ابزارهایی که به این پدیده کمک می کنند
پیدایش شهرتطلبی در دوران مدرن
اریش فروم، روانشناس اجتماعی معروف امریکایی که آلمانی تبار است، تحقیقی کرده است راجع به شهرتطلبی. این تحقیق را در کتاب انهدام ساختار بشری که کتاب بسیار مفصلی است به چاپ رسانده است.
در واقع اولین بار، او بود که نشان داد شهرتطلبی یک خواستهای است متاخر. یعنی انسانها تا تقریبا اوایل دوران مدرن، خواستههای بسیار دیگری داشتند، اما شهرتطلبی نداشتند. شما اگر با دقت به کتابهای ادیان و مذاهب رجوع کنید، که همه قبل از دوران مدرن نوشته شدهاند، به کتابهای اخلاقی که قبل از دوران مدرن نوشته شدهاند، میبینید که دائم میگویند فلان ویژگی را نداشته باش، چون این از رذائل است. ولی هیچکدام شهرتطلبی را نام نمیبرند. نه به دلیل اینکه شهرتطلبی آن وقتها جزء فضائل بوده، بلکه به این دلیل که اصلا شهرتطلبی وجود نداشته است. این یک چیزی است که اخیرا پدید آمده است.
اریش فروم می گوید به این دلیل پدید آمده که جامعه بشری، جامعه ای تودهای شده است. و چون جامعه تودهای شده، هر کسی دنبال این است که از وسط این توده به هر نحوی که شده بالا بیاید و چند لحظهای مورد توجه قرار بگیرد و شهرت پیدا کند.
این مسئله قبلا وجود نداشت، چون قبلا در یک دهی که زندگی می کردی، در این ده مثلا هفتاد نفر زندگی می کردند که همه همدیگر را می شناختند و همه هم کم و بیش زندگیای شبیه به هم داشتند. و از دهات اطراف هم خبر چندانی نبود. اما امروز تلویزیون می تواند مرا در یک لحظه به همه عالم نشان دهد، یک چیزی در من پدید می آورد که به نکته آخری که می خواستم بگویم، ربط پیدا می کند: این که ابزارِ اِعمالِ یک میل، در پدید آمدن آن میل موثر است. به عنوان مثال، من آمده ام خانه شما مهمانی. شما به آشپزخانه میروید تا میوه و چای بیاورید. من همین طور که تنها نشستهام و دارم به در و دیوار خانه نگاه می کنم، توجهم به ناخنگیری که روی میز است جلب می شود. بعد به ناخن های خودم نگاه می کنم که بلند است. پس ترغیب می شوم که ناخن هایم را بگیرم، و این کار را می کنم. حالا شما یقین داشته باشید که اگر من این ناخنگیر را نمی دیدم، اصلا میل به کوتاه کردن ناخن ها در من پدید نمی آمد.
امروزه این ابزار اِعمال شهرتطلبی در میان انسان ها پدید آمده است. یعنی ممکن است در یک لحظه تمام مردمی که تلویزیون دارند، بتوانند مرا از طریق تلویزیون ببینند. قبلا همچین چیزی وجود نداشت. اما اکنون من از طریق کتاب نوشتن، مصاحبه، میزگرد، رادیو، تلویزیون، ماهواره، سایت و امثال اینها می توانم مشهور بشوم. خوب حالا که وسایل مشهور شدن آماده است و من می توانم مشهور شوم، چرا نشوم؟! چرا مرا فقط مثلا لبنیاتی سر کوچهمان بشناسد؟! چرا همه، تا مرا می بینند، نگویند این فلانی است؟!