روایت سقوط؛ گزارش وزارت خارجه امریکا چه می‌گوید؟

هنوزهم حقایق تلخ و تکان‌دهنده‌ای وجود دارد که به طور عمدی از دیدرس عموم، پنهان نگاه داشته می‌شود و رسانه‌ها و افکار عمومی نمی‌توانند به آن دست یابند. این نشان می‌دهد که این گزارش، کامل نیست و واقعیت‌های فراوان دیگری هم هست که اگر افشا شود نشان خواهد داد که حاکمان کنونی واشنگتن تا چه اندازه‌، مسئول فجایعی هستند که در نتیجه فرار و فروپاشی در افغانستان رخ داد.

یافته‌های بررسی وزارت خارجه امریکا درباره خروج نیروهای امریکایی از افغانستان می‌گوید: «تصمیمات ترامپ و بایدن، رئيسان جمهور برای پایان دادن به مأموریت نظامی ایالات متحده در افغانستان پیامدهای جدی برای دوام دولت افغانستان و امنیت آن داشت.»

این ارزیابی، اگرچه مانند مواضع پیشین مقام‌های امریکایی درباره انداختن بار اصلی مسئولیت به عهده ترامپ، تنها به منظور رفع مسئولیت از بایدن، تلاش دارد تا این موضع را تعدیل کند؛ اما همچنان سعی می‌کند نشان دهد که بایدن ‌کم‌تر مقصر است و ترامپ بیش‌تر. با این حال، در این گزارش به طور کم‌سابقه‌ای اذعان شده که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و مدیریت این روند، دارای «پیامدهای ناگواری» برای مردم افغانستان بوده‌است و این چیزی است که این گزارش را نسبت به موارد پیشین، متفاوت می‌سازد.

در بررسی وزارت خارجه فاش شده زمانی که طالبان سریعا در حال پیش‌روی به سمت کابل بودند، مقام‌های امریکایی تخمین‌های متفاوتی در مورد زمان مقاومت در برابر طالبان داشتند و به نحو موثری برنامه‌ای برای بدترین سناریو نداشتند و متکی به «تضمین‌های» رئيس جمهور وقت افغانستان شده بودند که «تمرکز بر دفاع از کابل می‌کند و می‌توانند طالبان را مدتی دور نگه دارند.»

بر این اساس، وزارت خارجه امریکا هم موضع پیشین مقام‌های امریکایی را مورد تاکید قرار می‌دهد که کاخ سفید، فریب ابراز اطمینان اشر‌ف‌غنی در زمینه مقابله با طالبان را خورده و به این ترتیب در محاسبات خود درباره خروج و پیامدهای آن برای ارتش و نظام پیشین افغانستان دچار اشتباه شده‌است.

اگرچه نمی‌توان انکار کرد که اشرف‌غنی در تبانی با طالبان در صدد فریب امریکا بوده و می‌خواسته نشان دهد که علیرغم سقوط سریالی ولایت‌ها حکومت در کابل همچنان مستقر باقی خواهد ماند و طالبان قدرت تغییر رژيم را ندارند؛ اما این‌که امریکا از پشت پرده بی‌خبر بوده و نمی‌دانسته که این وضعیت به سرعت موجب زوال نظام جمهوری و تسلط طالبان می‌شود، یک دروغ بزرگ است. امریکا چه بسا در متن و محور این پروژه قرار داشته و می‌‌خواسته با تسریع سقوط نظام جمهوری و ترغیب غنی و اطرافیانش به فرار از کشور، قدرت را سریعا به طالبان تحویل دهد؛ زیرا این اصلی‌ترین بخش توافق‌نامه استعماری در قطر بود.

در این گزارش مانند بررسی پیش‌تر کاخ سفید به گزارش‌های دیپلمات‌های امریکایی در کابل در ماه جولای اشاره شده که در مورد سقوط قریب‌الوقوع حکومت اشرف‌غنی هشدار می‌دادند و خواستار تسریع روند تخلیه می‌شدند.

این هشدارها هم تایید می‌کند که امریکایی‌ها از تمام آنچه در حال رخ دادن بوده به طور جزئی آگاه بودند و می‌دانستند که چه پیامدهایی در انتظار است؛ اما با سوء مدیریت، آشفتگی و برخورد نادرست با قضایا بحران را تعمیق بخشیدند و دامنه فاجعه ناشی از فروپاشی را گسترش دادند.

خلاصه‌ای از بررسی وزارت خارجه امریکا به صورت روشن‌تری بیان کرده که بایدن «روند یک تصمیم‌گیری سنجیده‌شده، سریع، دقیق و فراگیری را روی دست گرفت»؛ اما توسط سلف خود، دونالد ترامپ محدود شده بود.

این بخش از گزارش تازه وزارت خارجه امریکا هم این برداشت را تایید می‌کند که هدف اصلی دولت مستقر در واشنگتن، تخطئه ترامپ به منظور تبرئه بایدن است؛ در حالی که تصامیم و عملکردهای هردو نفر، همراستا و مکمل همدیگر بود و در نتیجه فاجعه‌آمیز ناشی از آن، تفاوت و تغییری ایجاد نشد.

با تغییر دولت در واشنگتن در بررسی اشاره شده که بسیاری از افسران کلیدی سفارت تنها چند هفته پیش‌تر از سقوط به افغانستان آمده بودند.

این امر اما حتی اگر درست هم باشد، نمی‌تواند سوء مدیریت شرم‌آور و با نتایج ناگوار دولت امریکا در روند خروج و تخلیه را توجیه کند؛ زیرا حتی اگر مأموران سفارت، تنها چند ماه قبل از سقوط، راهی کابل شده بودند؛ اما در واشنگتن و نیز در سطح نظامیان امریکایی مستقر در افغانستان، نهادها و ناظرانی بودند که اوضاع را به دقت کنترل می‌کردند و نسبت به سیر رویدادها و پیامدهای آن، به خوبی آگاهی و اشراف داشتند.

وزارت خارجه امریکا تنها حدود یک چهارم (۲۱ صفحه) از گزارش ۸۰ صفحه‌ای محرمانه خود را بر اساس مصاحبه با ۱۵۰ مقام از دولت فعلی و قبلی امریکا منتشر کرده است.

بنابراین، هنوزهم حقایق تلخ و تکان‌دهنده‌ای وجود دارد که به طور عمدی از دیدرس عموم، پنهان نگاه داشته می‌شود و رسانه‌ها و افکار عمومی نمی‌توانند به آن دست یابند. این نشان می‌دهد که این گزارش، کامل نیست و واقعیت‌های فراوان دیگری هم هست که اگر افشا شود نشان خواهد داد که حاکمان کنونی واشنگتن تا چه اندازه‌، مسئول فجایعی هستند که در نتیجه فرار و فروپاشی در افغانستان رخ داد.

با این حال، در بخشی از یافته‌های این بررسی آمده است: «زمانی که دولت ترامپ قدرت را ترک کرد، سؤالات کلیدی در مورد این‌که چگونه ایالات متحده مهلت می
۲۰۲۱ را تکمیل کند، بی‌پاسخ ماند؛ ضرب‌الاجل برای خروج کامل نظامی، چگونه ایالات متحده حضور دیپلماتیک خود را در کابل حفظ کند و برای کسانی که واجد شرایط برنامه ویزای مهاجرت ویژه (اس‌آی‌وی) و همچنین سایر افغان‌های در معرض خطر چه باید کرد.»

رسانه‌های امریکایی که بخش‌های این گزارش وزارت خارجه را دیده‌اند، گزارش داده‌اند که خروج سریع از پایگاه‌ بگرام در حومه کابل و میدان ‌هوایی کابل در آگست ۲۰۲۱ به عنوان تنها راه عملیات تخلیه از کشور دیپلمات‌ها را مواجه با «دشواری‌های درهم» کرده بود.

در این‌که ترامپ یک برنامه آشفته و نامشخص درباره افغانستان را برای بایدن به میراث گذاشت، شکی وجود ندارد؛ اما بایدن هم ماه‌ها فرصت داشت تا به این پروژه، سروسامان بدهد و بهترین سناریوها را برای بدترین پیشامدها طراحی و عملیاتی کند. بایدن می‌توانست گزینه‌های مختلفی را برای سناریوهای متفاوت، در نظر بگیرد تا در نتیجه، بهترین عملکرد را در بدترین شرایط، روی دست بگیرد؛ اما بررسی وزارت خارجه امریکا نشان می‌دهد که «نابسامانی در بالاترین سطوح دولت» وجود داشت. در حالی که در گزارش کاخ سفید به دستور آمادگی در «همه موارد احتمالی» به آژانس‌های امریکایی یاد شده بود.

بنابراین، گزارش تازه وزارت خارجه امریکا، روایت رسمی کاخ سفید درباره آمادگی برای رویارویی با همه موارد احتمالی را زیر سؤال می‌برد و نشان می‌دهد که هنوز روایت سقوط، راستین، واقعی و صادقانه نیست و موارد فراوانی هست که همچنان کتمان می‌شود.

مطالب مرتبط