آب به آسیاب دشمن؛ شیعههراسی یا مبارزه با تروریزم؟
رویکرد دولت افغانستان در مبارزه با تروریزم، همواره مسألهدار و مورد انتقاد بودهاست. این انتقادها تنها به یک طیف قومی یا مذهبی مشخص، محدود نمیشود؛ بلکه همه مردم افغانستان نسبت به ابهامات و پرسشهای موجود درباره راهبرد حکومت در مواجهه با تروریزم، معترض اند و آن را بحثبرانگیز میدانند.این شاید بسیار قابل تأمل باشد که یکی از جدیترین منتقدان این رویکرد، امرالله صالح؛ معاون اول ریاست جمهوری در زمانی بود که هیچ سمت رسمی در حکومت نداشت؛ اما او حالا که معاون اول ریاست جمهوری است، در کنار پذیرش «ناکامی»های پی در پی حکومت در مهار حملات تروریستی در کابل و سایر شهرها، به یک بحث جدید هم دامن زدهاست؛ چیزی که از جانب منتقدان، تعبیر به «شیعههراسی» شده و موضع جدید او حمل بر ریختن آب به آسیاب دشمن گردیدهاست.
آقای صالح به تازگی در صفحه رسمی فیسبوکاش نوشته که «طالبان داعشی در یک پیام کتبی به ما هشدار دادهاند که اگر کسی از زندانیانشان اعدام شد کابل را به مسلخ شیعه تبدیل خواهند کرد».
محمد محقق؛ رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان در پاسخ نوشت: «روایت شیعهکشى طالبان در کابل از زبان یک مسئول بلندپایه دولتى فضاى ناامنی روانى را علیه جامعه شیعهها تشدید میکند.»
شاه حسین مرتضویی، مشاور ارشد رییس جمهوری هم نوشته که «شیعههراسی ممنوع».
او یادآوری کرده که رییس جمهوری «در تمام مناسبتهای محرم به یکی از مساجد اهل تشیع حضور یافته و رسما اعلام کرد: وقتی به گونه هدفمند بالای یک بخشی از جامعه حمله صورت میگیرد، در حقیقت این حمله بالای من و تمام مردم افغانستان است و در آن صورت من یک هزاره و شیعه هستم».
آقای صالح سپس به طور تلویحی به این انتقادات پاسخ داد و نوشت: «سالهاست مردم از دولت میخواهند که بیپرده صحبت نماید. پرده برداشتن از روی دشمن، شجاعت است نه بیپروایی.»
این تنها بخشی از واکنشهای وسیعی است که به پست جنجالی آقای صالح نشان داده شده و موضوع قابل توجه این است که بخش زیاد این واکنشها مربوط به مقامات و چهرههای نامدار عضو حکومت میشود. این نشان میدهد که پست آقای صالح به اندازهای حساسیتزا و بحثبرانگیز بوده که حتی مقامهای دولتی و حکومتی هم نتوانسته اند با سکوت از آن چشم بپوشند و محافظهکاری و مماشات پیشه کنند.
به عقیده منتقدان، آقای صالح – خواسته یا ناخواسته – با انتشار این پیام، دچار یک خطای بزرگ و استراتژیک شدهاست. صرف نظر از اینکه در گذشته هم ادعاهایی درباره نگاه تحقیرآمیز و نفرتبار او نسبت به اقلیت شیعه و هزاره افغانستان، مطرح شده، تصور میشود که این پست، با هر انگیزهای که منتشر شده باشد، پیش از آنکه بازتابدهنده عزم و اراده آقای صالح برای مواجهه بیرحمانه با داعش و سرکوب و مجازات عناصر تروریست آن گروه باشد، در عمل به نفع داعش انجامیده؛ زیرا بخشی از کارزار داعش در افغانستان و جهان، نمایش عریان وحشت و خشونت است. آن گروه تنها به عملیات خونین انتحاری علیه اهداف غیر نظامی و بیدفاع، بسنده نمیکند؛ بلکه با انتشار ویدیوها و تصاویری از تروریستهای تحت امر خود یک جنگ روانی گسترده را هم راهاندازی میکند که بیرحمی، قساوت و سبعیت دژخیمانهاش را نیز به جهانیان نشان دهد.
بر این اساس، امرالله صالح با نشر علنی تهدید داعش در فیسبوک، به این مهم کمک کرد و در نتیجه، جنگ روانی داعش علیه شیعیان افغانستان را چندین مرحله، پیشتر برد.
موضوع دیگر اینکه پست فیسبوکی آقای صالح از نظر امنیتی هم نمیتواند در راستای مبارزه با تروریزم تعبیر شود و کمکی به این مأموریت مهم بکند. او اگرچه سعی کرده این اقدام خود را در جهت افشاگری شجاعانه و پرهیز از پنهانکاری درباره عوامل تروریستی و اهداف آنها توجیه کند؛ اما واقعیت این است که تهدید داعش با توجه به بازخوردهایی که ایجاد میکند، میتوانست یک راز محرمانه امنیتی باشد و آقای صالح و همکارانش در تیم شش و نیم، به جای انتشار فیسبوکی آن، پاسخ داعش را در مراکز و مناطق تحت سلطه، کانونهای قدرت، هستههای ترور، پایگاههای نظامی و اردوگاههای آموزشی آن گروه میدادند تا دیگر جرأت و جسارت ارسال چنین تهدیدهایی را به خود ندهد.
یکی دیگر از ابزارهای حکومت برای پاسخ به این تهدید، محاکمه و اعدام صدها تروریست، فرمانده و رهبر داعش در زندانهای دولت افغانستان است؛ کاری که عزم و اراده جدی حکومت برای مواجهه بیمماشات با داعش و حمایت صادقانه از شهروندان و تأمین حقوق قربانیان پرشمار حملات داعش – صرف نظر از باور مذهبی و تعلق قومیشان- را نشان میداد و اثبات میکرد.
افزون بر اینها آقای صالح به عنوان معاون اول ریاست جمهوری، رویکرد واقعی رییس جمهوری درباره حملات داعش علیه شیعیان را فراموش کرده و از آن تخطی ورزیدهاست؛ زیرا همانگونه که شاهحسین مرتضوی هم گفتهاست، رییس جمهوری قائل به جدایی شیعه و سنی در برابر دشمن مشترک نیست و حمله بر شیعیان را حمله بر خود و همه مردم افغانستان میداند و خود را یک شیعه و هزاره میداند.
کاش آقای صالح هم پیش از انتشار آن پست سخیف، این موضع خردمندانه رییس خود را به یاد میآورد و صداقت، تعهد و وفاداری همدلانه خود به وحدت همه اقوام و مذاهب افغانستان در برابر دشمن مشترکشان را مهمتر از افشای بیپروای رمز و راز امنیت کشور میدانست و با ریختن آب به آسیاب دشمن، وحدت ملی و همبستگی دینی مردم افغانستان در جنگ با تثلیث شوم تکفیر و ترور و تفرقه را خدشهدار نمیکرد.