دیدار بگرام؛ کدام منافع ملی؟
ترامپ در دیدار از بگرام، ابتداییترین نورمهای حقوقی و سیاسی حاکم بر روابط بینالدول را زیر پا گذاشت. آشکارا حاکمیت و استقلال افغانستان را نادیده گرفت. رییس جمهوری یک کشور مستقل را در کشور خودش برای دیدار با خود به یک پایگاه نظامی فراخواند. سپس خطاب به او گفت میماند یا میرود؟ و وقتی آقای غنی گفت میماند، او را به میان نظامیان، هدایت کرد و حتی اجازه نداد بهعنوان مقامی همتا و هموزناش، در طول سخنرانی در کنار وی بایستد.
ترامپ شامگاه پنجشنبه، ۷ قوس بهطور سرزده وارد پایگاه هوایی بگرام در شمال کابل شد. هواپیمای حامل رییس جمهوری امریکا –شاید به دلایل امنیتی- با چراغهای خاموش وارد قلمرو افغانستان شد.
او حتی برای این سفر به مقامهای کنسولی وزارت خارجه افغانستان «اطلاع» هم نداد. دیدار ترامپ تنها دو ساعت، طول کشید و او برای برگزاری مراسم «شکرگزاری» که یک آیین مسیحی در سنت دینی امریکاییهاست در جمع نظامیان امریکایی مستقر در پایگاه بگرام، حضور یافت. یعنی هدف از این دیدار، اصولا ملاقات با اشرفغنی و سرپرست وزارت دفاع نبود. ترامپ اما اشرفغنی را به بگرام فراخواند و او هم بههمراه اسدالله خالد؛ سرپرست وزارت دفاع، راهی پایگاه نظامی امریکاییها شد.
در جریان دیدار، ترامپ پس از دستدادن، خطاب به اشرفغنی گفت: شما میمانی یا میروی؟ اشرفغنی گفت: میمانم. و ترامپ او را به میان نظامیان امریکایی که پشت سر او ایستاده بودند، هدایت کرد.
بیشتر بخوانید:
بهجز ستایش از نیروهای امنیتی افغان و امریکایی و تبریک دستاوردهای اخیر آنها در «شکست» داعش در شرق افغانستان، رویداد مهم دیگری در این دیدار، اتفاق نیافتاد؛ اما مدافعان و حامیان آقای غنی در فضای مجازی، حضور شتابزده او و سرپرست وزارت دفاع در بگرام را بهخاطر «منافع ملی» توجیهپذیر میدانند تا از بار و بسامد حقارت و صغارت آشکار این اقدام بکاهند.
اما آیا این توجیه میتواند دلیلی قابل قبول برای نادیدهگرفتن تحقیر شرمآور نهفته در این دیدار باشد؟ بهراستی وقتی از «منافع ملی» سخن میگوییم، دقیقا کدام «منافع ملی» منظور ماست؟
ترامپ در دیدار از بگرام، ابتداییترین نورمهای حقوقی و سیاسی حاکم بر روابط بینالدول را زیر پا گذاشت. آشکارا حاکمیت و استقلال افغانستان را نادیده گرفت. رییس جمهوری یک کشور مستقل را در کشور خودش برای دیدار با خود به یک پایگاه نظامی فراخواند. سپس خطاب به او گفت میماند یا میرود؟ و وقتی آقای غنی گفت میماند، او را به میان نظامیان، هدایت کرد و حتی اجازه نداد بهعنوان مقامی همتا و هموزناش، در طول سخنرانی در کنار وی بایستد.
منتقدان، اقدام آقای غنی را با رویدادی مشابه در سال ۲۰۱۴ مقایسه میکنند که طی آن، باراک اوباما؛ رییس جمهوری پیشین امریکا در سفری غیر منتظره، راهی بگرام شد و از کرزی خواست که اگر میخواهد با او دیدار کند، به بگرام سفر کند. کرزی هم در پاسخ گفت که او حاضر است در ارگ ریاست جمهوری، از او پذیرایی «گرم» بهعمل آورد؛ اما به بگرام نمیرود.
اقدام آقای کرزی در آن زمان، با سیلی از ستایش و تمجید همراه شد. از قضا یکی از کسانی که نسبت به آن، واکنش مثبت نشان داد و آن را ستود، امرالله صالح بود. آقای صالح، اکنون معاون اول اشرفغنی در تیم انتخاباتی «دولتساز» است و بهشدت از مواضع و تصمیمات او دفاع میکند. او اگرچه در دیدار روز پنجشنبه حاضر نبود؛ اما در قبال آن، موضع منفی هم نگرفتهاست.
حامیان آقای غنی اما میگویند که کرزی اعتقادی به «منافع ملی» نداشت و حاضر بود به قیمت خرابشدن روابط کابل – واشنگتن، اهداف خیرهسرانه شخصیاش تحقق پیدا کند.
پرسش این است که وقتی کرزی به دیدار اوباما در بگرام نرفت، چه اتفاقی برای «منافع ملی» کشور افتاد؟ آیا امریکا از افغانستان خارج شد؟ آیا تغییری در استراتژی امریکا در قبال افغانستان بهوجود آمد؟ پرسشهای مشابهی نیز درباره پیامدهای اقدام آقای غنی وجود دارد. اینکه حضور شتابزده او در بگرام، منافع ملی افغانستان را بیمه کرد یا نه بیشتر از پیش به آن آسیب زد؟ آقای غنی که تابستان امسال در اقدامی بیسابقه و تنها یک روز بعد از حمله خونین بر یک مراسم عروسی در کابل، جشنی پرشکوه برای «استقلال» افغانستان برگزار کرد که صدها میلیون افغانی، هزینه برداشت، آیا با این اقدام، بیش از هرکس دیگری به استقلال ادعایی خودش، چوب حراج نزد؟
صرف نظر از همه حب و بغضهایی که ممکن است این یا آن جناح سیاسی و قومی، نسبت به کرزی و اشرفغنی داشته باشند، اقدام کرزی، نمایش بهتری از یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی ارائه میدهد تا آنچه اشرفغنی، مرتکب شد.
نکته قابل تأمل دیگر اینکه با توجه به دفاعیات فیسبوکرهای آقای غنی، به نظر میرسد باید درباره بازتعریف مفاهیمی چون «استقلال» و «منافع ملی» گامهای تازهای برداشتهشود؛ در غیر آن، در تعاریف سنتی و کلاسیک این مفاهیم، برای آنها در اقدام اخیر آقای غنی برای حضور در پایگاه نظامی خارجیها بهمنظور دیدار با یک رهبر خارجی، جایی وجود ندارد.