شبکه حقانی در کجای روند صلح قرار دارد؟
امریکا روی کاغذ، شبکه حقانی را یک جریان «تروریستی» میداند و رهبران آن را تحریم کردهاست؛ اما وقتی سخن از صلح با طالبان به میان میآید کسی از شبکه حقانی نام نمیبرد. این در حالی است که شبکه حقانی، متحد و بازوی نظامی گروه طالبان محسوب میشود و در سالهای گذشته نیز ماشین اصلی ترور طالبان از سوی این نیرو، هدایت و رهبری میشدهاست. بر این اساس، پیمان صلحی هم قرار است منعقد شود لزوما باید با شبکه حقانی باشد؛ زیرا ماشین اصلی جنگ طالبان در افغانستان با موتور این شبکه، عمل میکند.محمدمسعود اندرابی؛ سرپرست وزارت داخله گفته که براساس معلومات ابتدایی در حمله روز چهارشنبه بر امرالله صالح؛ معاون اول رئیس جمهوری، مواد انفجاری نوع آردیایکس+اچاماس استفاده شده که بیانگر ارتباط این حمله با شبکه حقانی است.
آقای اندرابی گفته که این مواد در دیگر حملاتی که در گذشته شبکه حقانی مسئولیت آن را بر عهده گرفته، استفاده شدهاست.
سرور دانش؛ معاون دوم رئیس جمهوری حمله بر آقای صالح را «نقض صریح روند صلح» خوانده است.
صدیق صدیقی؛ سخنگوی رئیس جمهوری نیز حمله بر آقای صالح را محکوم و تاکید کرده که عاملین اینگونه حملات «دشمنان صلح و ثبات هستند که پیوسته به خشونتهایشان در برابر دولت و ملت افغانستان ادامه میدهند».
حنیف اتمر؛ سرپرست وزارت خارجه هم ضمن محکومکردن این رویداد گفتهاست که «دشمنان وطن با اینگونه حملات، مانع روند صلح شده نمیتوانند. عزم ما برای رسیدن به صلح خللناپذیر است».
این نخستینبار نیست که شبکه حقانی به دستداشتن در خشونتهای مرگبار و ترورهای هدفمند در افغانستان متهم میشود. این اتهامات صرفا به سالهای قبل از آغاز رسمی مذاکرات امریکا و طالبان و امضای پیمان صلح میان آنها هم محدود نمیشود؛ بلکه پس از امضای توافقنامه دوحه نیز استمرار یافتهاست. این نشان میدهد که صلح و مشکلات پرشمارش بسیار پیچیدهتر از آن است که به نظر میآید؛ اما شاید در میان همه مشکلات، بزرگترین آن، موجودیت نیرویی به نام شبکه حقانی باشد.
امریکا روی کاغذ، شبکه حقانی را یک جریان «تروریستی» میداند و رهبران آن را تحریم کردهاست؛ اما وقتی سخن از صلح با طالبان به میان میآید کسی از شبکه حقانی نام نمیبرد. این در حالی است که شبکه حقانی، متحد و بازوی نظامی گروه طالبان محسوب میشود و در سالهای گذشته نیز ماشین اصلی ترور طالبان از سوی این نیرو، هدایت و رهبری میشدهاست. بر این اساس، پیمان صلحی هم قرار است منعقد شود لزوما باید با شبکه حقانی باشد؛ زیرا ماشین اصلی جنگ طالبان در افغانستان با موتور این شبکه، عمل میکند.
شبکه حقانی اما با وجود آنکه از همه امتیازات صلح میان امریکا و طالبان بهرهمند شده که عمدهترین آنها عدم حمله نیروهای خارجی بر جنگجویان و هستههای نظامی این شبکه و نیز آزادی هزاران زندانی وابسته به آن از جمله انس حقانی و حاجی مالی خان بوده، هیچ تعهدی رسمی در قبال صلح ندادهاست.
بنابراین، از نظر حقوقی، هیچکس نمیتواند شبکه حقانی را وادار به التزام نسبت به اصول توافق صلح با امریکا کند و یا از آن شبکه بخواهد که به قواعد بازی صلح با دولت، احترام بگزارد و از حجم خشونتهایش بکاهد.
به لحاظ سیاسی نیز اگرچه نام انس حقانی در ترکیب هیأت سیاسی طالبان برای مذاکره با دولت دیده میشود؛ اما این امر، پیش از آنکه نشانگر تمایل و تعهد سران این شبکه مخوف به صلح و پیامدهای آن باشد، به معنای قدرت و نفوذ بلامنازع آن در بازیهای درونسازمانی گروه طالبان است، تا در صورتی که صلحی مستقر شود، شبکه حقانی هم در متن آن قرار داشته باشد و از امتیازات آن بهرهمند شود.
با این حال، راستیآزمایی و صداقتسنجی تعهد واقعی شبکه حقانی به پیشنیازها، قواعد و اصول صلح را رفتار نیروهای آن در میدان نبرد نشان میدهد؛ شبکهای که هنوز قویا متهم به مهندسی و اجرای هولناکترین حملات تروریستی میشود، نمیتواند طرفی قابل اعتماد برای صلح باشد.
در واکنشهای رهبران سیاسی افغانستان به حمله بر امرالله صالح نیز این نگرانی، برجسته شد که عمدهترین پیامد منفی و مخرب این حمله برای صلح است؛ نکتهای که با توجه به اعلامیه وزارت امور داخله، به معنای آن است که بزرگترین دشمن صلح، شبکه حقانی است؛ نیرویی که حتی امریکا هم درباره جایگاه مبهم آن در چشمانداز صلح، سکوت کرده و دولت افغانستان نیز هنگامی که درباره صلح با طالبان، سخن میگوید به نحو پرسشبرانگیزی درباره شبکه حقانی، چیزی نمیگوید؛ این در حالی است که صلح واقعی باید با شبکه حقانی صورت پذیرد؛ زیرا تعیین و تعریف جایگاه این نیرو در معادله صلح و جنگ، دورنمای غایی و چشمانداز نهایی این بازی را مشخص میکند.