دانشگاه کابل یا هاروارد تروریستها؟
دانشگاه کابل. این نام یادآور سالها مجد و شکوه و شوکت و اعتبار علمی و آکادمیک افغانستان است. روزگاری این مرکز بزرگ، یکی از مهمترین کانونهای فکری و فرهنگی افغانستان محسوب میشد. جریانهای مختلف سیاسی از چپ کمونیست تا راست رادیکال و رهبران آرمانگرای جهادی، نخستین گامهایشان در عرصه مبارزات سیاسی را از همینجا آغاز کردند.
این گذشته پرشکوه اما سالهاست که بهخاطرهای نوستالژیک با تصویری تاریک و دور از یک دوره طلایی، بدل شدهاست. سالهای جنگ و بحران، بر کارکرد دانشگاه کابل نیز سایه افگندهاست.
پس از تحولات سیاسی ۱۸ سال پیش اما انتظار میرفت، همهچیز دگرگون شود و دانشگاه کابل نیز به جایگاه دیریناش بهعنوان کانونی رقابتپذیر و قابل اعتنا در میان نهادهای آکادمیک و کانونهای علمی منطقه بازگردد. این امید بهویژه در دورهای که اشرفغنی؛ رییس دولت کنونی، ریاست این دانشگاه را برعهده داشت، دوچندان شدهبود؛ زیرا از او بهعنوان تکنوکراتی تحصیلکرده در غرب یاد میشد که علیالقاعده باید برنامههای خوبی برای احیای شکوه و اعتبار دانشگاه کابل و موقعیت علمی افغانستان در منطقه و جهان داشتهباشد.
با اینهمه، فقط یونیفرمها و نیکتاییها جای لباسهای محلی وطنی را گرفت؛ اما تغییری در سیستم آموزشی، برنامههای درسی، وقوع یک جهش بزرگ علمی و فرهنگی و راهاندازی گفتمانهای مؤثر اجتماعی و سیاسی، مشاهده نشد.
یکی از استادان دانشگاه کابل، باری میگفت که در زمان طالبان، آنها مجبور بودند، لباس وطنی بپوشند و هرچه لباسها ناآراستهتر و وضعیت ظاهری افراد، آشفتهتر بود، آنها احساس امنیت بیشتری میکردند. از دید او شاید، بزرگترین تغییر شرایط پساطالبان همان تغییر لباس بودهاست؛ اما این اگرچه ممکن است تنها تغییر مثبت در این مرکز علمی باشد؛ اما تغییرات منفی زیادی هم رخ داده که برخی از آنها امنیت و حیات اجتماعی مردم را تهدید میکند و آینده کشور را با خطر روبهرو کردهاست.
یکی از این رویدادها، شکلگیری یک جریان خزنده و زیرزمینی تبلیغ وهابیت و اشاعه افراطگرایی در دانشگاه کابل است.
در جدیدترین رویداد، ریاست عمومی امنیت ملی خبر بازداشت یک استاد و دو فارغالتحصیل دانشگاه کابل به اتهام عضویت در گروه داعش و جلب و جذب افراد برای این گروه و «سازماندهی حملات تروریستی» از مربوطات شهر کابل را تأیید کردهاست.
ریاست امنیت ملی، روز یکشنبه (۱۶ سرطان) اعلام کرد که مبشر مسلمیار؛ استاد دانشگاه کابل و احمدفاروق و احمدطارق؛ دو تن از فارغالتحصیلان این دانشگاه را به اتهام عضویت در گروه داعش و تبلیغ به نفع این گروه بازداشت کردهاست.
خبرنامه افزوده که دو تن از بازداشتشدگان به دستداشتن به انجام حمله انتحاری بر ورزشگاه پهلوانی میوند و حمله بر موتر حامل کارمندان کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی، اعتراف کردهاند.
دانشجویان بازداشتی هم اعتراف کردهاند که توسط عبدالظاهر داعی، محمدمعروف راسخ و مبشر مسلمیار؛ استادان دانشکده شرعیات دانشگاه کابل و ابوعبیدالله متوکل به گروه تروریستی داعش جذب شدهاند.
آنها گفتهاند که دانشجویان دانشگاه و جوانان را ابتدا به سلفیت دعوت کرده و پس از آن به گروه داعش جذب میکردند.
این نشان میدهد که دانشگاه کابل که ناماش یادآور عظمت و اقتدار و اعتبار علمی افغانستان در کشورهای منطقه بود، نهتنها به تاریخ پیوسته؛ بلکه بهتعبیر دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری امریکا، به «هاروارد تروریستها» بدل شدهاست.
این خطر را باید جدی گرفت؛ حتی اگر با تعبیر تحقیرآمیز ترامپ موافق نباشیم. ترامپ گفت که اگر امریکا از افغانستان، خارج شود، این کشور به «هاروارد تروریستها» بدل خواهد شد. این میتواند علیرغم بار توهینآمیزی که دارد، یک هشدار جدی هم تلقی شود؛ اما خطر بزرگتر آن است که با وجود حضور نظامیان امریکایی نیز مرکز مهمی مانند دانشگاه کابل به هاروارد تروریستها بدل شدهاست.
وهابیت، برای نفوذ در عالیترین مرکز علمی کشور، بهخوبی و بهصورتی کاملا حسابشده، هدفگذاری کردهاست. تروریستهای تکفیری ممکن است هرگز نتوانند دانشگاه کابل را بهطور مستقیم به اشغال خود درآورند؛ اما رویدادهای اخیر در دستگیری عوامل فرهنگی و تبلیغی تروریزم در دانشکده شرعیات، نشان میدهد که سیاستگذاری فرهنگی پروژه وهابیت در راستای توسعه تروریزم و تبلیغ و ترویج آن در عرصه فکر و فرهنگ افغانستان، بسیار پیچیده و کاملا کارشناسیشده است.
بنابراین، برای احیای مجد و شکوه دانشگاه کابل و مبارزه با فرایند تبدیل آن به «هاروارد تروریستها» تنها اقدامات امنیتی برای بازداشت عناصر مروج تفکر منحط سلفی و اشاعهدهندگان وهابیت تکفیری، کافی نیست؛ بلکه این دانشگاه و عوامل و مدیران آن، باید در چارچوب یک راهبرد منسجم، آیندهنگرانه و عاقبتاندیشانه، فضا را برای ظهور گفتمانهای چندفرهنگی در این مرکز آکادمیک باز کنند و اجازه دهند که دانشجویان، اساتید، پژوهشگران و کارگزاران این نهاد علمی، در یک فضای باز و سالم علمی، به تضارب آرا و دیالوگ درباره دغدغهها و مسایل مبتلابه از جمله نقد عریان و بیپرده تفکر افراط و پرسش درباره بنیانهای ایدئولوژیک وهابیت بپردازند و در مقایسهای تطبیقی میان وهابیت و مکتبهای اعتدالی و عقلگرای اسلامی، راهها و روزنههای تازهای را در برابر نسل جوان قرار دهند تا آنها بهجای آنکه در معرض هجوم اغواگرانه تفکرات منحط و انحرافی قرار بگیرند، در مقام مقایسه میان چند گزینه متفاوت، آگاهانه دست به انتخاب بزنند و به این ترتیب، گفتمانهای ارتجاعی و عقاید پروژهای را طرد کنند.
علی موسوی- خبرگزاری افق