امریکا، افغانستان و تروریزم؛ سایه ناامنی بر فراز منطقه
کارشناسان معتقد اند که یکی از اهداف و نیات امریکا از امضای توافقنامه دوحه و بازگرداندن طالبان به قدرت، تبدیل دوباره افغانستان به کانون تروریزم بوده تا از این طریق، امریکا بدون صرف پول و ریختن خون سربازان خویش از مسیر گروههای نیابتی و تروریستهای دستآموز خود بتواند منطقه را ناآرام و بیثبات سازد.
سرگئی شویگو؛ وزیر دفاع روسیه گفته که امریکا به جای جبران پیامدهای خروج عجولانه از افغانستان، با استفاده از گروههای تروریستی در این کشور قصد بیثبات کردن کل منطقه را دارد.
سرگئی شویگو، روز پنجشنبه، ۴ جوزا، در نشست وزیران دفاع کشورهای سازمان پیمان امنیت جمعی در مینسک؛ پایتخت بلاروس، افغانستان را یکی از کانونهای بیثباتی در منطقه دانست و گفت که تهدید اصلی از سوی گروههای مسلح غیرقانونی است که پس از به قدرت رسیدن طالبان، مواضع خود را در افغانستان تقویت کردهاند.
وزیر دفاع روسیه به همتایان خود هشدار داد که در آینده، نفوذ تشکیلات مسلح غیرقانونی در افغانستان به کشورهای همسایه، برای انجام اقدامات تروریستی امکانپذیر است.
او امریکا را متهم کرد که قصد دارد از شبه نظامیان در افغانستان برای بیثبات کردن منطقه استفاده کند. او مدعی شد که برای این منظور، انتقال شبه نظامیان از باندهای تحت کنترل در خاورمیانه به افغانستان سازماندهی شدهاست.
این صرفا یک هشدار نیست؛ بلکه میتواند یک ارزیابی دقیق مبتنی بر اطلاعات استخباراتی روسیه و متحدانش درباره ارتباطات امریکا و گروههای تروریستی فعال در خاورمیانه، افغانستان و منطقه باشد.
چندی پیش نیز گزارش شده بود که امریکا مردان جوان عضو داعش را از اردوگاه «الهول» در سوریه به پایگاههای نظامی خود منتقل میکند تا در آنجا با آموزش و تجدید قوا، آنان را به کشورهای هدف اعزام کند.
در صورتی که این گزارش، درست باشد، احتمالا یکی از کشورهای مورد نظر امریکا برای گسیل افراطگرایان و پیکارجویان داعش، افغانستان میباشد؛ زیرا امریکا حتی در زمانی که در افغانستان حضور داشت نیز متهم به حمایتهای پیدا و پنهان از داعش بود و نیروها، فرماندهان و رهبران آن گروه تروریستی را تقویت و تجهیز و حمایت میکرد.
افزون بر این، گزارشهای دیگر نیز حاکی است که گروههای تروریستی فراملیتی در افغانستان زیر سلطه طالبان، تجدید قوا کرده و در حال بازسازی صفوف خود برای آمادگی انجام عملیاتهای برونمرزی هستند. بدیهی است که با توجه به حضور و فعالیت گروههای ستیزهجوی وابسته به کشورهای آسیای مرکزی، این کشورها از اهداف اصلی این گروهها در سالها و شاید حتی ماههای آینده باشند.
از سوی دیگر، بستر مداخلات امریکا در امور امنیت و ثبات افغانستان با توجه به روابط پیچیده طالبان و امریکا و ماهیت توافقنامه دوحه و نیز ارتباطات بالواسطه امریکا با طالبان از طریق کشورها و سازمانهای تحت سلطه و نفوذش نیز کاملا فراهم است و افزون بر این، رویکرد دستگاههای امنیتی و استخباراتی ایالات متحده مبنی بر استفاده ابزاری از گروههای تروریستی برای پیشبرد اهداف راهبردی خود نیز همچنان پابرجاست و تغییری نکردهاست.
با توجه به این واقعیتها امریکا همچنان در پی تبدیل افغانستان به کانون امن تروریزم بینالمللی است و بزرگترین هدف امریکا از این اقدام، گسترش ناامنی و بیثباتی و بحران به کشورهای همسایه و منطقه میباشد.
کارشناسان حتی معتقد اند که یکی از اهداف و نیات امریکا از امضای توافقنامه دوحه و بازگرداندن طالبان به قدرت، تبدیل دوباره افغانستان به کانون تروریزم بوده تا از این طریق، امریکا بدون صرف پول و ریختن خون سربازان خویش از مسیر گروههای نیابتی و تروریستهای دستآموز خود بتواند منطقه را ناآرام و بیثبات سازد.
در این میان، گفته میشود که در توافقنامه دوحه، بندهای پنهانی وجود دارد که تنها بخشی از طالبان و دولت امریکا از آن خبر دارند و کسی چه میداند، شاید یکی از این بندها هدایت و حمایت از تروریزم فرامرزی در افغانستان از سوی امریکا حتی پس از خروج نظامیان امریکایی باشد.
با توجه به این مسایل، هشدارهای صریح، جدی و بیپرده سرگئی شویگو؛ وزیر دفاع روسیه به کشورهای متحد خود در سازمان پیمان امنیت جمعی، صرفا یک ابراز نگرانی ساده ناشی از اوضاع پیچیده افغانستان نیست؛ بلکه اعلام خطری بالقوه و به شدت تهدیدآمیز است که به مثابه برنامه امریکا برای گسترش ناامنی و بیثباتی به کشورهای مورد نظر خود از سوی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی روسیه و متحدانش رصد شدهاست.