حمله غرب کابل؛ محکومیت و مظلومیت
سریال حملههای هدفمند تروریستی در غرب کابل همچنان ادامه دارد؛ حملههای مهیب و مرگباری که مردم عادی، دانشآموزان، فعالان فرهنگی، شفاخانهها، بیماران و حتی زنان باردار و کودکان شیرخوار را بیرحمانه هدف قرار میدهد و انگیزه آن دامنزدن به یک جنگ مهارناپذیر قومی و فرقهای، برانگیختن احساسات ضد دولتی مردم، و ایجاد موج وحشت و دهشت فراگیر است.در تازهترین حمله، انفجار یک حملهکننده انتحاری در غرب کابل دستکم ۲۵ کشته و ۵۷ زخمی به جا گذاشتهاست.
طارق آرین؛ سخنگوی وزارت داخله گفته که انفجار حوالی ساعت ۴:۳۰ عصر شنبه در مربوطات حوزه سیزدهم ساحه پل خشک در غرب کابل رخ دادهاست.
به گفته او انفجار داخل کوچه یک مرکز آموزشی به نام «کوثر دانش» صورت گرفتهاست.
وزارت داخله میگوید حملهکننده پیاده به سوی مرکز آموزشی میآمد که از سوی محافظان این مرکز شناسایی شد و قبل از رسیدن به این مرکز مواد همراهاش را منفجر کرد.
داعش در اعلامیهای بدون ارائه شواهد، مسئولیت این حمله را برعهده گرفتهاست.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان به رسانهها گفت که انفجار ربطی به این گروه ندارد.
ارگ ریاست جمهوری اما این حمله را کار طالبان دانسته و محکوم کردهاست.
کنشها واکنشها کاملا مشابه است. در گذشته نیز همینگونه بودهاست. سناریویی تکراری که در آن، انتحارکنندهای خونآشام، یک مرکز غیر نظامی (مذهبی، آموزشی، رسانهای یا صحی) را هدف قرار داده، دهها نفر کشته و زخمی شده و خانوادههای فراوانی به خون نشستهاند. طالبان یا رد کرده و یا سکوت کردهاند، یک کانال تلگرمی مجهول یا یک آدرس اینترنتی ناشناخته به نیانت از داعش، مسئولیت رویداد را بر عهده گرفته؛ اما دولت انگشت اتهام را به سوی طالبان نشانه گرفته و حمله را «محکوم» کردهاست.
در این میان، هیچ تغییری در سیاستهای امنیتی دولت در قبال مهار حملههای بعدی، سرکوب و انهدام عوامل احتمالی، راهاندازی عملیاتهای انتقامجویانه و یا تجدید نظر درباره رویکرد صلحآمیز آن در قبال طالبان و شیوه پرسشبرانگیزش در مواجهه با داعش، ایجاد نشدهاست. این امر، موجب شده که پیامهای تهوعآور محکومیت و متهمکردن این یا آن گروه به دستداشتن در این حملات وحشیانه و جنایتکارانه بر غیر نظامیان بیدفاع، زنان و کودکان تنها به جرم اینکه در مذهب و مکتب و تعلق قومی و مدار و منظومه ایدئولوژیک تروریستها و حامیانشان قرار ندارند، نه تنها از بار سنگین مصیبت و مظلومیت ساکنان غرب کابل و دیگر همتباران و همکیشانشان نکاهد؛ بلکه آن را تشدید و تعمیق بخشد.
با این حال، کاملا قابل درک است که وضعیت در افغانستان، بسیار وخیم و رقتانگیز است. همهروزه نظامیان و غیر نظامیان زیادی قربانی ترور و وحشت و خشونت گروههای مزدور و جنایتکار میشوند. در این زمینه، هیچ تفکیک معناداری میان اقوام و مذاهب مختلف وجود ندارد. بنابراین همه مردم افغانستان به یک اندازه، قربانی این موج مهیب خشم و خون هستند و قابل ترحم اند؛ اما آنچه در غرب کابل، رخ میدهد، صرف نظر از ابعاد انسانی و حقوق بشری آن که زنان و کودکان و دانشآموزان تنها به دلیل تعلق تباری و باورهای مذهبی خود، آماج قرار میگیرند، یک وجه تکاندهنده و خطرناک دیگر هم دارد و آن، اراده عوامل اینگونه حملات به برافروختن آتش جنگی جنونآمیز و جنایتکارانه مذهبی و فرقهای و قومی است.
بنابراین، در نمایش محکومیت حکومت و مظلومیت ملت، این آرمان سخیف ترورستها و عوامل و ایادیشان نیز ناخواسته فربه میشود و آن دامنزدن به جبههگیریهای ویرانگر قومی و مذهبی است.
از این منظر، به سود حکومت نیست که ابعاد پیچیده استخباراتی این رویدادها را نادیده بگیرد و با یک محکومیت ساده، و حوالتدادن عوامل آن به گروههای خارج از دسترسی مانند طالبان، پیامدهای وضعی این رویدادها را فراموش کند و به این ترتیب، آگاهانه یا ناآگاهانه به تحقق هدفی کمک کند که طراحان و تئوریسینهای اینگونه حملات در نظر دارند و آن، اضافهکردن یک سویه جدید بر جنگ جاری در افغانستان یعنی درگیریهای جنونآمیز مذهبی و قومی است.