کانال قوشتپه؛ همسایگان شمالی چه میگویند؟
پرسش مهم این است که آیا جمهوریهای آسیای مرکزی، همسایگان شمالی و کشورهای واقع در حاشیه دریای آمو، محق اند که در برابر ساخت یک کانال آبیاری در داخل خاک افغانستان، واکنش منفی نشان دهند و آن را خطری برای خود تلقی کنند؟
رییس جمهور ازبکستان به طور بیسابقهای درباره تاثیرات احداث کانال انتقال آب قوشتپه در شمال افغانستان توسط طالبان ابراز نگرانی کرده و گفته است این کانال «رژیم آب و تعادل» آسیای میانه را تغییر میدهد.
شوکت میرضیایف در سخنرانی خود در جلسه شورای سران کشورهای موسس صندوق نجات دریاچه آرال گفت: «خوب میدانید که جانب افغان فعالانه در حال ساخت این کانال است، ایجاد آن رژیم آب و تعادل را در آسیای مرکزی به طور اساسی تغییر میدهد.»
او پیشنهاد «تشکیل یک کارگروه مشترک برای بررسی همه جوانب ساخت کانال قوشتپه و تاثیر آن بر رژیم آبی آمو دریا با مشارکت موسسات تحقیقاتی کشورهای» آسیای میانه با مشارکت طالبان را «ضروری» دانست.
حکومت طالبان احداث کانال انتقال آب دریای آمو به طول ۲۸۵ کیلومتر به سه ولایت شمالی بلخ، جوزجان و فاریاب را به سرعت پیش میبرد.
آقای میرضیایف تاکید کرد که «موضوع مشارکت نمایندگان افغانستان در گفتگوهای منطقهای در مورد منابع مشترک آبی درنظر گرفته شود.»
مطالعات امکانسنجی کانال قوشتپه در سال ۲۰۱۸ میلادی آغاز شد، بزرگترین پروژه انتقال آب در شمال کشور است که ظرفیت انتقال ۱۰ میلیارد متر مکعب آب از رودخانه مرزی آمو را دارد.
این نخستین بار نیست که همسایگان شمالی افغانستان به ویژه ازبکستان درباره پیامدهای انشعاب و انتقال آب دریای آمو از طریق پروژه عظیم کانال قوشتپه در شمال افغانستان، ابراز نگرانی میکنند و نسبت به پیامدهای آن برای رژيم آبی و تشدید خشکسالی در دیگر کشورهای پیرامون و در حاشیه دریای آمو هشدار میدهند.
این هشدارها کاملا جدی است؛ به این دلیل که خشکسالی در آسیای مرکزی، جدی است و پیامدهای ویرانگری برای محیط زیست، تامین منابع آب، کشاورزی و دامداری دارد.
به باور کارشناسان، یکی از بزرگترین پیامدهای عمیقا زیانبار فاجعه تغییر اقلیم و گرمایش زمین که انسان و جهان صنعتیشده انسانی، عامل آن محسوب میشود، برای کشورهای آسیای مرکزی است که طی سالیان طولانی درگیر خشکسالی و کمبود شدید و نگرانکننده منابع آب هستند.
ابراز نگرانیهای پیوسته همسایگان شمالی درباره تبعات انشعاب آب دریای آمو و انتقال آن برای مقاصد کشاورزی در شمال افغانستان نیز ریشه در همین امر دارد. آنها در شرایطی که با فجایع زیستمحیطی ناشی از خشکسالی و تغییرات آبوهوایی، دستوپنجه نرم میکنند، نمیتوانند تحول تازهای را تحمل کنند که از اراده افغانستان برای مدیریت آبهای سرزمینی خود ناشی میشود.
با این حال، پرسش مهم این است که آیا جمهوریهای آسیای مرکزی، همسایگان شمالی و کشورهای واقع در حاشیه دریای آمو، محق اند که در برابر ساخت یک کانال آبیاری در داخل خاک افغانستان، واکنش منفی نشان دهند و آن را خطری برای خود تلقی کنند؟
پاسخ این پرسش، هم مثبت است و هم منفی. مثبت است به این جهت که احداث این کانال، عوارض و تبعاتی به واقع زیانبار را برای کشورهای واقعشده در پیرامون دریای آمو ایجاد میکند و منابع آب مورد نیاز آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و تحلیل میبرد؛ بنابراین، بدیهی است که آنها مخالف عملیاتیشدن چنین پروژهای هستند و حتی شاید برای متوقف کردن آن تلاش کنند.
پاسخ پرسش مورد اشاره در عین حال میتواند منفی باشد؛ به این دلیل که افغانستان هم به سان سایر کشورهای حاشیه دریای آمو، حق دارد از آب این دریا در راستای رفع نیازهای خود، منتفع شود و به بیان ساده، سهم خود را بردارد.
این استدلال هم به نظر درست میرسد که افغانستان به دلیل درگیریها و جنگهای مستمر چند ده ساله، تاکنون نتوانسته به اندازه کشورهای باثبات و در حال توسعه آسیای مرکزی، آبهای سرزمینیاش را مدیریت کند و پروژههای اقتصادی بزرگی را برای این امر، طراحی و اجرایی سازد؛ بنابراین، اکنون که به ثبات نسبی دست یافته، از این حق برخوردار است که به اندازه تمام سالهایی که آبهایش رها بوده و دیگران از آن سود بردهاند، سهم خود را به دست آورد.
با این حال و با توجه به اینکه به باور بسیاری از کارشناسان، جنگهای آینده، عمدتا جنگ بر سر آب خواهد بود و احتمالا سالهای سختی از نظر خشکسالی و کاهش شدید منابع آبی در انتظار بشر است، مدیریت آبهای افغانستان و بهرهبرداری از آب دریاهای جاری در چندین کشور منطقه، نیازمند همگرایی، هماهنگی و اتخاذ رویکردهای چندجانبهگرا، عدالتمحور و مبتنی بر تعهدات مشروع و مشخص کشورهای ذینفع است تا هم از بروز تنش و درگیری بر سر آب، جلوگیری شود و هم سهم عادلانه همه طرفها بربنیاد یک رژيم آبی عادلانه، تامین گردد.