لویه جرگه؛ سنت در خدمت سیاست
جرگه مشورتی صلح سرانجام در میانه اما و اگرهای فراوان و تهدیدها و تحریمهای شدید و سنگین، دیروز (دوشنبه، ۹ ثور) در کابل افتتاح شد. تنها یکروز پیش از برگزاری این جرگه، اشرفغنی؛ رییس جمهوری در همایشی در ارگ ریاست جمهوری که در آن، بسیاری از چهرههای شاخص منتقد برگزاری جرگه از جمله عبدالله عبدالله؛ رییس اجرایی، گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی و… هم حضور داشتند، گفت که افغانستان «سرزمین جرگهها» است، و او این جرگه را برگزار میکند تا به صدای مردم افغانستان درباره صلح گوش فرادهد.
انتظار میرفت این جرگه نیز همانند سایر جرگهها و بهسان خاستگاه اصلی و اولیه جرگهها در افغانستان، ترکیبی همگون و متجانس از نمایندگان سنتی، ریشسفیدان، متنفذان محلی، بزرگان قومی، مشران پشتونوالی، ملاکها و زمینداران، خوانین و چهرههای پرنفوذ باشد؛ اما آنچه برگزار شده، حاکی از یک سنتشکنی غافلگیرکننده است. دست کم ۳۰ درصد شرکتکنندگان را زنان تشکیل میدهند که اغلب آنها جوان و کمسن و سال هستند. ادعاهایی هم وجود دارد که از دختران جوان مکتبی هم برای پرکردن کرسیهای جرگه استفاده شدهاست. صرف نظر از درستی یا نادرستی این ادعا، واقعیت این است که این تفاوت، به اندازهای آشکار بود و بهچشم میزد که خود اشرفغنی؛ رییس جمهوری هم نتوانست بر آن چشم بپوشد و نادیده بگیرد. او در بخشی از سخنرانی افتتاحیهاش گفت که وجه تفاوت این جرگه با جرگههای قبلی این است که در این جرگه، جوانان و زنان، حضوری قابل توجه دارند؛ تأکیدی که بهانه دیگری در اختیار منتقدان او و مخالفان برگزاری جرگه قرار داد تا بگویند که این دقیقا پاشنه آشیل جرگه اشرفغنی است که قرار بود مجلسی از «بزرگان» و نمایندگان سنت در جامعه افغانستان باشد.
از جانب دیگر، برگزیدن عبد رب الرسول سیاف؛ فرمانده پیشین جهادی و از چهرههای سیاسی همسو با حکومت بهعنوان رییس جرگه مشورتی صلح توسط آقای غنی هم تلاشی از جانب رییس جمهوری برای کمترکردن این وجه تفاوت بود. آقای غنی با این انتصاب تلاش کرد تا بر ترکیب نامتجانس جرگه مشورتی صلح، سرپوش بگذارد و بر مشروعیت و اعتبار آن بیافزاید.
او برای متقاعدکردن سیاف به پذیرش این سمت، طی یکماه دست کم دوبار خود رأسا به منزل شخصی او در شمال غرب کابل رفت تا اینکه سرانجام موفق شد.
جز اینها در طول سخنرانی افتتاحیه هم آقای غنی تلاش وافری به خرج داد تا حداکثر بهره تبلیغاتی را از این رویداد ببرد. او آشکارا از طریق تهییج حاضران به کفزدن، تلاش میکرد تا تشویق مرتب آنها را نسبت به سخنان خود برانگیزد و به اینترتیب، این همایش را بیش از پیش به یک شوی سیاسی و تئاتر تبلیغاتی برای نمایش قدرت در برابر مخالفان و غلبه بر عوارض شکست و انزوای خود در برابر فشار سیاسی شدید آنها شبیه میساخت. اگرچه در مواردی مانند وضع محدودیتهای شدید و سنگین بر خبرنگاران و اهالی رسانه و نیز برخورد امنیتی با دستکم دو مورد از اعتراض اعضای جرگه به سخنان رییس جمهوری، این تلاش او هم نتیجه قابل انتظاری در پی نداشت و بازتاب وسیع این حاشیهها، اصل و متن جرگه را تحتالشعاع قرار داد.
با اینهمه بسیاری از ناظران معتقد اند که هدف از برگزاری این جرگه که با هزینه سنگین و سرسامآور منابع دولتی، راهاندازی شده، تکاپوی اشرفغنی برای بهرهگیری از سنت برای تحقق سیاستها و اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود میباشد. از این منظر، رییس جمهوری تلاش میکند تا در پوشش این جرگه، دیوار سنگین انزوای سیاسیاش که در پی تحولات مرتبط با روند صلح بهوجود آمده را درهمبشکند و مهمتر از آن، برای برنامههای خود در زمینه گفتگو با طالبان، بقای قدرت و انتخابات آینده ریاست جمهوری، مشروعیت و مجوز بهدست آورد.
با اینحال، بهنظر میرسد که مخالفان آقای غنی که جرگه او را نیز تحریم کردهاند، پیشاپیش کف دست او را خوانده و برای ضرب صفرکردن رهاوردهای این جرگه برای رییس جمهوری، برنامههای بدیل و جایگزین را روی دست دارند. یکی از این برنامهها، خنثیکردن لویه جرگه با لویه جرگه است. حامد کرزی و یونس قانونی، یکی بهتلویح و دیگری بهتصریح به این مهم اشاره کردهاند. بنابراین، اگر آقای غنی، آنگونه که برنامهریزی کرده، بتواند به اهداف مورد نظرش در جرگه مشورتی صلح دست پیدا کند، پیشبینی میشود تحریمکنندگان این جرگه برای بیاثرکردن این اهداف، جرگه مشابه دیگری را تشکیل دهند. بهاینترتیب، جرگه مشورتی آقای غنی، زمینهساز موج جدیدی از تنش و بحران و واگرایی سیاسی خواهد شد.