طالبان، همسایگان و دولت آینده افغانستان
در این میان، شاید بسیاری از رهبران طالبان اعتقاد داشتهباشند که غلبه نظامی آنها در برابر امریکا و غرب و بیرونراندن عمدهترین مخالفان داخلی خویش از چرخه جنگ و خشونت به آنان موقعیت استثنایی و ممتاز برای تشکیل دولتی انحصاری اعطا میکند؛ اما بر بنیاد آنچه رییس جمهوری تاجیکستان اظهار داشته و به احتمال قوی از سوی برخی دیگر از رهبران آسیای میانه و دیگر کشورهای منطقه و فرامنطقه نیز حمایت خواهد شد، دستیابی به این هدف بدون در نظر گرفتن تکثر و تنوع قومی و لزوم برقراری عدالت سیاسی در روند تشکیل نظام جدید افغانستان بسیار دشوار خواهد بود.امامعلی رحمان؛ رییس جمهوری تاجیکستان در دیدار با شاه محمود قریشی؛ وزیر خارجه پاکستان گفتهاست که ساختار دولت آینده افغانستان باید از طریق همهپرسی و در نظر گرفتن موقعیت همه شهروندان کشور تعیین شود.
او گفتهاست که تاجیکستان تمام انواع بیقانونی، قتل، غارت و آزار و اذیت مردم افغانستان، به ویژه تاجیکها، ازبکها و دیگر اقلیتهای ملی را به شدت محکوم میکند.
آقای رحمان گفته که برای رسیدگی فوری به مشکلات سیاسی و امنیتی افغانستان، باید یک دولت فراگیر در اسرع وقت با مشارکت همه اقوام «به ویژه تاجیکها در افغانستان تشکیل شود».
به گفته او تاجیکستان بدون در نظرگرفتن موقعیت کل مردم افغانستان، به ویژه همه اقلیتهای ملی، «هیچ دولت دیگری را که از طریق ظلم و ستم در این کشور تشکیل شود، به رسمیت نمیشناسد».
اظهارات و موضعگیریهای رییس جمهوری تاجیکستان در دیدار با وزیر امور خارجه پاکستان درباره بحران سیاسی افغانستان و آیندهای که در انتظار کشور است کاملا صریح و بیپرده و فاقد ابهام است.
این نشان میدهد که بسیاری از رهبران کشورهای همسایه و نزدیک افغانستان از آنچه در کشور ما میگذرد نگران اند و درباره چشمانداز مبهم سیاسی کشور دغدغههای جدی دارند.
با این حساب به باور بسیاری از کارشناسان، کار طالبان برای تشکیل یک نظام سیاسی مبتنی بر مشارکت عادلانه همه اقوام، جریانها و اقلیتها ساده و آسان نیست.
کارشناسان با اذعان به اینکه سفرهای جاری شاهمحمود قریشی به کشورهای مهم منطقه و حتی فراخوان رسمی و صریح او درباره لزوم برقراری تماس و ارتباط میان کشورهای منطقه با تحریک طالبان، معتقد اند که تلاشهای یکجانبه پاکستان برای کسب مشروعیت و اعتبار منطقهای و بینالمللی برای تحریک طالبان به تنهایی کافی نیست.
به بیان دیگر، تجربه شکستخورده دوره قبلی حاکمیت طالبان نشان میدهد که این گروه تنها با حمایت پاکستان و یا چند کشور محدود دیگر نمیتواند حکومت خود را بر افغانستان مستقر کند یا دستکم آیندهای پایدار و قابل تضمین برای آن فراهم سازد.
در این باره به نظر میرسد که محتوای دیدار شاهمحمود قریشی؛ وزیر امور خارجه پاکستان با امامعلی رحمان؛ رییس جمهوری تاجیکستان کاملا گواه بر درستی این برداشت است.
هریک از کشورهای همسایه و منطقه، حامی یکی از اقلیتهای قومی افغانستان هستند. آنها نمیتوانند با دولتی ارتباط برقرار کنند که نماینده همه اقوام و اقلیتهای کشور نیست و تنها از یک جریان قومی و ایدئولوژیک خاص نمایندگی میکند.
در این میان، شاید بسیاری از رهبران طالبان اعتقاد داشتهباشند که غلبه نظامی آنها در برابر امریکا و غرب و بیرونراندن عمدهترین مخالفان داخلی خویش از چرخه جنگ و خشونت به آنان موقعیت استثنایی و ممتاز برای تشکیل دولتی انحصاری اعطا میکند؛ اما بر بنیاد آنچه رییس جمهوری تاجیکستان اظهار داشته و به احتمال قوی از سوی برخی دیگر از رهبران آسیای میانه و دیگر کشورهای منطقه و فرامنطقه نیز حمایت خواهد شد، دستیابی به این هدف بدون در نظر گرفتن تکثر و تنوع قومی و لزوم برقراری عدالت سیاسی در روند تشکیل نظام جدید افغانستان بسیار دشوار خواهد بود.
تحریک طالبان نمیتواند این واقعیت مهم را نادیده بگیرد که بسیاری از رهبران قومی و مخالفان سیاسی و نظامی آنان از حمایتهای وسیع و پایدار کشورهای منطقه و همسایه برخوردار اند.
همین اکنون چهرههای سرشناس مخالف طالبان در کشورهای همسایه به ویژه همسایگان شمالی در آسیای میانه به سر میبرند.
افزون بر این، حتی گفته میشود که شماری از هلیکوپترها، هواپیماهای جنگی و حتی نیروهای نظامی، جنرالها و درجهدارهای ارتش متلاشیشده دولت قبلی نیز به کشورهای یادشده پناه بردهاند.
این یک چالش بزرگ امنیتی در برابر طالبان و امنیت افغانستان و حتی نظامی است که قرار است طالبان تشکیل دهند.
در صورتی که آن گروه و حامیان استراتژیک آن به ویژه پاکستان نتوانند راهی معقول و عادلانه برای حل بحران سیاسی افغانستان از طریق تشکیل یک نظام فراگیر و فراقومی با مشارکت معنادار همه اقوام و اقلیتها پیدا کنند در آن صورت موارد ذکرشده به مثابه تهدیدهای جدی از قوه به فعل تبدیل خواهد گشت و تجارب تلخ جنگهای داخلی به ویژه در زمان حاکمیت امارت اسلامی بار دیگر تکرار خواهد شد.
به این ترتیب، رهبران طالبان و استراتژیستهای سیاسی و امنیتی آنان نمیتوانند صرفاً پیروزی نظامی خود در معادلات افغانستان را برای تشکیل نظام سیاسی مورد نظر خویش بر بنیاد گرایشهای ایدئولوژیک و وابستگیهای قومیشان بسنده بدانند.
آنها در عین حال باید در نظر بگیرند که ممکن است رهبران قومی و فرماندهان ضد طالبان که از جنگهای اخیر کشور به کشورهای همسایه پناه بردهاند در صورتی که نیروی فاتح به مطالبات سیاسی و قومی آنان در فرایند تشکیل نظام جدید اعتنا نکند به سرعت برای سازماندهی یک جبهه جدید ضد طالبان و یا پیوستن به افرادی که در حال حاضر پنجشیر را به سنگری در برابر تحریک طالبان تبدیل کردهاند دست به کار شوند.
اگرچه اکنون بسیاری از مردم افغانستان از سیاستها و رفتارهای طالبان راضی اند و و باور دارند که اگر این رویکرد همچنان ادامه پیدا کند از هیچ نیرویی که امنیت ملی کشور را مختل کند حمایت نخواهند کرد؛ اما این موضوع مهم را نیز نباید نادیده گرفت که مردم تنها بازیگران میدان صلح و جنگ نیستند. به تعبیر بهتر، نقش توده در تعیین سرنوشت صلح و جنگ افغانستان همواره ثانوی، حاشیهای و درجه چندم بودهاست. این کشورهای خارجی، فرماندهان نبردهای خونین نیابتی و مدعیان منافع متعارض و متضاد بودهاند که با تزریق پول و سلاح و تجهیز نیروی انسانی، آتش جنگ را در افغانستان شعلهور نگه داشتهاند.
بنابراین بسیار خوشبینانه خواهد بود اگر انتظار داشتهباشیم که طالبان این بار نیز تنها با حمایت پاکستان و چند کشور دیگر در منطقه و فرامنطقه بتوانند حاکمیت یکجانبه و انحصاری خود را در افغانستان مستقر سازند.
با این حساب، هیچ راهی جز اقدامات واقعی و صادقانه برای تشکیل یک دولت فراگیر ملی با حضور همه اقوام و قومیتها نیست؛ چیزی که تاکنون دستکم در بیانات و موضعگیریهای رسمی سخنگویان و رهبران طالبان و پاکستان نیز مورد تاکید قرار میگیرد و انتظار میرود که در آینده نزدیک گامهای عملی برای تحقق این مهم برداشته شود و به این ترتیب، مردم افغانستان یکبار برای همیشه از شر آتش خانمانسوز جنگهای جاهطلبانه جریانهای داخلی و نبردهای نیابتی قدرتهای سلطهجویی خارجی رها شوند و خود با تسلط بر سرنوشت خویش در سایه استقلال و اقتدار و اتحاد ملی، آیندهای امن و روشن و با ثبات را برای کشورشان رقم زنند.