن را برنمی‌تابند و به‌جای اصلاح منش مبارزاتی یا کارکرد دولتی خود، به قربانی گرفتن از خبرنگاران مبادرت می‌ورزند.

این در حالی است که محرومیت خبرنگاران از دسترسی آسان و آزاد به اطلاعات، از دشواره‌های اصلی کار آنان است و به‌ویژه نهادهای دولتی، به‌رغم تصویب قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، همکاری درخوری با خبرنگاران نمی‌کنند و آنان را همواره در فقر اطلاعاتی نگه ‌می‌دارند.

با آن‌که آقای فاضل سانچارکی، معین امور نشرات وزارت اطلاعات و فرهنگ در مراسم تجلیل از روز خبرنگار گفت که برای اطلاع‌رسانی شفاف هیچ محدودیتی وجود ندارد، اما ادعای نبود محدودیت برای اطلاع‌رسانی شفاف، عمیقاً مورد تأمل است؛ چراکه چنین محدودیتی به‌راستی وجود دارد و نهادهای مسؤول، از جمله وزارت اطلاعات و فرهنگ، به‌عنوان نهاد حکومتی حامی خبرنگاران، کار چشم‌گیری برای تأمین حقوق صنفی و انسانی خبرنگاران انجام نداده و فرصت‌های عملی دسترسی آنان به اطلاعات مورد نیاز در کار خبرنگاری خود را فراهم نکرده است.

بنابراین آنچه از دولت افغانستان به‌عنوان یک کلیت به‌هم‌پیوسته و از وزارت اطلاعات و فرهنگ به‌عنوان نهاد مسؤولی که ارتباط مستقیم با کار خبرنگاران دارد، انتظار می‌رود آن است که تدابیر بنیادین و گسترده‌ای برای حمایت از صنف خبرنگاران بیندیشند؛ تدابیری که افزون بر مصونیت جان خبرنگاران، به نیازمندی‌های معیشتی و تسهیلات کار حرفه‌ای خبرنگاری آنان نیز توجه کند. این مقدار انتظار از نهادهای مسؤول و مدعی مرزبانی از حقوق و منافع خبرنگاران، بیهوده و بیش‌ازحد و فزون‌طلبانه نیست؛ زیرا کار «خبرنگاری» با «خطرنگاری» آمیخته است و خبرنگار پیش از آن برای مردم «خبر» بنگارد، برای خود «خطر» می‌نگارد و کسی که حاضر است گوهر جان خویش را در قمار آگاهی‌دهی به مردم ببازد، بیش از مقامات و نهادهای بلندپایه خبرساز، ارزش دارد از حق حیات و حمایت برخوردار باشد.

مطالب مرتبط