فروپاشی حقوق بشر؛ فاجعهای که نادیده گرفته شد
امریکا و جامعه جهانی که امروزه با برپایی نشستهای بینالمللی، از طالبان به دلیل نقض سیستماتیک، عمدی و آگاهانه اصول حقوق بشر، انتقاد میکنند و شناسایی رسمی این رژيم را مشروط به اصلاح و تعدیل این سیاستها میدانند، خود در قبال ایجاد این وضعیت رفتانگیز و فاجعهبار، مسئول اند و نمیتوانند با اتخاذ سیاستهای فرافکنانه، لفاظیهای دروغین و بازی با کلمات، بر مسئولیت مستقیم خود در تحمیل طالبان بر مردم افغانستان در برابر نابودی تمام آرمانها و رویاهای مشروع و انسانی آنان در حوزه حقوق بشر و… سرپوش بگذارند.
در دومین روز نشست سهروزه شورای حقوق بشر سازمان ملل، کمیسر عالی این سازمان گفت حقوق بشر در افغانستان در «وضعیت فروپاشی» قرار دارد و روی زندگی میلیونها نفر تاثیر گذاشته است.
فولکر تورک در ۵۴مین نشست این شورا در جنوای سویس با اشاره به محدودیتهای گسترده اعمالشده بر دختران و زنان افغانستان گفت که قوانین حکومت طالبان، حمله سیستماتیک به حقوق و آزادیهای مردم است.
کمیسرعالی شورای حقوق بشر سازمان ملل گفت: «میزان سرکوب شوکهکننده زنان و دختران افغان بیاندازه ظالمانه است. افغانستان تنها کشور در جهان است که زنان و دختران در آن از دسترسی به تحصیلات متوسطه و عالی منع شدهاند.»
او سپس محدودیتهای اعمالشده بر زنان از سوی حکومت طالبان از جمله حجاب اجباری، محرومیت حق تحصیل و کار در نهادهای غیردولتی را برشمرد و افزود در دو سال گذشته در افغانستان قوانینی که تا حدودی از حقوق بشر محافظت میکرد، به طور هدفمند حذف شدهاست.
اینها همه واقعیتهای تلخ و غیرقابل انکاری هستند که در افغانستان زیر سلطه طالبان جریان دارند؛ بنابراین کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، چیز جدیدی بر این واقعیتها نیافزوده؛ اما پرسشی که وجود دارد این است که آیا جامعه جهانی، سازمانهای حقوق بشری و فعالان و ناظران حوزه حقوق بشر از آنچه اکنون در افغانستان جریان دارد، غافلگیر شدهاند؟ آیا این واقعیتها ناگهانی، غیرمترقبه، غیرقابل پیشبینی و غیرقابل پیشگیری بودهاند؟
پاسخ به این پرسشها بسیار ساده است. وحشت، هراس، فرار، ناامیدی و بیپناهی جمعی مردم افغانستان به ویژه زنان و دختران از بازگشت دوباره طالبان به قدرت که هم پیش از وقوع این رویداد و هم پس از آن، بارها ابراز و احراز شده و کاملا مشهود بودهاست، به وضوح این واقعیت را تایید میکند که کمترین هزینه بازگشت طالبان به قدرت، فروپاشی کامل حقوق بشر و تمام تلاشها، کارزارها، قربانیها و قوانینی بوده که حول این ارزش بنیادین انسانی، شکل گرفته بود.
اینکه حتی پس از دو سال از زمان بازگردانده شدن طالبان به قدرت، زنان شجاعی هستند که علیه حاکمیت آنها مقاومت و اعتراض و اعتصاب میکنند و علیرغم سرکوب و ارعاب و تهدید و تجاوز و بازداشت و شکنجه، دست از کارزار انسانی خود برای برقراری عدالت و دفاع از حقوق بشریشان نمیکشند، خود پاسخی دیگر به پرسشهای پیشگفته است و نشان میدهد که جهان در معاملهای ننگین و شنیع و شرمآور، بر حقوق زنان و دختران افغانستان، قمار زد و با بازگرداندن دوباره طالبان به قدرت، زمینهساز فروپاشی حقوق بشر شد.
به این ترتیب، امریکا و جامعه جهانی که امروزه با برپایی نشستهای بینالمللی، از طالبان به دلیل نقض سیستماتیک، عمدی و آگاهانه اصول حقوق بشر، انتقاد میکنند و شناسایی رسمی این رژيم را مشروط به اصلاح و تعدیل این سیاستها میدانند، خود در قبال ایجاد این وضعیت رفتانگیز و فاجعهبار، مسئول اند و نمیتوانند با اتخاذ سیاستهای فرافکنانه، لفاظیهای دروغین و بازی با کلمات، بر مسئولیت مستقیم خود در تحمیل طالبان بر مردم افغانستان در برابر نابودی تمام آرمانها و رویاهای مشروع و انسانی آنان در حوزه حقوق بشر و… سرپوش بگذارند.
امریکا در حالی با طالبان توافقنامه صلح امضا و با سرنگونی نظام جمهوری و فروپاشی ارتش ملی افغانستان، بازگشت آن گروه به قدرت را تسهیل کرد که به خوبی میدانست که طالبان، تغییر نکردهاند و هرگز تغییر نمیکنند. امریکا بهتر از هر کشور دیگری ایدئولوژی طالبان را میشناسد و از ضدیت و خصومت ریشهدار آنها علیه زنان و دختران، اقلیتهای قومی و مذهبی و پیوندهای پیچیده و پایدارشان با جریانهای تروریستی فراملیتی آگاه است. با اینهمه و علیرغم اینکه فروپاشی حقوق بشر در افغانستان زیر سلطه طالبان، کاملا قابل پیشبینی و قابل پیشگیری بود، امریکا طالبان را به قدرت رساند، چشم خود را بر سیاستهای زنستیزانه و ضد انسانیشان بسته و با ارسال بستههای پول نقد و زد و بندهای پیدا و پنهان سیاسی، استخباراتی، امنیتی و اقتصادی، در صدد تحکیم سیطره و هژمونی آنها بر مردم افغانستان طی سالهای طولانی میباشد؛ واقعیت غمانگیزی که هرگز در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل و دیگر نشستهای بینالمللی و گزارشهای حقوق بشری درباره افغانستان، از آن یاد نمیشود.