دوگانگی کابل – قندهار؛ برنده نهایی کیست؟
جنگ شدید قدرت در پشت پرده جریان دارد. کابل و قندهار، دو جناحی هستند که در درون تشکیلات طالبان برای رهبری گروه و تصاحب قدرت، تقلا میکنند. اینکه در آینده، کدامیک از این دو جناح برنده خواهند شد، هنوز ارزیابی امیدبخشی وجود ندارد.
در گزارش تازه شورای امنیت سازمان ملل آمده که در برابر طالبان هیچ «اپوزیسیون سیاسی معنادار» در داخل و یا خارج از کشور وجود ندارد.
این نخستین بار است یک گزارش رسمی بینالمللی، وجود هرگونه جریان اپوزیسیونی مؤثر و معنادار در برابر طالبان را انکار میکند. در حوزه داخلی، واضح است که به جز طالبان، هیچ جریان سیاسی دیگر قابلیت ابراز وجود ندارد تا بتواند به مثابه اپوزیسیون در برابر آن قرار بگیرد و عملکرد دولت طالبان را نقد کند؛ اما در خارج از کشور، تاکنون چندین «شورا»، حزب، جریان و «جبهه» سیاسی و نظامی منتقد طالبان تشکیل شده که ظاهرا این جریانها نیز نتوانستهاند آنگونه که انتظار میرفت حمایت جهانی را به دست آورده و دستکم به مثابه اپوزیسیون طالبان به رسمیت شناخته شوند.
بربنیاد این گزارش، فرامین طالبان از سوی هبتالله آخوندزاده یا اجماع شورای علما در قندهار گرفته میشود و در صورتی که اجماع حاصل نشود، رهبر طالبان به صورت یکجانبه نقش تصمیمگیرنده را دارد.
به این ترتیب، حکومت طالبان کاملا تکصدایی است و به شیوهای استبدادی براساس اداره یک نفر اداره میشود و در امور سیاسی و تصمیمگیریهای کلان و سرنوشتساز دیگر همه راهها به یک نفر ختم میشود.
شخص رهبر طالبان تحت تدابیر دقیق امنیتی همچنان دور از انظار است و گوشهگیری خود را حفظ کرده است.
شورای امنیت گفته تاکنون هیچ تصویری از او در رسانهها منتشر نشده، تنها عکسی از سال ۲۰۱۵ در دسترس است، شماری از چهرههای طالبان نیز هرگز رهبر خود را ندیدهاند.
این بخش از گزارش نشان میداد که رهبر طالبان مانند گذشته تلاش میکند چهره کاریزماتیک و مقدسمآبانه خود را حفظ کند و از این طریق بر طیف وسیعی از رهبران و فرماندهان و اعضای این گروه، تاثیر بگذارد. از سوی دیگر، به احتمال قوی، اختفا، انزواگرایی و گوشهگزینی یک راهبرد امنیتی برای حفظ جان و سلامت جسمانی رهبر طالبان نیز به شمار میآید.
سازمان ملل میگوید که رهبر طالبان از زمان بازگشت این گروه به قدرت در آگست ۲۰۲۱ «محافظهکارتر» شدهاست.
این محافظهکاری هم میتواند با دلایل پیشگفته، پیوند داشته باشد؛ ضمن آنکه او اکنون خود را رهبر یک دولت تمامعیار میداند؛ بنابراین، سعی میکند با رویکردی محافظهکارانهتر قدرت خود را با چنگ و دندان حفظ کند.
گزارش شورای امنیت میگوید «شکاف اصلی در رهبری طالبان» بین جناحهایی است که از پایگاههای قدرت قندهار و کابل نمایندگی میکنند.
«گروه قندهارعمدتا متشکل از ملاهای وفادار و نزدیک به هبت الله است، در حالی که جناح مستقر در کابل و کابینه بیشتر نماینده حقانیها و فعال در پایتختاند، از جمله سراجالدین حقانی؛ وزیر داخله و محمد یعقوب عمری؛ وزیر دفاع که شامل فهرست تحریمهای شورای امنیت و امریکا نیز نیست و عبدالحق واثق؛ رئیس اداره استخبارات طالبان.»
این «شکاف» چیزی است که پیش از شورای امنیت سازمان ملل، مراجع و منابع دیگر نیز به طور گسترده درباره آن حرف زدهاند. به نظر میرسد که شبکه حقانی به رهبری سراجالدین حقانی که با فرزند ملا عمر در رأس وزارت دفاع، روابط نزدیکی دارد، در صدد تضعیف جناح قندهار است که از سوی ملا هبتالله اداره میشود. رهبر شبکه حقانی پیش از این نیز در مناسبتهای مختلف به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر رهبر طالبان تاخته و رویکرد او را به چالش کشیدهاست؛ اما او اخیرا در سفر بحثبرانگیزش به مزار شریف که توسط یک والی بسیار نزدیک به ملا هبتالله کنترل میشود، از رهبر طالبان بسیار ستایش کرد و این امر، ارزیابیها درباره گستره و دامنه «شکاف» میان کابل و قندهار را دچار تردید و تزلزل کرد.
در همین حال در گزارش شورای امنیت آمده در حالی که عبدالغنی برادر؛ معاون اقتصادی نخستوزیر در کابل از «نفوذ کمتری» در حکومت برخوردار است، تلاش دارد که همچنان حمایت ولایتهای جنوبی را حفظ کند. آقای برادر یکی از بنیانگذاران اولیه جنبش طالبان در قندهار است.
در گزارش آمدهاست که آقای برادر میخواهد روند به رسمیت شناختن بینالمللی حکومت طالبان، آزادسازی داراییهای افغانستان در خارج از کشور و گسترش کمکهای خارجی تسریع کند.
تحلیلگران هم میگویند که آقای برادر یکی از رهبران طالبان است که در کنار چهرهای مانند عباس استانکزی به مقام و قدرتی که شایستهاش بود دست نیافت و از سوی رقبای قدرتمند خود از جمله سراجالدین حقانی، منزوی شد. یکی دیگر از دلایل انزوای او و عباس استانکزی، عدم سرسپردگی شدیدشان به پاکستان و سازمان آیاسآی است؛ چیزی که گفته میشود حقانیها در آن دست بالا را دارند و به همین دلیل، قدرتمندتر اند.
گزارش شورای امنیت میگوید «اصطکاک توام با ناامیدی فزایندهای» در مورد روند تصمیمگیریهای اساسی مانند آموزش و کار زنان و تمرکز قدرت در قندهار به وجود آمدهاست.
همزمان گفته شده که سراج الدین حقانی همراه با محمد یعقوب در تلاش کسب حمایت بیشتر از سوی شوراهای علما هستند.
برخی کشورهای عضو شورای امنیت از محمدیعقوب به عنوان جایگزینی معتبری برای رهبر طالبان پس از هبتالله آخوندزاده نام بردهاند.
همچنین سراج الدین حقانی در تلاش «تضعیف مشروعیت مذهبی هبتالله» توسط علمای مذهبی است که او را فردی نامناسب در رهبری طالبان معرفی کنند.
اگر این ارزیابیها درست باشد، جنگ شدید قدرت در پشت پرده جریان دارد. کابل و قندهار، دو جناحی هستند که در درون تشکیلات طالبان برای رهبری گروه و تصاحب قدرت، تقلا میکنند. اینکه در آینده، کدامیک از این دو جناح برنده خواهند شد، هنوز ارزیابی امیدبخشی وجود ندارد؛ اما کارشناسان کمیته نظارت بر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل میگویند که وضعیت کنونی طی یک تا دو سال آینده، همچنان باقی خواهد ماند و تغییر عمدهای رخ نخواهد داد. اگر این نتیجهگیری، صحت داشته باشد، معنای آن این است که جریان قندهار به رهبری ملا هبتالله همچنان پیشتاز است؛ زیرا او «امیرالمؤمنین» است و قدرت مرکزی را در کنترل خود دارد. با این وجود، مانند هر تحول انقلابی دیگری همچنان باید منتظر تداوم خونین این جنگ قدرت باشیم؛ جنگی که در آخرین رویداد در بدخشان، جان چندین مهره سرشناس عمدتا تاجیکتبار طالبان را گرفت.