درنگی بر رویکرد آلمان به جمهوریهای آسیای مرکزی
اگرچه شاید انتظار امریکا این است که آلمان بتواند با توسعه نفوذ خود بر کشورهای آسیای مرکزی، آنها را از روسیه دور کند؛ اما این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. با این حال، چیزی که در شرایط کنونی برای آلمان اهمیت دارد، پیدا کردن شرکای قابل اعتماد جدید برای خرید نفت و گاز در آستانه زمستان پیش رو است و از نظر رهبران آلمان، جمهوریهای آسیای مرکزی، گزینهای مناسب برای این هدف محسوب میشوند.
اولاف شولتس؛ صدراعظم آلمان اخیرا میزبان رهبران پنج کشور آسیای مرکزی بود. رهبران قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان در نشستی مشترک در ۲۹ سپتامبر در برلین با شولتس و فرانک والتر اشتاینمایر؛ رییس جمهوری آلمان دیدار و گفتگو کردند. به گفته مقامات آلمانی نشستهایی از این دست قرار است که در آینده نیز برگزار شود.
شولتس دیدار با رهبران کشورهای آسیای مرکزی را مهم و ویژه خواند.
یکی از اهداف این نشست مشترک، توسعه مناسبات اقتصادی میان آلمان و پنج کشور آسیای مرکزی خوانده شد. در بیانیه مشترکی که به همین منظور منتشر شده، آمده است که “تحکیم امنیت تولید انرژی” و “دسترسی به راه های مطمئن انتقال آن” یک از اهداف این کشورها و آلمان است.
این پنج کشور آسیای مرکزی در مجموع حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارند که تقریبا دو میلیون نفر کمتر از آلمان است؛ اما مجموع مساحت این کشورها ۱۱ برابر آلمان است و تقریبا برابر با کل مساحت اتحادیه اروپا با ۲۷ کشور عضو می شود.
در این شکی نیست که بسیاری از کشورهای جهان به جمهوریهای آسیای مرکزی به مثابه یک فرصت نگاه میکنند. این کشورها از سرزمینهای وسیع با موقعیت راهبردی برخوردار اند. منابع سرشار طبیعی، خاک گسترده و حاصلخیز، آب و هوای مساعد، قرار گرفتن در مسیر اتصال چهار سمت آسیا به همدیگر و نیز اتصال آسیا به اروپا و مهمتر از همه، شرایط سیاسی و امنیتی باثبات و پایدار، از بزرگترین امتیازاتی است که کمتر کشورهای جهان از آنها برخوردار اند.
با اینهمه در سالهای گذشته، به جز چین، هیچ کشور دیگری به اندازه روسیه به آسیای مرکزی دسترسی نداشته است. این امر به جز تاثیرات میراث شوروی پیشین، علیرغم کسب استقلال این کشور و فروپاشی بلوک شرق به رهبری شوروی، ناشی از پیوندهای عمیق و گسترده حغرافیایی، فرهنگی، زبانی، تمدنی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی میان جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوریهای آسیای مرکزی بوده است. شاید به دلیل همین پیوندها و ارتباطات راهبردی بوده که همواره ناظران سیاسی و امنیتی، درست یا نادرست، آسیای مرکزی را حیاط خلوت و عمق استراتژيک روسیه مینامند.
با اینهمه میزبانی آلمان از رهبران پنج کشور آسیای مرکزی و رویکرد برلین به این منطقه راهبردی، حیرت و شگفتی بسیاری از ناظران را برانگیخته است.
به باور شماری از تحلیلگران، این رویدادی است که هرگز تا قبل از آغاز جنگ اوکراین، قابل تصور نبود؛ اما امروزه در کمال ناباوری، شاهد وقوع آن هستیم.
آلمان یکی از کشورهایی است که در خط مقدم حمایتهای همهجانبه نظامی، مالی و سیاسی از دولت کییف در جنگ با روسیه قرار داشته است؛ این چیزی است که امریکا از آلمان خواسته و دولت برلین نیز به دلیل سیطره بیقید و شرط امریکا بر آن کشور پس از شکست هیتلر در جنگ جهانی دوم، مجبور به تمکین و تسلیم در برابر این خواسته بودهاست.
این در حالی است که آلمان در میان همه کشورهای غربی حامی دولت زلنسکی، بیشترین زیان اقتصادی و مالی را از جنگ اوکراین متحمل شدهاست؛ زیرا به دلیل تبعیت از دستورات امریکا امتیاز بزرگ واردات انرژی از روسیه را از دست داد و در شرایطی که همچنان از فقدان منابع جایگزین رنج میبرد، در پی قطع شریانهای انتقال گاز روسیه، برای تامین منابع مورد نیاز خود مجبور به واردات گاز و نفت به قیمت گزاف و در مقیاس محدود از کشورهای بسیار دورتر شدهاست. این امر، موجب افزایش چندبرابری قیمت انرژی در آلمان شده، تورم را افزایش داده، به گرانی سایر اقلام و اجناس هم دامن زده و فشارهای مضاعف را بر بزرگترین اقتصاد اروپا وارد کرده است.
بنابراین، اگرچه شاید انتظار امریکا این است که آلمان بتواند با توسعه نفوذ خود بر کشورهای آسیای مرکزی، آنها را از روسیه دور کند؛ اما این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. با این حال، چیزی که در شرایط کنونی برای آلمان اهمیت دارد، پیدا کردن شرکای قابل اعتماد جدید برای خرید نفت و گاز در آستانه زمستان پیش رو است و از نظر رهبران آلمان، جمهوریهای آسیای مرکزی، گزینهای مناسب برای این هدف محسوب میشوند.
با این وجود آیا آلمان میتواند بدون نیاز به جلب نظر مساعد مسکو، شرکای راهبردی روسیه در آسیای مرکزی را به شرکای تجاری خود تبدیل سازد؛ به گونهای که زیانهای سرسامآور ناشی از تحریم انرژی روسیه را جبران کند؟ کارشناسان میگویند که با توجه به روابط راهبردی روسیه و جمهوریهای آسیای مرکزی، از یکسو، و خصومت آشکار در روابط غرب با روسیه، امکان تعبیر درست رویای آلمانیها دستکم از نظر تئوریک، بسیار بعید مینماید.